《بسم الله الرحمن الرحیم》 مشغول عبور از کوچه و خیابان بودم،《مُحَمَّدَ بْنَ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ اَلْحَسَنِ عَلَى حِمَارٍ 》دیدم پسر عموی شما محمد بن عبدالله بن حسن را ،که سوار الاغ بود. 《حَوْلَهُ أُنَاسٌ مِنَ اَلزَّیْدِیَّهِ 》اطراف این پسر عموی شما را گروهی از طایفه زیدیه،[که اینها زید بن علی بن الحسین را به امامت قبول داشتند]گرفته بودند....