جلسه شانزدهم – شرح آیه نور

اگر یکی از این روایات سرلوحه زندگی و سرمشق قرار بگیرد انسان را به کمالات ظاهری و باطنی میرساند. امام صادق علیه الصلاه و السلام فرمودند : این روایت در کتاب موثقه شیعه است به نام الاختصاص از مرحوم مغفور شیخ مفید اعلی الله مقامه که اختصاص به شیعه خالص و مومن خالص دارد، این روایات از روایات صحیحه است:

مَنْ لَمْ یُبَالِ مَا قَالَ وَ مَا قِیلَ فِیهِ فَهُوَ شِرْکُ شَیْطَانٍ وَ مَنْ لَمْ یُبَالِ أَنْ یَرَاهُ اَلنَّاسُ مُسِیئاً فَهُوَ شِرْکُ شَیْطَانٍ وَ مَنِ اِغْتَابَ أَخَاهُ اَلْمُؤْمِنَ مِنْ غَیْرِ تِرَهٍ بَیْنَهُمَا فَهُوَ شِرْکُ شَیْطَانٍ وَ مَنْ شَعِفَ بِمَحَبَّهِ اَلْحَرَامِ وَ شَهْوَهِ اَلزِّنَا فَهُوَ شِرْکُ شَیْطَانٍ ثُمَّ قَالَ علیه السلام إِنَّ لِوَلَدِ اَلزِّنَا عَلاَمَاتٍ أَحَدُهَا بُغْضُنَا أَهْلَ اَلْبَیْتِ وَ ثَانِیهَا أَنَّهُ یَحِنُّ إِلَى اَلْحَرَامِ اَلَّذِی خُلِقَ مِنْهُ وَ ثَالِثُهَا اَلاِسْتِخْفَافُ بِالدِّینِ وَ رَابِعُهَا سُوءُ اَلْمَحْضَرِ لِلنَّاسِ وَ لاَ یُسِی ءُ مَحْضَرَ إِخْوَانِهِ إِلاَّ مَنْ وُلِدَ عَلَى غَیْرِ فِرَاشِ أَبِیهِ أَوْ مَنْ حَمَلَتْ بِهِ أُمُّهُ فِی حَیْضِهَا. [۱]

امام صادق علیه الصلاه و السلام فرمود: هر کس از آنچه خود درباره دیگران بگوید و دیگران درباره وی گویند باکی نداشته باشد. شیطان در سرشت او در خلقت اولیه او دست داشته و شریک است. و کسی که لذت ببرد از انجام دادن کارهای حرام، چبزهایی که مربوط میشود به لذت‌های شهوتی و لذت ببرد به شهوت زنا او در نطفه اش شیطان شریک است.

و سپس فرمودند : زنا زاده را نشانه هایی است یکی دشمنی با خاندان پیغمبر دوم آنکه صفت خوک را پیدا میکند، خوک اینجوری است که از همان بطنی که ولادت پیدا کرده است به همان بطن و به همان مادری که از او تولد یافته است در شهوت به او توجه پیدا میکند. سوم علامت این است دین را مسخره میکند، چهارم این است که در مجلس و محضری که مینشیند در آنجا سوء محضر دارد یعنی همه آن کسانی که در آنجا پیش او نشستند از او ناراحت می‌شوند، یک حرفی میزند یک سخنی می‌گوید یک اشاره و کنایه‌ای میگوید که آن مجلس طوری می‌شود که همه از او بدشان می‌آید. کسی این صفت را پیدا نمیکند که بد مجلس و بدنشست است که دل دیگران را آزار میدهد و کسانی که آنجا نشستند از نیش زبانش و کنایه و متلک و بدگویی اش محفوظ نیستند و به همه یک لطمه‌ای میزند اگر کسی اینگونه باشد او ولادتش به حلال نیست. یا اینکه در یک حالت ممنوعه‌ای مادرش او را باردار شده است. یک روایتی هست که ؛ اِعْلَمُوا أَنَّ وَلاَیَتَنَا لاَ تُنَالُ إِلاَّ بِالْوَرَعِ وَ اَلاِجْتِهَادِ[۲] ولایت ما به کسی نمیرسد مگر اینکه ورع و پرهیزگاری از معصیت و تقوا داشته باشد و جد و جهد (سعی و کوشش) در خوبی‌ها داشته باشد. عن الصادق علیه السلام إِنَّ لِلَّهِ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى عَلَى عَبْدِهِالْمُؤْمِنِأَرْبَعِینَجُنَّهً فَمَتَى أَذْنَبَ ذَنْباً کَبِیراً رَفَعَ عَنْهُ جُنَّهً فَإِذَا عَابَ أَخَاهُ الْمُؤْمِنَ بِشَیْءٍ یَعْلَمُهُ مِنْهُ انْکَشَفَتْ تِلْکَ الْجُنَنُ عَنْهُ وَ یَبْقَى مَهْتُوکَ السِّتْرِ فَیَفْتَضِحُ فِی السَّمَاءِ عَلَى أَلْسِنَهِ الْمَلَائِکَهِ وَ فِی الْأَرْضِ عَلَى أَلْسِنَهِ النَّاسِ وَ لَا یَرْتَکِبُ ذَنْباً إِلَّا ذَکَرُوهُ وَ یَقُولُ الْمَلَائِکَهُ الْمُوَکَّلُونَ بِهِ یَا رَبَّنَا قَدْ بَقِیَ عَبْدُکَ مَهْتُوکَ السِّتْرِ وَ قَدْ أَمَرْتَنَا بِحِفْظِهِ فَیَقُولُ عَزَّ وَ جَلَّ مَلَائِکَتِی لَوْ أَرَدْتُ بِهَذَا الْعَبْدِ خَیْراً مَا فَضَحْتُهُ فَارْفَعُوا أَجْنِحَتَکُمْ عَنْهُ فَوَ عِزَّتِی لَا یَئُولُ بَعْدَهَا إِلَى خَیْرٍ أَبَداً[۳]

امام صادق علیه السلام : خداوند تبارک و تعالى براى هر بنده مؤمن خود چهل پرده و حجاب قرار داده است که کسی عیب‌های او را نبیند (ستاریت خدا با چهل حجاب سپر و پوشش‌های قوی او را پوشانده است ). هر گاه یک گناه کبیره از او سر زند یک پرده و حجاب کنار مى رود (و با دومین گناه دومین حجاب کنار می‌رود و همینطور تا چهلمین گناه و حجاب چهلم برداشته می‌شود و خدا پرده‌ها را میدراند و آبرویش می‌رود. خدا ستار است ولی ستاریتش را نسبت به موجود به حد قرار داده است. نسبت به خودش لاحد است ولی نسبت به موجود چهل تا حجاب بیشتر ندارد). (و هر گناه کبیره‌ای که انجام بدهد خدا یک حجاب را برمیدارد اما اگر غیبت کرد خدا یکمرتبه همه را برمیدارد)چون از برادر مؤمن خود عیبى بداند (اگر عیب نباشد که تهمت هم زده است)و او را بدان سرزنش کند دیگر پرده‌ها کنار میروند و بى پرده ماند و بدین سان رسوایى اش در آسمان بر سر زبان فرشتگان افتد و آبرویش میرود و روی در زمین هم آبرویش برده می‌شود و پیش مردم روی زبانها می‌افتد، مهتوک ستر می‌شود هیچ گناهی را انجام نمیدهد مگر اینکه همه مردم شروع میکنند به گفتن آن. (اگر میبینید مردم حرمتت را نگه نمیدارند تو خودت حتما حرمت مومنی را نگه نداشتی) (غیبت و تهمت فرقش این است که در برادر دینی در مومن یک بدی‌ها و زشتی‌هایی، گناهایی صادر می‌شود و تو بر آن اطلاع پیدا کردی اینها را اگر جایی نقل کنی این غیبت است و اگر در او این عیب‌ها نباشد و نقل کنی تهمت می‌شود).

این غیبت اینطور است؛ َ لَا یَرْتَکِبُ ذَنْباً إِلَّا ذَکَرُوهُ اگر اهل غیبت شد وغیبت کرد از مومنی که آن چهل تا حجاب از او رفع شده و دیگر مهتوک الستر مانده است و پوشش ندارد هر کار بدی بکند پیش مردم روی زبانها می‌افتد. هم در آسمان و هم در زمین مهتوک الستر است. یَقُولُ الْمَلَائِکَهُ الْمُوَکَّلُونَ بِهِ آن ملائکه که موکل به این شخص هستند می‌گویند یَا رَبَّنَا قَدْ بَقِیَ عَبْدُکَ مَهْتُوکَ السِّتْرِ وَ قَدْ أَمَرْتَنَا بِحِفْظِهِ فَیَقُولُ عَزَّ وَ جَلَّ مَلَائِکَتِی لَوْ أَرَدْتُ بِهَذَا الْعَبْدِ خَیْراً مَا فَضَحْتُهُ فَارْفَعُوا أَجْنِحَتَکُمْ عَنْهُ فَوَ عِزَّتِی لَا یَئُولُ بَعْدَهَا إِلَى خَیْرٍ أَبَداً خدایا این مهتوک ستر شده تو به ما امر کردی اگر او کار زشتی کرد از دیدگان مردم او را بپوشانیم و آبرویش را حفظ کنیم. حق متعال به ملائکه میفرماید اگر خود من اراده میکردم به این بنده خیری را رسوایش نمی‌کردم. او آبروی مومنی را برده است، (مومن اسم خداست)آبروی مومنی را برده من هم آبرویش را میبرم. (نستجیرو بالله اگر معنا داشته باشد یعنی آبروی خدا را میخواسته ببرد چون مومن اسم حق است). شما بالهای خودتان را از روی او بردارید (کنایه از این است که شما هم دیگر کمکش نکنید، شما هم ستاریت را از او بردارید). دیگر بعدا به کار خیر موفق نمی‌شود. اینقدر که راجع به غیبت در روایات و در زبان ائمه اطهار ذم شده که به هیچ گناهی مثل غیبت مذمت نشده است. مایه خوبی را از آدم میگیرد چون اگر آدم میخواهد به خیر و تقوا کشیده بشود، اگر میخواهد به طرف صلاح واقعی کشیده بشود یک منبع و مخزنی باید در او باشد. آن مخزن با غیبت کردن از بین میرود. قال رسول الله صلى‏ الله ‏علیه و ‏آله و سلّم:

الغِیبَهُ أشَدُّ مِن الزِّنا، قیلَ: وکیفَ؟ قالَ: الرجلُ یَزنی ثُمّ یَتوبُ فَیَتُوبُ اللّه‏ علَیهِ، وإنّ صاحِبَ الغِیبهِ لایُغفَرُ لَهُ حتّى یَغفِرَ لَهُ صاحِبُهُ[۴].

پرسیدند یا رسول الله چطور غیبت اشد من زناست؟ (اگر روایات عقاب زنا را نگاه کنید چقدر بلا‌های اجتماعی نازل می‌شود، بلاهایی که نه تنها فقط او بلکه اجتماع را به بلا میکشاند. غیبت از آن بدتر است. ) فرمودند: کسی که زنا کرده است توبه میکند و خدا هم توبه اش را قبول میکند و آن کسی که غیبت کرده اگر توبه کند خدا توبه اش را قبول نمیکند تا برود پیش آن کسی که غیبتش را کرده او حلالش کند. آن هم اگر موج پیدا نکند. یک سنگ را که در یک حوض می‌اندازید ببینید چطور موج ایجاد میکند اگر غیبت کسی را کردی و این موج برداشته در یک اجتماع و بازار و یک شهر زبان به زبان چرخیده و همه فهمیدند، حالا حلالیت می‌طلبی؟ آن موقع که غیبت کردی رفتی در خیابان و حالا که حلالیت میخواهی میروی در صندوق خانه خانه اش؟ به همان اندازه که آبروی او رفته باید بروی دو مرتبه آبرویش را سرجایش قرار بدهی. باب غیبت درباره مومن اینقدر روایاتش زیاد است که همه را میلرزاند. تمام اعمال انسان را به باد میدهد. درب همه خیرها را بروی انسان میبندد. به هر جا بزند موفق به هیچ چیز نمی‌شود. مگر اینکه ضمانت داده یک کسی که خوب باشد. رد شدی دیدی که فلان عمل زشت از برادر مومنت سر زده این آبرویش را ببری؟ اینکه بعضی‌ها دلیل می‌آوردند برای مجوز غیبت کردنشان مال این است که اینقدر زشتی و پلیدی سراغ آنها آمده که خدا نمیگذارد غیبت نکنند و یک دلیلی برای کار خودشان میتراشند که عمل زشت غیبتشان را ادامه بدهند. عن أبی جعفر علیه السلام وأبی عبد الله علیه السلام قال:أقرب ما یکون العبد إلى الکفر أن یؤاخی الرجل على الدین فیحصی علیه عثراته وزلاته لیعنفه بها یوما ما[۵]

کفر یعنی انکار همه حقایق و نزدیکترین عمل به کفر چیست؟ امام فرمودند نزدیکترین حالت به کفر این است که کسی از مردم با یک مومنی به نام خدا و دین با حسابهای دینی رفاقت میکند و بعد مواظبت میکند ببیند کارهای بدی که از آن رفیقش صادر می‌شود چیست، که یک روزی آن کارها را جلوی چشم او بیاورد و سرکوبش و سرزنشش کند. اینها از شئون و علامت ولایت هستند یعنی ولایت لوازم دارد. آتش حرارت دارد و آب رطوبت دارد و داعی ولایت با سوز و حرارتش این صفات ذمیمه را در خود می‌سوزاند اگر آن عشق به ولایت در تو باشد، عاشق امیرالمومنین مجال اینکه حرفهای خوب دیگران را بزند ندارد چه برسد به حرفهای بد. عاشق امیرالمومنین روحش، حالش، باطنش، قلبش اجازه نمی‌دهد خوبی‌های دیگران را بگوید چون خوبتر از او، خود امیرالمومنین است هر وقت میخواهد مدح کسی را بکند مدح مولا علی علیه السلام را میکند. اجازه اینکه خوبی‌های دیگری را هم بگوید، ندارد مگر در یکجا که با گفتن آن ولایت امیرالمومنین علیه السلام معروف می‌شود. کسی که دلش با خدا پیوسته و با خدا سر و سر دارد یک جایی دلش گره خورده که باید گره بخورد، در توحید، نبوت و ولایت، آن چیزهایی که در عالم مهم است و الا او مجال اینکه حرفهای که مردم را مدح کند ندارد چون اگر بناست مدح کند مدح آن کسی را میکند که همه خوبی‌ها پیش اوست. چه برسد به اینکه زشتی‌ها و بدی را بگوید و غیبت کند و تهمت بزند.

امام صادق علیه الصلاه و السلام به حمران بن اعین میفرماید:

یا حمران! اُنْظُرْ الی مَنْ هُوَ دُونَکَ فی المَقْدُرَهِ و لاتَنْظُرْ الی مَنْ هُوَ فَوْقَکَ فی المَقْدُرَه فَإِنَّ ذَلِکَ أَقْنَعُ لَکَ بِمَا قُسِمَ لَکَ وَ أَحْرَى أَنْ تَسْتَوْجِبَ الزِّیَادَهَ مِنْ رَبِّکَ عَزَّ وَ جَلَّ َوَ اِعْلَمْ أَنَّ اَلْعَمَلَ اَلدَّائِمَ اَلْقَلِیلَ عَلَى اَلْیَقِینِ أَفْضَلُ عِنْدَ اَللَّهِ جَلَّ ذِکْرُهُ مِنَ اَلْعَمَلِ اَلْکَثِیرِ عَلَى غَیْرِ یَقِینٍ وَ اِعْلَمْ أَنَّهُ لاَ وَرَعَ أَنْفَعُ مِنْ تَجَنُّبِ مَحَارِمِ اَللَّهِ وَ اَلْکَفِّ عَنْ أَذَى اَلْمُؤْمِنِینَ وَ اِغْتِیَابِهِمْ وَ لاَ عَیْشَ أَهْنَأُ مِنْ حُسْنِ اَلْخُلُقِ وَ لاَ مَالَ أَنْفَعُ مِنَ اَلْقُنُوعِ بِالْیَسِیرِ اَلْمُجْزِی وَ لاَ جَهْلَ أَضَرُّ مِنَ اَلْعُجْبِ[۶] ای حمران! به کسی که در زندگی از تو پایین‌تر است نگاه کن. و هیچ وقت به کسی که در زندگی از تو بالاتر است در قدرت و ثروت و توانایی ننگر و الا همیشه حسرت خواهی خورد. اگر اینگونه باشی خداوند تبارک و تعالی همیشه رزق تو را زیاد میکند و سزاوارتر این است که اینگونه باشی. و یک کار بسیار کوچک که آدم به آن یقین داشته باشد پیش خدا ارزشش بیشتر از کارهایی است که آدم یقین ندارد و انجام میدهد. گاهی مثلا کسی تصمیم میگیرد فلان سوره را ختم می‌کند روزی سیصد و چند مرتبه و چهار روز طول میکشد و سه روز خسته می‌شود به جای اینکار می‌تواند یک کار کوچک که در آن یقین دارد انجام بدهد این افضل تر است. یا کسی یک هفته نماز شب را با کل مستحباتش و اضافات میخواند بعد خسته می‌شود و تا یکسال دیگر نمیخواند اما می‌توانست قبل از خوابش مختصر بخواند و دائم و با یقین باشد. قلیل دائم با یقین از کثیری که دوام ندارد بهتر است. (به خدا قسم در عالم هیچ کس بهتر از اهل بیت حرف نزدند اصلا حرف دیگری نیست ) اگر میخواهی ورع داشته باشی هیچ ورعی نفعش از این بالاتر نیست که از حرام دوری کنی و پرهیز کنی. و هیچ ورعی از این بالاتر نیست که انسان اذیت و آزارش به دیگران نرسد و غیبت دیگران را نکند. اجتناب و پرهیز و خودداری کند از اذیت کردن مومنین. (اذیت هم انواع و اقسام دارد گاهی با یک نگاه مومنی را آزردی گاهی میبینی با یک کلمه‌ای که خیلی کوچک است یک عمر یک مومن را ضایع کردی. مواظب این زبان باش. فرمودند تنها راه نجات در زمان غیبت حفظ زبان است. ) هیچ زندگی گوارایی بهتر از حسن خلق نیست. اینکه آدم خوش اخلاق باشی. هیچ ثروت زیادی به درد نمی‌خورد، مال کم که انسان را کفایت کند و به آن قناعت کند بهترین مال و بالاترین ثروت است. هیچ نادانی بدتر از عُجب (بزرگ شمردن خود) نیست، این منم طاووس علیین شده. روایت است :کفایت میکند برای جاهل که دو رکعت نماز که میخواند منتظر وحی است. امام باقرعلیه السلام): عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ (علیه السلام) قَالَ وَجَدْنَا فِی کِتَابِ عَلِی (علیه السلام) أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله قَالَ وَ هُوَ عَلَی مِنْبَرِهِ وَ الَّذِی‏ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ مَا أُعْطِی مُؤْمِنٌ قَطُّ خَیرَ الدُّنْیا وَ الْآخِرَهِ إِلَّا بِحُسْنِ ظَنِّهِ بِاللَّهِ وَ رَجَائِهِ لَهُ وَ حُسْنِ خُلُقِهِ وَ الْکَفِّ عَنِ اغْتِیابِ الْمُؤْمِنِینَ وَ الَّذِی لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ لَا یعَذِّبُ اللَّهُ مُؤْمِناً بَعْدَ التَّوْبَهِ وَ الِاسْتِغْفَارِ إِلَّا بِسُوءِ ظَنِّهِ بِاللَّهِ وَ تَقْصِیرِهِ مِنْ رَجَائِهِ وَ سُوءِ خُلُقِهِ وَ اغْتِیابِهِ لِلْمُؤْمِنِینَ وَ الَّذِی لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ لَا یحْسُنُ ظَنُّ عَبْدٍ مُؤْمِنٍ بِاللَّهِ إِلَّا کَانَ اللَّهُ عِنْدَ ظَنِّ عَبْدِهِ الْمُؤْمِنِ لِأَنَّ اللَّهَ کَرِیمٌ بِیدِهِ الْخَیرَاتُ یسْتَحْیی أَنْ یکُونَ عَبْدُهُ الْمُؤْمِنُ قَدْ أَحْسَنَ بِهِ الظَّنَّ ثُمَّ یخْلِفَ ظَنَّهُ وَ رَجَاءَهُ فَأَحْسِنُوا بِاللَّهِ الظَّنَّ وَ ارْغَبُوا إِلَیه. ‏[۷] امام باقر از کتاب امام علی علیه السلام نقل میکند که آن حضرت می‌‌فرماید: رسول الله صلی الله علیه و اله وسلم بالای منبر فرمودند: عطا نگردیده است به مومنی خیر دنیا و آخرت مگر به حسن ظنش به خدا. (یعنی به هر اندازه‌ای که خدا را رحیم میدانید به همان اندازه خدا به شما رحم میکند، به همان اندازه که خدا را خالق و رازق میدانید به همان اندازه به شما رزق میدهد، به همان اندازه که خدا را عفو و غفور میدانید به همان اندازه عفو و مغفرت خدا شامل حال شما می‌شود. در حدیث قدسی هست که خداوند تبارک و تعالی فرمود: انا عند ظن عبدی المؤمن… [۸] من با حسن ظن بنده مومنم حرکت میکنم. به خدا حسن ظن داشته باشید و یاس از رحمت خدا نداشته باشید ) آقا رسول الله فرمودند قسم به آن خدایی که شریک و نظیر ندارد و یگانه است هیچ خیری به احدی اعطا نشده مگر به حسن ظنی که به خدا دارد. و پرهیز کردن و خودداری از غیبت مومن مساوی با حسن ظن به خداست. این دو صفت (حسن ظن و پرهیز از غیبت) اگر در مومن باشد خداوند خیر دنیا و آخرت را به مومن می‌دهد. و فرمود قسم به آن خدایی که شریک ندارد حق متعال بعد از توبه و استغفار خدا عذاب نکرده مگر دو طایفه را یکی آنهایی که سوء ظن به خدا دارند و یکی آنهایی که غیبت میکنند. (یعنی توبه و استغفار هم کنند عذابشان میکند). اینها از شئون ولایت و از لوازم راه امیرالمومنین است. اینها از طرق معاشقه با علی صلوات الله و سلامه علیه است. وقال النبی صلى الله علیه واله و سلم : من أکل بأخیه المؤمن أوشرب أو لبس به ثوبا أطعمه الله بها أکله من نار جهنم وسقاه سقیه من حمیم جهنم وکساه ثوبا من سرابیل جهنم، ومن قام بأخیه المسلم مقاما شانئا أقامه الله مقام السمعه والریاء، ومن جدد أخا فی الاسلام بنى الله له برجا فی الجنه من جوهره[۹]. کسی که یک لقمه به برادر مومنش بخوراند (نه اینکه به او خوراک بدهد یعنی یک چیزی را بخوراند به او که در خور او نباشد یعنی نسبت بدهد یک چیزی را به او که او دور از آن معناست)

یا بی آشاماند به برادر مومن (این أکل و شرب هر چیزی مناسب به خودش است، مثل اینکه بگویید پول مردم را خوردی. پول که خوردنی نیست. ) که در او نیست، یعنی چیزی را به او نسبت بدهد که در او نیست. یا یک جامه‌ای به او بپوشاند که آن جامه برای او نیست. یعنی او را ببرد زیر جامه و لباسی که مناسب او نیست، نسبت دادن‌های بی جا در رفتار و کردار و دین و مروت. اگر این نسبت‌های ناروا را داد خداوند تبارک و تعالی در باره اولین مطلب به او میخوراند آتش جهنم را و در مورد آشامیدن خداوند به او حمیم جهنم را (آب مذاب آتش آلودی که در جهنم است) می‌آشاماند. و در مورد لباس خداوند از سرابیل جهنم او را میپوشاند. و اگر اینکه یک کسی به یک مومن نسبتی بدهد و مکان بدهد او را در یک منصبی که آن مومن دور از آن منصب است، خداوند او را در جایی قرار میدهد که هر کاری انجام میدهد در آن ریا و سمعه باشد و در عملش اخلاص نداشته باشد. وقال رسول الله صلى الله علیه وآله: شر الناس یوم القیامه المثلث، قیل: وما المثلث یا رسول الله؟ قال: الرجل یسعى بأخیه إلى إمامه فیقتله فیهلک نفسه وأخاه وإمامه وقال: الغیبه أسرع فی جسد المؤمن من الآکله فی لحمه[۱۰]. رسول الله صلی الله علیه و اله و سلم فرمودند بدترین خلق در روز قیامت مثلث است. مثلث چیست؟ (یعنی آدم سه پهلو. یک عملی انجام میدهد که سه جا صدمه میزند ). یک کسی میرود پیش امامی در زمانی از برادر مومنش سعایت می‌کند یعنی نسبت میدهد به او یک عملی را که در آن مومن نیست. و برحسب آن نسبت دادن و آن ادله و شهودی که فراهم کرده برادر مومنش را به کشتن میدهد. او نه تنها او را به کشتن داده بلکه خودش را هم به هلاکت رسانده چون هلاکت…. دارد و آن امامی که حکم را جاری کرده را هم به هلاکت میرساند. غیبت آکله به جان انسان می اندازد. (أکله یک مرض است. )

قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام فِی وَصِیَّتِهِ لِابْنِهِ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَنَفِیَّهِ وَ اعْلَمْ یَا بُنَیَّ إِنَّ اللِّسَانَ کَلْبٌ عَقُورٌ إِنْ أَرْسَلْتَهُ عَقَرَکَ وَ رُبَّ کَلِمَهٍ سَلَبَتْ نِعْمَهً وَ جَلَبَتْ نَقِمَهً فَاخْزَنْ لِسَانَکَ کَمَا تَخْزَنُ ذَهَبَکَ وَ وَرِقَکَ وَ مَنْ سَبَّبَ عِذَارَ لِسَانِهِ سَاقَهُ إِلَى کُلِّ کَرِیهَهٍ[۱۱]. بدان محمد پسرم، زبان انسان سگ گزنده است. اگر رهایش کنی میرود پاچه دیگران را میگیرد. (اصلا نباید بگذاری این زبان تکان بخورد). آقا امیرالمومنین میفرمایند پسرم، شده است یک حرف از کسی بیرون آمده و تا آخر نعمت را از او زائل کرده و به فقر افتاده است (بارها گفتیم بعضی‌ها که در زندگی گرفتارند بروند ببینید کجا به مومنی، پدری، مادری خواهری، همسایه ای، خویشاوندی صدمه زدند) پسرم مثل اینکه طلا و شمش‌های ذهب را قایم میکنی تا از دستبرد دیگران محفوظ بماند زبانت را باید اینگونه قایم کنی و حرف نزنی. هر چه به سر آدم آمده از این زبان بوده است. اصبغ بن نباته، یکى از یاران امیرالمومنین علیه الصلاه و السلام که خیلی عاشق امیرالمومنین بوده و جزو کسانی است که تمام هوایش تابع هوای امیرالمومنین بود، حتی تصوراتش، خیالش، ذهنش، فکرش، با امیرالمومنین بود. یعنی خیالی بر او نمیگذشت مگر آنجوری که مولایش خیال میکند. و از کسانی است که آقا امیرالمومنین یک تعریفی درباره او کردند که درباره ی احدی این تعریف را نکردند. وقتی موقع ضربت خوردن مولا آمد به بالین حضرت به او فرمودند اصبغ همینطور که تو از من عیادت کردی من از رسول الله عیادت کردم. و یکمرتبه هم که برای مولا رکاب گرفت که سوار اسب بشوند حضرت فرمودند اصبغ همینطور که تو رکاب گرفتی برای من، من هم همینطور برای رسول الله رکاب گرفتم. بعد پنجه دست مبارکشان را در پنجه دست اصبغ کردند و فرمودند همینطور که من پنجه در پنجه تو دارم رسول الله پنجه در پنجه من داشت. این یک چیز فوق العاده‌ای بوده، که حضرت در مورد مالک اشتر یک مرتبه فرمودند : رحم اللّه مالکاً، کان لی کما کنت لرسول اللّه مالک اشتر برای من آنطوری بود که من برای رسول الله بودم. و یکی هم در مورد محمد بن ابی بکر است که فرمودند: محمد پسر خود من است لکن از صلب ابی بکر، ولی در مورد اصبغ از همه بیشتر است. هر چه هم روایت از اصبغ بن نباته هست و میثم و رشید و حجربن عدی اینها هر چه روایت نقل کردند در مورد ولایت امیرالمومنین است در هیچ چیز دیگر سخن نگفتند. (گفتیم که عاشق امیرالمومنین اگر حرفی هم بزند از مولایش می‌گوید. اگر هم بخواهد مدح کند مدح کسی را می‌گوید که خدا مداح اوست. این روایتی که در ذیل می‌گوییم خیلی هم روایت شیرینی است. اگر در مجلسی یا علی گفته می‌شود سندش این روایت است. که اگر کسی یاعلی گفت نگویید علی اللهی است. سند دارد و رسول الله خودشان فرمودند و دستور دادند، اصلا یا علی ذکر ملائکه و مقربین است. حمله عرش با این ذکر عرش را نگه میدارند. و اصلا عالم قائم با این ذکر است. الأصبغ بن نباته قال: سمعت بان عباس یقول: قال رسول الله (صلّی الله علیه وآله وسلّم): ذکر الله (عزَّ وجلَّ) عباده، وذکری عباده، وذکر علی عباده، وذکر الائمه من ولده عباده، والذی بعثنی بالنبوه وجعلنی خیر البریه، إن وصیی لأفضل الاوصیاء وإنه لحجه الله علی عباده وخلیفته علی خلقه، ومن ولده الأئمه الهداه بعدی، بهم یحبس الله العذاب عن أهل الأرض، وبهم یمسک السماء أن تقع علی الارض إلاّ بإذنه وبهم یمسک الجبال أن تمید بهم، وبهم یسقی خلقه الغیث، وبهم یخرج النبات، أولئک أولیاء الله حقاً وخلفاؤه (خلفائی) صدقاً، عدتهم عده الشهور وهی اثنا عشر شهراً، وعدهم عده نقباء موسی بن عمران، ثم تلا علیه الصلاه والسلام هذه الآیه: ﴿وَالسَّماءِ ذاتِ الْبُرُوجِ﴾ ثم قال: أتقدّر یا بن عباس أن الله یقسم بالسماء ذات البروج ویعنی به السماء وبروجها؟ قلت: یا رسول الله فما ذاک؟ قال: أما السماء فأنا، وأما البروج فالأئمه بعدی أولهم علی وآخرهم المهدی (صلوات الله علیهم أجمعین)[۱۲]. شرح روایت ؛ ذکر خدا عبادت است، (یا الله، یارحمن، یا رحیم، این اوراد آدم را به یاد خدا می‌اندازد، چون ذکر آن نیست که به لب باشد باید دل هم متوجه باشد. ) فرمودند ذکر من هم عبادت است. و ذکر علی هم عبادت است. لذا در دعای فرج در زمان غیبت داریم یا محمد یا علی و یا علی یا محمد، در زمان غیبت به این دو نام باید خدا را صدا بزنیم ینابیع الموّده کتابی است از حافظ سلیمان بن ابراهیم بن قندوزی حنفی از اهل سنت که خیلی موجه است و قاضی القضات بوده، در قرن سیزدهم هجری.

او یک بابی دارد مفصل روایاتی از اهل تسنن که آنها نقل کردند ذکره علی عباده. مقدمه ندارد مستقیما گفتند ذکره علی عباده. وذکر الائمه من ولده عباده[۱۳]، اگر حسین می‌گوییم دلیل داریم، اگر یا حسن مجتبی میگوییم، یا فاطمه الزهرا می‌گوییم، یا علی بن الحسین می‌گوییم، یا جوادالائمه میگوییم، یا امام رضا می‌گوییم یا صاحب الزمان می‌گوییم، دلیل داریم. اصلا عبادت است. بعد رسول الله فرمودند قسم به آن کسی که مرا به نبوت بر انگیخت و من را بهترین خلق آفرید، وصی من (آقا امیرالمومنین ) افضل اوصیاء است در میان انبیاء. و او حجت خداست بر خلق. و ائمه ایی که از بعد از من هستند از ذریه ی این وصی من هستند. خدا به واسطه این علی و بچه هایش عذاب را از روی زمین برمیدارد. و عذاب نازل نمیکند به اهل زمین. و به واسطه علی و بچه هایش است که خدا آسمان را معلق نگه داشته است که فرود نیاید بر سر زمینی ها، مگر اینکه به اجازه خودش در هنگاهی که بخواهد آسمان را پایین می‌آورد. و بواسطه علی و بچه هایش است که خدا این کوهها را اینگونه برافراشته نگه داشته است. و بواسطه علی و بچه هایش علیهم الصلاه و السلام است که خدا باران بر خلق عالم میبارد. و بواسطه علی و بچه هایش است که خدا گیاه را از زمین می‌رویاند که خلق غذا بخورند. آنها اولیاء خدا هستند (این ولایت خدایی است که تکوینا و تشریعا به آنها رسیده است)، عدد آنها دوازده تا است به عدد ماه‌ها و نقباء موسی بن عمران هم دوازده تا بودند. ابن عباس تو که اینقدر به تو تفسیر یاد دادم آیا می‌شود خدا به این آسمان و ماه و ستاره‌های آن قسم خورده باشد؟

عرض کرد یا رسول الله اگر به اینها قسم نخورده پس به چه قسم خورده است؟

فرمودند: آسمان که خدا به آن قسم میخورد من هستم و بروج ائمه دوازدهگانه هستند که اول آنها علی علیه الصلاه والسلام است و آخر آنها مهدی صلوات الله علیهم الصلاه و السلام است. غیر از اینکه ذکر ائمه علیهم الصلاه والسلام که عبادت است. که از ائمه نام نامی آقا اباعبدالله الحسین وجود مقدس رحمه الله الواسعه مصباح الهدی، غیر از این، روایات خاصه‌ای هم در ذکر مصائب حضرت بیان شده است و ثواب بکاء بر مصیبت و مظلومیت حضرت و آنچه که از شئون خاصه آن حضرت است وارد شده که نسبت به هیچ یک از اهل بیت علیه الصلاه و السلام اینقدر روایات وارد نشده است. تا آنجایی که گریه بر مصیبت آن حضرت را علامت واقعی ایمان قرار دادند. اگر کسی در مصیبت آقا سیدالشهداء دلش بشکند و اشکش جاری بشود این علامت ایمان واقعی است. آقا بقیه الله حجت بن الحسن علیه الصلاه و السلام میفرمایند: حسین جان جد بزرگوارم بر کدامیک از مصایب تو گریه کنم، بر کدام مصیبت تو اشک بریزم؟ معلوم می‌شود اینقدر مصیبتها زیاد است که ولی خدا، حجت خدا، صاحب زمان هم در این نکته به این معنا سخن میفرمایند؛ کثرت مصیبت. و باز از همه مصیبت‌ها بالاتر آن مصیبتی است که خود حضرت انتخاب کردند و بر همان مصیبت گریه میکنند. و آن مصیبت وداع امام حسین است. گفته‌اند : یا جد بزرگوار فراموش نمیکنم آنوقتی که اسب بی صاحب تو در میان حرم یال و کاکلش پر از خون بود و سکینه سلام الله علیها جلو دوید و سوال کرد ای اسب بابا به من بگو وقتی پدرم به میدان میرفت لبش تشنه بود آیا به او آب دادند یا لب تشنه شهیدش کردند؟ عرض کنیم ؛بی بی جان، لب تشنه امام حسین را شهید کردند اگر آب داده بودند به فرزند زهرا سلام الله علیها، امام زین العابدین حجت خدا، ولی خدا با انگشت سبابه روی خاکها و بر قبر مطهرشان نمی‌نوشتند ؛ هذا قبر الحسین بن علی بن ابی طالب الّذی قتلوه عطشاناً غریباً لا حول ولا قوه الا بالله

صلى الله علیک یا اباعبدالله

صلى الله علیک یا اباعبدالله

صلى الله علیک یا اباعبدالله

[۱]. ((الوافی ج ۵ ص ۱۱۰۳ ))

[۲]. ((الکافی ج ۸ ص ۲۱۲ ))

[۳]. ((الاختصاص ج ۱ ص ۲۲۰ ))

[۴]. ((بحار ج ۷۲ ص ۲۴۲ ))

[۵]. ((کافی ج ۲ ص ۳۵۵ ))

[۶]. ((کافی ج ۸ ص ۲۴۴ ))

[۷]. )) کافی ج ۲ ص ۷۱ ))

[۸]. ((کافی ج ۲ ص ۷۲ ))

[۹]. ((الاختصاص ج ۱ ص ۲۲۷ ))

[۱۰]. ((بحار ج ۲ ص ۲۶۶ ))

[۱۱]. ((الاختصاص ج ۱ ص ۱۰۳ ))

[۱۲]. ((اثبات الهداه ج ۲ ص ۲۱۷ ))

[۱۳]. ((بحار ج ۳۶ ص ۳۷۰ ))

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *