بصائرالدرجات_جلسه سی ام

《بسم الله الرحمن الرحیم》

《قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاکَ إِنَّمَا أَنَا لَکَ فَاصْنَعْ مَا شِئْتَ 》

عرض کردم قربان شما گردم من کی هستم که اجازه بدهم،من بجا می آورم،من عمل میکنم ،من آنچه را شما بخواهید فرمانبرداری میکنم،《قَالَ فَغَمَزَنِی بِیَدِهِ 》حضرت با دست مبارک من را نوازش کردند.《وَ قَالَ حَتَّى أَرْشُ هَذَا کَأَنَّهُ مُغْضَبٌ 》

حضرت با دست آهسته مثل نوازش روی بدن من کشیدند فرمودند حتی همین تماس جزئی که دست روی بدن تو میگیرد حکمش آنجا هست،مثل یک کسی که جدی و غضبناک و خشمناک دارد عمل میکند.

《قَالَ قُلْتُ هَذَا وَ اَللَّهِ اَلْعِلْمُ 》

گفتم یابن رسول الله این دیگر همان علمی است که باید علم باشد،《قَالَ إِنَّهُ لَعِلْمٌ وَ لَیْسَ بِذَاکَ》بله این علم است ولی علم ما این علم نیست،یک چیز دیگر بالاتر از این است.

《 ثُمَّ سَکَتَ سَاعَهً 》

بعد حضرت دو مرتبه ساکت شدند،

《ثُمَّ قَالَ وَ إِنَّ عِنْدَنَا اَلْجَفْرَ》

فرمودند ابی بصیر ، علم جَفر در نزد ماست.

《 وَ مَا یُدْرِیهِمْ مَا اَلْجَفْرُ 》مردم چه میدانند که جَفر چیست،《مِسْکُ شَاهٍ أَوْ جِلْدُ بَعِیرٍ 》جَفر ،پوست دباغی نشده گوسفند است که انبان باشد،یا پوست شتر است.《قَالَ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاکَ مَا اَلْجَفْرُ 》قربان شما گردم، جفر چیست که در پوست شتر یا پوست گوسفند قرار گرفته است؟

《قَالَ وِعَاءٌ أَحْمَرُ أَوْ أدم [أَدِیمٌ]أَحْمَرُ 》

یک وِعاء و ظرف قرمزی است که از پوست ساخته شده است،یا سفره ای چرمین و قرمز رنگ است.

《 فِیهِ عِلْمُ اَلنَّبِیِّینَ وَ اَلْوَصِیِّینَ 》

که در او تمام علم پیامبران و مرسلین و اوصیاء آنها قرار گرفته‌ است.

《‌ قُلْتُ هَذَا وَ اَللَّهِ هُوَ اَلْعِلْمُ 》

عرض کردم قسم به خدا این همان علمی است که باید علم باشد.

《 قَالَ إِنَّهُ لَعِلْمٌ وَ مَا هُوَ بِذَلِکَ 》

علم هست ولی آن علم که ما داریم این علم نیست،یک چیز دیگر است.

《 ثُمَّ سَکَتَ سَاعَهً 》

بعد حضرت مدتی ساکت شدند،خاموش شدند.

《 ثُمَّ قَالَ وَ إِنَّ عِنْدَنَا لَمُصْحَفَ فَاطِمَهَ عَلَیْهَا اَلسَّلاَمُ 》

و فرمودند مصحف و کتاب و جزوه نوشته جات فاطمه زهرا سلام الله علیها در نزد ماست.

《 وَ مَا یُدْرِیهِمْ مَا مُصْحَفُ فَاطِمَهَ 》

مردم چه میدانند این مصحف فاطمه سلام الله علیها چیست.

《قَالَ مُصْحَفٌ فِیهِ مِثْلُ قُرْآنِکُمْ هَذَا ثَلاَثَ مَرَّاتٍ》

فرمودند مثل این قرآن شماهاست(این یک عبارتی است در وقتی که میخواهند مصحف را معرفی کنند،خطاب میکنند مثل این قرآن شما،مثل این قرآن شما مردم)سه برابر این قرآن شما در نزد ماست.[معلوم میشود آن قرآنی که در نزد اهل بیت علیهم السلام است غیر از آن قرآن تحریف شده ایست که عثمان نوشته است و به اینها داده است و ترویج کرده است].

《 وَ اَللَّهِ مَا فِیهِ مِنْ قُرْآنِکُمْ حَرْفٌ وَاحِدٌ》

و از آن قرآن شما یک حرف در آن مصحف نیست.

《 إِنَّمَا هُوَ شَیْءٌ 》

آن مصحف چیزی است که؛

《 أَمْلاَهَا اَللَّهُ وَ أَوْحَى إِلَیْهَا 》

مصحفی که در نزد مادر ما فاطمه زهرا سلام الله علیها

بوده است و به ما رسیده است املاء خودِ خداست،خدا بدون واسطه جبرئیل گفته است،و خودِ خدا به فاطمه زهرا سلام الله علیها بدون جبرئیل، وحی کرده است.

(وحی اصطلاحی که انبیاء با آن آشنا بودند،همان وحیی است که جبرئیل،کلام الله را برای پیامبران آورده است، ولی این وحی خارج از آن وحیِ اصطلاحی است)

《قَالَ قُلْتُ هَذَا وَ اَللَّهِ هُوَ اَلْعِلْمُ》

گفتم دیگر این همان علمی است که باید علم باشد،یابن رسول الله این مصحفی که شما فرمودید این همان است که علم است؟

《 قَالَ إِنَّهُ لَعِلْمٌ وَ لَیْسَ بِذَاکَ 》

این علم هست ولی باز علم ما این نیست،بالاتر از این است.

《 قَالَ ثُمَّ سَکَتَ سَاعَهً》

بعد حضرت زمانی خاموش شدند،ساکت شدند.

《 ثُمَّ قَالَ إِنَّ عِنْدَنَا لَعِلْمٌ مَا کَانَ وَ مَا هُوَ کَائِنٌ إِلَى أَنْ تَقُومَ اَلسَّاعَهُ 》حضرت فرمودند در نزد ما علم گذشته است،آنچه واقع شده است و آن چه که واقع میشود تا قیامِ قیامت.(باز هم این علمشان نیست).

《قَالَ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاکَ هَذَا وَ اَللَّهِ هُوَ اَلْعِلْمُ 》

دیگر این همان علمی است که بالاترین علم است؟

《قَالَ إِنَّهُ لَعِلْمٌ وَ مَا هُوَ بِذَاکَ 》

این هم آن علمی نیست که ما ائمه داریم،یک علم دیگری است،(تمام اینهایی که فرمودند در نزد بشر،یکنفر نیست،مگر خودشان به کسی از اینها داده باشند،ولی همین هم باز علم آنها نیست،بالاتر است)

《قَالَ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاکَ فَأَیُّ شَیْءٍ هُوَ اَلْعِلْمُ 》

پس آن علمی که علم است و مختص به شماست دیگر آن چیست؟؟

《 قَالَ مَا یَحْدُثُ بِاللَّیْلِ وَ اَلنَّهَارِ 》

آن علم ما در روز و شب برای ما حادث میشود .

خداوند تبارک و تعالی هر روز،هر شب تازه و نو به نو ما را مطلع میکند .

《اَلْأَمْرُ بَعْدَ اَلْأَمْرِ وَ اَلشَّیْءُ بَعْداَلشَّیْءِ إِلَى یَوْمِ اَلْقِیَامَهِ 》

تا روز قیامت که آن را هیچ کس اطلاع ندارد که این علم چیست ،از علم سماوات و ارضین و مصحف فاطمه و جَفر و جامعه و همه اینها خارج است.

《حدثنا حَمْزَهُ بْنُ یَعْلَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ اَلْفُضَیْلِ عَنِ اَلرِّبْعِیِّ عَنْ رُفَیْدٍ مَوْلَى اِبْنِ هُبَیْرَهَ قَالَ : قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ جُعِلْتُ فِدَاکَ یَا اِبْنَ رَسُولِ اَللَّهِ یَسِیرُ اَلْقَائِمُ بِسِیرَهِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ فِی أَهْلِ اَلسَّوَادِ》

از امام صادق علیه الصلاه و السلام سوال کردند :آقا وقتی حضرت بقیه الله قائم شما اهل بیت علیهم السلام ،حجت خدا ظهور میفرمایند و ظهور آن حضرت قطعی است آیا سیره آن حضرت ،مشئ و مرام آن حضرت در میان مردم مثل سیره امیرالمومنین جد شما علی بن ابی طالب علیه السلام است؟ آنجور در میان شهرها عمل می کنند که امیرالمومنین عمل میکردند؟؟

《 فَقَالَ لاَ یَا رُفَیْدُ 》نه سیره و شیوه جد ما امیرالمومنین علیه السلام با سیره و شیوه ای که برای قائم آل محمد علیه الصلاه و السلام هست فرق دارد.

《إِنَّ عَلِیَّ بْنَ أَبِی طَالِبٍ سَارَ فِی أَهْلِ اَلسَّوَادِ بِمَا فِی اَلْجَفْرِ اَلْأَبْیَضِ》

آقا امیرالمومنین در زمان حکومت و خلافت و ظاهری خودشان حکمی که در میان شهرها میکردند از برنامه ای بود که در جفر ابیض بود.

《 وَ إِنَّ اَلْقَائِمَ یَسِیرُ فِی اَلْعَرَبِ بِمَا فِی اَلْجَفْرِ اَلْأَحْمَرِ 》

و آنچه که قائم ما اهل بیت عمل می کنند آن است که در جفر احمر است.

《 قَالَ فَقُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاکَ وَ مَا اَلْجَفْرُ اَلْأَحْمَرُ》؟؟

جفر احمر چیست و روایاتشان چه فرق دارد با جفر ابیض ؟؟

چرا به این می گویند جفر و چرا می گویند جفر ابیض (جَفر سفید)و جفر احمر(جَفر قرمز)؟؟

[ چون جفر به معنای پوست گوسفند است که دباغی نشده باشد، و اگر پوست گوسفند که آدرِ جو توی آن میریزند این آرد جو یک مقداری جُوِ آن رنگی باشد یا گیاهی توی آن داشته باشد قرمزش میکند.ما هر دوی آنها را دیدیم انبان های قرمز بود که با آنها خرما یا روغن می آوردند و انبان هایی هم بود که سفید بود،جای ما هر دو بود که سابق با اینها حمل و نقل روغن و خرما و اینجور چیز ها می کردند.یک انبان آنجوری است بعضی از آنها سفید است و بعضی قرمز، آنچه آقا امیرالمومنین علیه السلام در حکومتشان برنامه ریزی کردند از جفر ابیض بوده است ولی حضرت بقیه الله حجت بن الحسن روحی و ارواح العالمین لتراب مقدمه الفداء از برنامه ریزی هایی دارند که در جفر احمر است، در آن پوست قرار دارد. علم جفر که می گویند به این مناسبت است،آن علم جفری که در میان این انبان پوستی است]

《 قَالَ فَأَمَرَّ إِصْبَعَهُ عَلَى حَلْقِهِ 》

وقتی من از حضرت سوال کردم که جفر احمر چیست؟حضرت انگشتشان را آوردند اینجوری کردند ،یعنی صحبت از کشت و کشتار و خونریزی است.

《فَقَالَ هَکَذَا یَعْنِی اَلذَّبْحَ》کشتن است،《 ثُمَّ قَالَ یَا رُفَیْدُ إِنَّ لِکُلِّ أَهْلِ بَیْتٍ نَجِیباً شَاهِداً عَلَیْهِمْ شَافِعاً لِأَمْثَالِهِمْ .》بعد حضرت فرمودند برای هر اهل بیتی کسی است که جواب مَلهوفین و گرفتارها را می دهد و شاهد بر خلق است و برای آن مردم شافع است،هر اهل بیتی یک کسی اینجوری دارد.

《حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ اَلْحُسَیْنِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِی نَصْرٍ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عُثْمَانَ عَنْ عَلِیِّ بْنِ سَعِیدٍ قَالَ: کُنْتُ جَالِساً عِنْدَ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ وَ عِنْدَهُ مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ عَلِیٍّ إِلَى جَنْبِهِ جَالِساً وَ فِی اَلْمَجْلِسِ عَبْدُ اَلْمَلِکِ بْنُ أَعْیَنَ وَ مُحَمَّدٌ اَلطَّیَّارُ وَ شِهَابُ بْنُ عَبْدِ رَبِّهِ فَقَالَ رَجُلٌ مِنْ أَصْحَابِنَا جُعِلْتُ فِدَاکَ إِنَّ عَبْدَ اَللَّهِ بْنَ اَلْحَسَنِ یَقُولُ لَنَا فِی هَذَا اَلْأَمْرِ مَا لَیْسَ لِغَیْرِنَا》

عده ای خدمت حضرت صادق علیه الصلاه و السلام نشسته بودند که اسم آنها در آن روایت آمده است،همه از بزرگان شیعه هستند و کسانی هستند که موقعیت دارند و معروف و مشهور هستند.من از حضرت پرسیدم ،عرض کردم آقاجان پسرعموی شما عبدالله بن الحسن می گوید که برای ما در این امر وصایت و حکومت و ولایت، حقی است که برای غیر ما نیست،یعنی این پسر عموی شما حق را برای خودش میداند.

《 فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ بَعْدَ کَلاَمٍ 》

حضرت بعد از یک صحبت مختصری که کردند این فرمایش را فرمودند :《أَ مَا تَعْجَبُونَ مِنْ عَبْدِ اَللَّهِ یَزْعُمُ أَنَّ أَبَاهُ علی [عَلِیّاً] لَمْ یَکُنْ إِمَاماً 》

از حرف عبدالله تعجب نمی کنی که پدر خودش علی بن ابی طالب را امام نمی داند بعد می گوید پیش ما از ارث علی بن ابی طالب و علوم علی بن ابی طالب چیزهایی است؟ خودش به امیرالمومنین ،پدرش و جدش اعتقاد ندارد بعد اقرار می کند علوم علی بن ابی طالب پیش ماست؟؟ او اصلا امیرالمومنین،پدرش را قبول ندارد[به معنای اینکه جدش است]

《وَ یَقُولُ إِنَّهُ لَیْسَ عِنْدَنَا عِلْمٌ 》

و می گوید که در نزد ما علمی نیست؟؟

《وَ صَدَقَ وَ اَللَّهِ مَا عِنْدَهُ عِلْمٌ 》

این کلمه اش را راست می گوید علمی ندارد، هیچ چیز از این علم پیش او نیست.

《وَ لَکِنْ وَ اَللَّهِ وَ أَهْوَى بِیَدِهِ إِلَى صَدْرِهِ 》

حضرت قسم خوردند و با دست به سینه مبارک اشاره کردند و فرمودند به خدا سوگند ،《إِنَّ عِنْدَنَا 》در نزد ماست،

《 سِلاَحَ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ 》

سلاح ،اسباب نبرد رسول خدا در نزد ماست،

《 وَ سَیْفَهُ وَ دِرْعَهُ 》

شمشیر و زره رسول خدا صلی الله علیه و آله در نزد ماست.

《وَ عِنْدَنَا وَ اَللَّهِ مُصْحَفُ فَاطِمَهَ 》

و مصحف بی بی صدیقه طاهره سلام الله علیها در نزد ماست.

《 مَا فِیهِ آیَهٌ مِنْ کِتَابِ اَللَّهِ 》

در این مصحف آیه ای از آیات قرآن نیست.

《 وَ إِنَّهُ لَإِمْلاَءُ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ》

آن مصحف املای خاتم انبیاءست ،

《 وَ خَطَّهُ عَلِیٌّ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ بِیَدِهِ 》

آقا امیرالمومنین صلوات الله و سلامه علیه،با دست مبارک نوشته اند،خطِ آن حضرت است.

《 وَ عِنْدَنَا وَ اَللَّهِ اَلْجَفْرُ 》

و در نزد ما اهل بیت،به خدا سوگند علم جفر است.

《وَ مَا یَدْرُونَ مَا هُوَ أَ مِسْکُ شَاهٍ أَوْ مِسْکُ بَعِیرٍ 》

مردم نمیدانند که آن جفر چیست،آیا مَشک پوست گوسفند است یا مَشک پوست شتر، نمیدانند.

《 ثُمَّ أَقْبَلَ إِلَیْنَا وَ قَالَ أَبْشِرُوا 》

حضرت به طرف ما اصحاب روی آوردند و فرمودند بشارت و مژده باد شما را .

《 أَ مَا تَرْضَوْنَ أَنَّکُمْ تَجِیئُونَ یَوْمَ اَلْقِیَامَهِ آخِذِینَ بِحُجْزَهِ عَلِیٍّ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ 》

آیا شما خشنود نمی شوید،راضی نمی شوید،خوشحال نمی شوید به این بشارت که به شما میدهم، روز قیامت تمام شما دامن علی بن ابی طالب علیه الصلاه و السلام را گرفته اید،《وَ عَلِیٌّ آخِذٌ بِحُجْزَهِ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ 》.

و جد ما امیرالمومنین هم دامن رسول خدا صلی الله علیه و آله را گرفتند،یعنی با این ارتباط شما اهل نجات هستید.

《حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ اَلْحُسَیْنِ عَنِ اَلْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ عَلِیِّ بْنِ رِئَابٍ عَنْ أَبِی عُبَیْدَهَ قَالَ: سَأَلَ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ بَعْضُ أَصْحَابِنَا عَنِ اَلْجَفْرِ》

بعضی از شاگردان حضرت ،شیعیان،اهل حدیث و نقل از امام صادق صلوات الله و سلامه علیه سوال کردند که جفر چیست؟؟

《 فَقَالَ هُوَ جِلْدُ ثَوْرٍ مَمْلُوٍّ عِلْماً 》

حضرت فرمودند : جَفر پوست گاوی است که پر از علم است،نوشته جاتی است که علم شما اختصاص دارد ،

《 فَقَالَ لَهُ مَا اَلْجَامِعَهُ 》دیگری پرسید آقا ،جامعه که نزد شما می باشد،چیست؟

《فَقَالَ تِلْکَ صَحِیفَهٌ طُولُهَا سَبْعُونَ ذِرَاعاً 》

طوماری است که طولش هفتاد ذراع است.

《 فِی عَرْضِ اَلْأَدِیمِ》

به اندازه عرض سفره چرمی،《 مِثْلُ فَخِذِ اَلْفَالِجِ》مثل رانِ شتر دوکوهانه(فالِج ؛شتر دوکوهانه است) به اندازه او.

《 فِیهَا کُلَّمَا یَحْتَاجُ اَلنَّاسُ إِلَیْهِ 》

در آن جفر است،در آن انبان و کیسه است.کتب و نوشته جاتی که مردم و بشر به آن احتیاج دارند .

《وَ لَیْسَ مِنْ قَضِیَّهٍ إِلاَّ وَ فِیهَا أَرْشُ اَلْخَدْشِ》

هیچ پیشامدی نیست مگر در آنجا حکمش باشد ،حتی خراش جزئی که بر بدن وارد میشود.

《 قَالَ لَهُ فَمُصْحَفُ فَاطِمَهَ 》آن شخص پرسید آقاجان پس مصحَف فاطمه چیست؟؟ آن…شماست؟

《فَسَکَتَ طَوِیلاً ثُمَّ قَالَ 》

حضرت مقداری ساکت شدند بعد فرمودند :

《 إِنَّکُمْ لَتَبْحَثُونَ عَمَّا تُرِیدُونَ وَ عَمَّا لاَ تُرِیدُونَ》

شماها از یک چیزهایی بحث میکنید،سوال میکنید که اراده کردید و میخواهید یا اراده نکردین و سوال میکنید؟

《 إِنَّ فَاطِمَهَ مَکَثَتْ بَعْدَ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ خَمْسَهً وَ سَبْعِینَ یَوْماً 》صدیقه طاهره سلام الله علیها بعد از رحلت پدر بزرگوارشان حضرت خاتم الانبیاء صلی الله علیه و آله و سلم،هفتادو پنج روز زنده بودند،《وَ قَدْ کَانَ دَخَلَهَا حُزْنٌ شَدِیدٌ عَلَى أَبِیهَا 》رحلت پدر ،فوت پدر،خیلی فاطمه زهرا را غمناک کرد،در وجود مقدسش غم و غصه مستولی شد ،

《وَ کَانَ جَبْرَئِیلُ یَأْتِیهَا 》

جبرئیل هر روز می آمد،خدمت حضرت فاطمه(سلام الله علیها)

《فَیُحْسِنُ عَزَاهَا عَلَى أَبِیهَا》

نسبت به این مصیبتی که برای حضرت رخ داده است و نسبت به فوت و رحلت پدر دلداری میداد،《 وَ یُطَیِّبُ نَفْسَهَا 》

و نفس مقدسه آن حضرت را دلداری میداد،《وَ یُخْبِرُهَا عَنْ أَبِیهَا وَ مَکَانِهِ 》و حضرت فاطمه را از وضع و مکان پدر خبر دار میکرد ،《وَ یُخْبِرُهَا بِمَا یَکُونُ بَعْدَهَا فِی ذُرِّیَّتِهَا 》و آنچه که بعد از فاطمه زهرا سلام الله علیها،نسبت به ذریه ظلم و ستم میشود آنها را هم به حضرت فاطمه خبر داد .

《وَ کَانَ عَلِیٌّ یَکْتُبُ ذَلِکَ فَهَذَا مُصْحَفُ فَاطِمَهَ .》

آقا امیرالمومنین علیه الصلاه و السلام همه آنها را می نوشتند ، مصحف صدیقه طاهره فاطمه زهرا سلام الله علیها این است.

《 حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِیِّ بْنِ اَلْحَکَمِ أَوْ غَیْرِهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِی نَصْرٍ عَنْ بَکْرِ بْنِ کَرِبٍ اَلصَّیْرَفِیِّ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ یَقُولُ: أَمَا وَ اَللَّهِ إِنَّ عِنْدَنَا مَا لاَ نَحْتَاجُ إِلَى أَحَدٍ وَ اَلنَّاسُ یَحْتَاجُونَ إِلَیْنَا 》

امام صادق علیه الصلاه و السلام فرمودند به خدا سوگند در نزد ما چیزهاییست،ذخیره هایست که ما احتیاج به کسی نداریم که سوال کنیم،مردم به ما محتاجند که بیایند از ما سوال کنند.

《 إِنَّ عِنْدَنَا لَکِتَاباً إِمْلاَءُ رَسُولِ اَللَّهِ 》

در نزد ما کتابی است،طوماری است ،نوشته جاتی است که املاء و انشاء خودِ خاتم انبیاء،جد بزرگوار ماست.

《وَ خَطَّهُ عَلِیٌّ عَلَى صَحِیفَهٍ 》و وجود مقدس امیرالمومنین علیه الصلاه و السلام با دست مبارک ،آن چیزهایی که املاء بوده است نوشته اند.

《فِیهَا کُلُّ حَلاَلٍ وَ حَرَامٍ 》

املاء رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم،به دست امیرالمومنین علیه الصلاه و السلام بر صحیفه اى نوشته شده است که حلال و حرام خدا در آنجاست.

《وَ إِنَّکُمْ لَتَأْتُونَّا فَتَسْأَلُونَّا 》شما نزد ما می آیید از ما سوال می کنید ،《فَنَعْرِفُ إِذَا أَخَذُوا بِهِ وَ نَعْرِفُ إِذَا تَرَکُوهُ》.

ما میدانیم چه کسی می آید سوال میکند،و جواب مساله ما را میگیرد و عمل میکند و چه کسی میشنود و ترک می کند.این را هم می فهمیم،سوال کننده واقعی کیست، چه کسی از روی نفس و هوا،و تقلید سوال میکند ،اینها را هم میدانیم.

《حَدَّثَنَا عَبَّادُ بْنُ سُلَیْمَانَ عَنْ سَعْدِ بْنِ سَعْدٍ عَنْ عَلِیِّ بْنِ أَبِی حَمْزَهَ عَنْ عَبْدٍ صَالِحٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: عِنْدِی مُصْحَفُ فَاطِمَهَ لَیْسَ فِیهِ شَیْءٌ مِنَ اَلْقُرْآنِ 》.

حضرت موسی بن جعفر علیه الصلاه و السلام فرمودند در نزد من است مصحف مادرم فاطمه سلام الله علیها ،که در آن مصحف، از قرآن هیچ چیز نیست،چیزهای خاص خودش است.

《حدّثنا أحمد بن الحسن بن علیّ بن فضّال ، عن أبیه الحسن عن أبی المعزاء ، عن عنبسه بن مصعب ، قال: کنّا عند أبی عبد اللّه علیه السّلام فأثنى علیه بعض القوم حتّى کان من قوله: و أخزى اللّه عدوّا له من الجنّ و الإنس》.

مَصعَب میگوید من در نزد امام صادق علیه الصلاه و السلام نشسته بودم،بعضى دیگر از ارادتمندان حضرت هم بودند شروع کردند تعریف حضرت و مدح و ثنای حضرت را بجا آوردن ،هی تعریف و تملق کردند،تا رسید به این سخن که خدا لعنت کند دشمنان را از جن و انس .این حرف را گفت ،خدا دشمن او از جن و انس را لعنت کند.

《 فقال أبو عبد اللّه علیه السّلام: لقد کنّا و عدوّنا کثیر،》

حضرت فرمودند ما از وقتی که بودیم دشمن فراوان داشتیم ،تازگی ندارد،تو حالا غصه نخور ،هی داری لعن میکنی. 《 و لقد أمسینا و ما أحد أعدى لنا من ذوی قراباتنا 》الان هم که هستیم و قبل هم که بودیم دشمن ترین مردم به ما خویشاوندان و نزدیکان ما هستند اینها از همه بیشتر با ما دشمن هستند،《 و من ینتحل حبّنا》،با کسانی که ادعای دوستی ما را میکنند و دشمن ترین مردم آنها به ما هستند.ادعا میکنند ولی خبری در باطنشان نیست.

《 إنّهم لیکذبون علینا فی الجفر 》؛

اینها می گویند ما دروغ می گوییم،پیش ما جفر نیست،همه کسانی که ادعای دوستی ما را میکنند ،اینهایی که خویشاوندان ما هستند اینها داشتن جفر را تکذیب میکنند که در نزد ما باشد.

《 قال: قلت: أصلحک الله، و ما الجفر؟ 》

این جَفر چیست که در نزد شماست و آنها قبول ندارند ؟؟

《 قال: و هو – و اللّه – مسک ما عز، و مسک ضأن》

حضرت فرمودند جفر دو انبان است ،یکی از پوست بز و یکی از پوست میش،آنکه بز است سفید می ماند و آنکه میش است قرمز می ماند ، دو انبان است دو پوست است ،یکی از پوست مَاعِز (بُز) و یکی ضأن که میش باشد.

《 مطبق أحدهما بصاحبه؛》

که اینها هر کدامش در نزد صاحبش که قرار میگیرند صحبت می کنند ،حرف میزنند ، [از روشن بودن مسائلی که در آنها قرار گرفته،کتبی که در آنها نهاده شده حرف میزنند]

《 فیه سلاح رسول الله صلى اللّه علیه و آله و سلم و الکتب، 》

سلاح و کتب و نوشته جاتی که از خاتم انبیاء صلی الله علیه و آله و سلم است در آن دو انبان است .

《و مصحف فاطمه علیها السّلام 》؛

و در آن دو انبان، مصحف ما فاطمه سلام الله علیها است.

《 أما و اللّه ما أزعم أنّه قرآن .》به خدا سوگند در میان آنها از قرآن چیزی نیست، مطالبی بسیار دقیق است از رموز و اسرار که کسی به آنها راه ندارد.

《 حَدَّثَنَا یَعْقُوبُ بْنُ یَزِیدَ عَنِ اَلْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: ذُکِرَ لَهُ وَقِیعَهُ وُلِدِ اَلْحَسَنِ》

در نزد حضرت صادق علیه الصلاه و السلام ذکر شد،سخن به میان آمد از کارهای زشتی که بن الحسن (پسر عموها)انجام میدادند و آنها ادعای خلافت و امامت داشتند.

《 وَ ذَکَرْنَا اَلْجَفْرَ 》

ما هم سخن جفر را به میان آوردیم، که یا بن رسول الله جفر چیست؟؟

《 فَقَالَ وَ اَللَّهِ إِنَّ عِنْدَنَا لَجِلْدَیْ مَاعِزٍ وَ ضَأْنٍ》

به خدا سوگند در نزد ما دو پوست،دو انبان است ،یک انبان و پوست از بز است و یک انبان و پوست از میش است.

《 إِمْلاَءَ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ خَطَّ عَلِیٍّ 》

یکی از آن انبان ها املاء رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم و خط امیرالمومنین علیه الصلاه و السلام است،

《 وَ إِنَّ عِنْدَنَا لَصَحِیفَهً طُولُهَا سَبْعُونَ ذِرَاعاً 》

و در نزد ما طوماری است که طول آن طومار هفتاد ذراع است ،

《 وَ أَمْلاَهَا رَسُولُ اَللَّهِ 》

رسول الله فرموده اند ،تقریر کرده اند، 《وَ خَطَّهَا عَلِیٌّ بِیَدِهِ 》آقا امیرالمومنین صلوات الله و سلامه علیه به دست مبارک نوشته اند.《 وَ إِنَّ فِیهَا لَجَمِیعَ مَا یُحْتَاجُ إِلَیْهِ حَتَّى أَرْشُ اَلْخَدْشِ.》و در آن صحیفه است آنچه را که بشر به آن محتاج است،حتی جزئی ترین خراشی که بر بدن واقع میشود.

سخن از بن الحسن بود که کارهای زشتی میکنند،حرفهای زشتی میزنند،ادعاهای بی جایی میکنند در ضمن از جفر هم سخن گفتیم؛《فَقَالَ وَ اَللَّهِ إِنَّ عِنْدِی لَجِلْدَیْ مَاعِزٍ وَ ضَأْنٍ》

حضرت قسم خوردند فرمودند به خدا سوگند در نزد ماست،جلد و پوستی از بز و میش،《إِمْلاَءَ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ خَطَّهُ عَلِیٌّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ  》

این جفر،املاء رسول خداست و خط امیرالمومنین علیه الصلاه و السلام ،《وَ إِنَّ عِنْدَنَا لَصَحِیفَهً》

در نزد ما صحیفه ایست،طوماری است،《طُولُهَا سَبْعُونَ ذِرَاعاً 》

که طول آن طومار هفتاد ذراع است.

《 أَمْلاَهَا رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ 》

خاتم انبیاء املاء فرمودند ،تقریر فرمودند،

《وَ خَطَّهَا عَلِیٌّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ بِیَدِهِ 》

آقا امیرالمومنین علیه الصلاه و السلام با دست مبارک نوشته اند،

《وَ إِنَّ فِیهَا لَجَمِیعَ مَا یُحْتَاجُ إِلَیْهِ حَتَّى أَرْشَ اَلْخَدْشِ .》در آن صحیفه و طومار و در آن نوشته جات آنچه را که بشر به آن محتاج است نوشته اند،حتی خراش جزئی روی بدن حکمش آنجا هست.《حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ اَلْعَبَّاسِ بْنِ مَعْرُوفٍ عَنْ أَبِی اَلْقَاسِمِ اَلْکُوفِیِّ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ قَالَ: ذَکَرَ وُلْدُ اَلْحَسَنِ اَلْجَفْرَ فَقَالُوا مَا هَذَا بِشَیْءٍ 》

بعضی از بن الحسن که ادعای امامت داشتند و با امام صادق علیه السلام( که پسر عموهای حضرت هم بودند)،میانه شان خوب نبود، در نزد آنها صحبت از جفر به میان آمد.گفتند این که چیزی نیست،این جفر که اهل بیت ادعا میکنند در نزد ماست این چیزی نیست،خیلی بی اعتنا از آن گذشتند.

《فَذَکَرَ بِشْرٌ ذَلِکَ لِأَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ 》

بشر ،شخصی بود از اصحاب حضرت که در آن مجلس بود که اینها سخن بی جا میگفتند،برای حضرت خبر آورد که اینها راجع به جفر اینجوری می گویند که چیزی نیست.

《قَالَ نَعَمْ 》حضرت فرمودند بله ،همین طور هست ،آنها بیخود می گویند جفر موجود است.

《هُمَا إِهَابَانِ إِهَابُ مَاعِزٍ وَ إِهَابُ ضَأْنٍ 》

دو انبان است ،دو پوستی است که موی و پشم از آن زدوده نشده است.انبانی است از پوست بز و پوست میش،

《مَمْلُوَّانِ عِلْماً کُتِبَ》در این دو انبان مملو است،نوشته جات علمی، علومی که نوشته شده ،

《 فِیهِمَا کُلُّ شَیْءٍ حَتَّى أَرْشُ اَلْخَدْشِ .》

در آن نوشته جات احکام همه چیز هست حتی جزئی ترین خراشی که بر بدن واقع میشود حکمش آنجاست.

《حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُوسَى عَنْ عَلِیِّ بْنِ إِسْمَاعِیلَ عَنْ صَفْوَانَ عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ اَلْمُغِیرَهِ عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ سَمِعْتُهُ یَقُولُ: وَیْحَکُمْ أَ تَدْرُونَ مَا اَلْجَفْرُ 》

امام صادق علیه الصلاه و السلام به اصحاب فرمودند واى بر شماها، شما میدانید که جفر چیست؟؟

《إِنَّمَا هُوَ جِلْدُ شَاهٍ》آن جفر ،پوست گوسفندی است که ،

《 لَیْسَتْ بِالصَّغِیرِ وَ لاَ بِالْکَبِیرَهِ》نه خیلی کوچک است و نه خیلی بزرگ،《 فِیهَا خَطُّ عَلِیٍّ وَ إِمْلاَءُ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ 》در آن است خط مبارک امیرالمومنین علیه الصلاه و السلام و تقریر رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم،《 مِنْ فَلْقِ فِیهِ مَا مِنْ شَیْءٍ یُحْتَاجُ إِلَیْهِ إِلاَّ وَ هُوَ فِیهِ 》

هر کسی این صحیفه،این طومار را بگشاید،می بیند که در آن همه مایحتاج بشر ذکر شده است ،《حَتَّى أَرْشُ اَلْخَدْشِ.》حتی حکم جزئی ترین خراشی که بر بدن واقع میشود در آنجاست.

《حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنِ اِبْنِ سِنَانٍ عَنْ رُفَیْدٍ مَوْلَى أَبِی هُبَیْرَهَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: قَالَ لِی یَا رُفَیْدُ کَیْفَ أَنْتَ إِذَا رَأَیْتَ أَصْحَابَ اَلْقَائِمِ قَدْ ضَرَبُوا فَسَاطِیطَهُمْ فِی مَسْجِدِ اَلْکُوفَهِ》

امام صادق علیه الصلاه و السلام خطاب به من فرمودند اى رُفید، چگونه است حال تو وقتی که ببینی اصحاب قائم علیه الصلاه و السلام را ،که اینها جمع شدند و ازدحام کردند و پایگاه خودشان را در مسجد کوفه برقرار کردند،آنجا خیمه زده اند؟؟

ای رُفید زمانی خواهد آمد که اصحاب قائم آل محمد علیهم الصلاه و السلام ،خیمه بزنند در مسجد کوفه،

《ثُمَّ أَخْرَجَ اَلْمِثَالَ اَلْجَدِیدَ عَلَى اَلْعَرَبِ شَدِیدٌ 》

بعد آن حضرت خروج کنند و در میان مردم بیاورند آن الگویی را که بر عرب پذیرفتن آن الگو بسیار سخت است ،سرمشقی ،الگویی برای بشر تعیین کنند آنجا، که عرب پذیرای آن نیست،خیلی سخت است.

《 قَالَ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاکَ مَا هُوَ》

این الگویی که شما میفرمایید چیست که اینقدر سخت است و پذیرا نیستند؟؟

《 قَالَ اَلذَّبْحُ 》حضرت فرمودند کشتار است،حضرت میکُشند.

《قَالَ قُلْتُ بِأَیِّ شَیْءٍ یَسِیرُ فِیهِمْ بِمَا سَارَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ فِی أَهْلِ اَلسَّوَادِ 》

گفتم حکم کردن حضرت در میان مردم به نوع حکم کردن و حکومت جد بزرگوارشان امیرالمومنین علیه السلام است که در شهرها در زمان خلافت حکم میکردند؟؟ آنگونه حکم میکنند؟؟

《 قَالَ لاَ یَا رُفَیْدُ 》حضرت فرمودند نخیر، آنجوری که امیرالمومنین حکم میکردند آنجوری حکم نمی کنند.

《 إِنَّ عَلِیّاً عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ سَارَ بِمَا فِی اَلْجَفْرِ اَلْأَبْیَضِ 》

برنامه ریزی های امیرالمومنین علیه السلام از روی جفر ابیض بود، آن نوشته جاتی بود که رسول خدا از ناحیه حق املاء فرمودند در انبان سفید قرار گرفته بود،《وَ هُوَ اَلْکَفُّ》و حضرت مامور بودند به کَف جریمه ها،جریمه ها را ببخشند، و حضرت تا میتوانستند طبق ضوابطی که برای خودشان معلوم بود عفو و اقماض بود،《 وَ هُوَ یَعْلَمُ أَنَّهُ سَیَظْهَرُ عَلَى شِیعَتِهِ مِنْ بَعْدِهِ 》

حضرت میدانستند که چه بر شیعیان آن بزرگوار ظاهر میشود و بر شیعیان آن حضرت و بر خودشان چه میگذرد ،همه را میدانستند،لکن عفو و اقماض داشتند،گذشت داشتند.

《وَ أَنَّ اَلْقَائِمَ 》حضرت بقیه الله علیه الصلاه و السلام که خروج و ظهور بفرمایند ،《یَسِیرُ بِمَا فِی اَلْجَفْرِ اَلْأَحْمَرِ 》حضرت برنامه ریزی هایشان از آن انبان قرمز است،که در آن دستورات ذکر شده است،《 وَ هُوَ اَلذَّبْحُ 》و آنجا دیگر کشتار است،《وَ هُوَ یَعْلَمُ أَنَّهُ لاَ یَظْهَرُ عَلَى شِیعَتِهِ .》حضرت میدانند که بعد از این حکم بر شیعه دیگر چیزی ظاهر نمی شود، هر چه هست آخرِ خط است.

《حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُوسَى عَنِ اَلْحَسَنِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ اَلنُّعْمَانِ عَنْ أَبِی زَکَرِیَّا یَحْیَى عَنْ عَمْرٍو اَلزَّیَّاتِ عَنْ أَبَانٍ وَ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ بُکَیْرٍ قَالَ لاَ أَعْلَمُهُ إِلاَّ ثَعْلَبَهَ أَوْ عَلاَءَ بْنَ رَزِینٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَحَدِهِمَا عَلَیْهِمَا اَلسَّلاَمُ 》:یکی از این دو راوی از محمد بن مسلم نقل میکنند ،که محمد بن مسلم یا از حضرت صادق علیه الصلاه و السلام نقل میکند یا از حضرت باقر علیه الصلاه و السلام،《 أَنَّهُ لَمْ یَکُنْ إِمَامٌ حَتَّى خَرَجَ وَ أَشْهَرَ سَیْفَهُ 》

حضرت فرمودند کسی نمی تواند ادعای امامت الهی بکند مگر خروج کند(خروج معنایش همین کودتا در زبان امروز است،یعنی مردم به خودی خود جوری نیست که تشخیص داشته باشند بروند امام را انتخاب کنند ،اینجوری نیست،امام با قدرت و نیروی الهی که دارد خودش خروج میکند و امر را در دست میگیرد) و شمشیرش را از غلاف در می آورد ،رمز قدرت است، قدرت نمایی میکند،سیطره پیدا می کنند،《وَ إِنَّمَا تَصْلُحُ فِی قُرَیْشٍ یَعْنِی اَلْإِمَامَهَ 》و امام هم میداند که این امامت برای طایفه قریش و غیر قریش کسی صلاحیت ندارد،امام میدانند که امامت مال خودشان است،موهبتی الهی است که حق به ایشان داده است‌.

《قَالَ فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ لِأَقْوَامٍ کَانُوا یَأْتُونَهُ وَ یَسْأَلُونَهُ عَمَّا خَلَّفَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ إِلَى عَلِیٍّ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ 》

حضرت صادق علیه الصلاه و السلام فرمودند آن گروهی که می آمدند خدمت حضرت، مردم می آمدند سوال میکردند،رسول الله از خود برای علی بن ابی طالب به وراثت چه باقی گذاشت؟ آنچه که امیرالمومنین علیه الصلاه و السلام از رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم نصیب و عائد داشتن چه بود؟

《 وَ عَمَّا خَلَّفَ عَلِیٌّ إِلَى اَلْحَسَنِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ 》

همانی که آقا امیرالمومنین علیه الصلاه و السلام به امام حسن علیه الصلاه و السلام مرحمت کردند،آن ودیعه، آن ارث چیست؟؟

《وَ لَقَدْ خَلَّفَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ عِنْدَنَا جِلْداً مَا هُوَ جِلْدُ جِمَالٍ 》آقا امام صادق علیه الصلاه و السلام فرمودند رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم برای ما اهل بیت باقی گذاشتند پوستی را که آن پوست ،پوست شتر نیست که وقتی می گوییم ،پوست شتران نیست.《 وَ لاَ جِلْدُ ثَوْرٍ وَ لاَ جِلْدُ بَقَرَهٍ 》

نه پوست گاو نر است و نه پوست گاو ماده است.《 إِلاَّ إِهَابَ شَاهٍ 》آن باقی گذاشته رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم برای ما اهل بیت علیهم الصلاه و السلام جلد گوسفندی است که،《 فِیهَا کُلَّمَا یُحْتَاجُ إِلَیْهِ 》در آن جلد کتبی است،نوشته جاتی است که هر چه بشر به آن احتیاج دارد آنجا ذکر شده است ،《 حَتَّى أَرْشُ اَلْخَدْشِ 》حتی جزئی ترین خراشی که بر بدن واقع میشود آنجا هست،《وَ اَلظُّفُرِ》حتی خراشی که از ناخُن واقع میشود آنجا هست،خراشی که از ناخن یا بر ناخن واقع میشود آنجا هست،

《 وَ خَلَّفَتْ فَاطِمَهُ مُصْحَفاً 》

و حضرت صدیقه طاهره سلام الله علیها مصحفی را از خود باقی گذاشتند ،《مَا هُوَ قُرْآنٌ》آن مصحف قرآن نیست، 《 وَ لَکِنَّهُ کَلاَمٌ مِنْ کَلاَمِ اَللَّهِ 》آن سخنی است از سخنان خدا،《 أُنْزِلَ عَلَیْهَا 》حق ،خصوصا برای حضرت صدیقه سلام الله علیها فرو فرستادند،وحی کرده است و نازل نموده است،《إِمْلاَءُ رَسُولِ اَللَّهِ وَ خَطُّ عَلِیٍّ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ 》.آن مصحف املاء و تقریر ،گفته ها و فرمایشات خاتم انبیاء صلی الله علیه و آله و سلم ،و خط مبارک امیرالمومنین علیه الصلاه و السلام است.

《اللهم صل على محمد و آل محمد و عجل فرجهم》

《یا علی مدد》

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *