《بسم الله الرحمن الرحیم》
ان شاءالله بحث تا امشب یک تمهیدِ مقدمه ای برای اذهانِ عزیزان ایجاد کرده است که 《سلام 》اسمِ حق است در یک تعلق با مسما(مسمی)واجب الوجود را می پاید و در تعلق دیگر مَظهَر این حقیقت را تصدی می کند، در آن جایی که 《سلام》مسما را در نظر دارد آن ذاتِ بی ریب و بی چُون پروردگار است و در آنجایی که 《سلام》 ناظرِ مَظهَر اجلی (اجلا)و اتمِ خودش هست فاطمه زهرا صدیقه کبری سلام الله علیها متجلی و ظاهر هستند که 《سَلامٌ هِیَ 》.
امشب بر این مبنا،بر این تمهید یک مطلب تازه ای را بار می کنیم که برای《 سلام 》پنج مرتبه از مراتب تعیُن و تَشخُص متصور است،یک 《سلام》بدون اضافه و القاء به هیچ شئ 《سلام الله》نه، 《السلامُ علیکِ و علیکَ و علیهَ》نه ،《سلام》 این مرتبه تجردِ محضِ این اسم از هر اضافه و القائی به شئ دیگر،
یک ؛ تجرد تامِ 《سلام》از هر اضافه و تعلق،
دو؛ اضافه 《سلام》به اسم جلاله یا شئ دیگری ،《سلام الله 》 و 《سلامی》 ،که در این اضافه خود دو قسم است،《سلام》 یا در تعلق با《 الله 》متصور است یعنی اسم به طرف مسمی روی کرده است 《سلام الله》، یا اسم به طرف یکی از مظاهر تعیُنیه جزئیه روی کرده است،《سلامی》،《سلام النبی》،《سلام الحسین》،《سلام المومنین》،《سلام الملائکه 》،《سلام الانبیاء》،《سلام المقربین》،که باز این مراتب دارد.در بیان مراتب این باب هم نیستیم.این دو.
سوم ؛ 《سلام》 به طرف ضمیر روی کرده است ،یا غایب یا مخاطب یا متکلم که خودِ این سه تا می شود،《السلامُ علیهِ ، السلامُ علیکَ ،السلام ُ علیهَ》در 《السلام علیهَ》 جمع را هم در بر می گیرد،《السلامُ علینا》 هم می شود گفت که اینها با شُقُوق دارد.
پس اصل تقسیم پنج تا است؛ سلامِ مجرد از هر اضافه [ ان شاءالله سرتان درد نمی آید،چون باب معرفت حضرت صدیقه طاهره سلام الله علیهاست.گفتند که یک کسی با اشاره انگلیسی صحبت می کرد گفت اگر این چند کلمه انگلیسی را بلد نباشیم کارمان تمام است، حالا ما یک چند تا مطالب علمی نگوییم خیال می کنند همه مسائل دیگر همین جور بی قاعده است]
دو مرتبه این مطلب را عرض کنیم ؛ پس یک سلامِ کاملِ مکملِ بدون اضافه به هر شئ ای،سلامِ عاری از هر اضافه به اسم جلاله یا هر اسمِ دیگری.
《سلام》 ،حتی الف و لام هم ندارد،السلام نه ،سلام.
چون اینکه اگر الف و لام بر سلام داخل بشود مقتضای این دخول الف و لام ،《السلام علیکَ یا علینا یا علیهم》 است .سلامِ تنها.(یک)
یا این سلام به مسمای خودش اضافه می شود که اسم مبارک 《الله》جل جلاله هست یا به یکی از اسماء دیگر(دو)، یا 《السلامُ علیهِ》 است (سه) یا السلام علیکَ است (چهار) یا《 السلام علیهَ》 است که در این باب 《السلام علینا 》هم ملحوظ است (پنج).
در مساله ظهور توحید هم این مراتب ملحوظ است، «اللهُ لا إله إلّا اللّه» ،《الله》 متصور است، «اللهُ لا إله إلّا هو» ،《السلامُ علیهِ》.
《اَللهُ لا اِلهَ اِلاّ اَنْت》،《السلامُ علیکَ》.
《اللَّهُ لا إِلهَ إِلَّا أَنَا 》،《السلامُ علیهَ و علینا》.
یک 《الله》 هم داریم مثل یک《سلام》آن که قسم اول بود.
یک 《الله》 هم داریم که بدون اضافه به هر شئ ای ،و نفی اول و اثبات مرتبه دومی،《الله》 متجلی است.
《الله》 مرتبه اول، 《لا إله إلّا اللّه》 مرتبه دوم،
《لا إله إلّا هو》مرتبه سوم،《اَللهُ لا اِلهَ اِلاّ اَنْت》مرتبه چهارم،《اللَّهُ لا إِلهَ إِلَّا أَنَا 》مرتبه پنجم.
همین طور که ولایت در مظاهر خاص خودش قابل تَرتُب است ،توحید هم در معنای اصلی خودش ذو مراتب است .یک کسی توحید را دریافت کرده است [یک خرده این نکته برای مجلس سنگین است به قول دانشگاهی ها یک جوری ماسمالیسیَنِش ????می کنیم ،رد میشویم که ان شاءالله مطلبی پیش نیاید]
قرآن می فرماید از شجره اخضر ندا بلند شد که گوش موسی شنید《لا إِلهَ إِلَّا أَنَا 》،قرآن است،آیه است،سخن است،حرف نیست که فقط مجرای…
آیه قرآن است همه توحید بر همین مطلب استوار است.موسی گوشِ جانش از شجره اخضر شنید
《لا إِلهَ إِلَّا أَنَا 》.
《ولی》را حالا تماشا کن، بُعد ولایت را ببین. از امام صادق علیه الصلاه و السلام سوال شد آقاجان آن ندایی که از شجره اخضر بلند شد به
《لا إِلهَ إِلَّا أَنَا 》این ندای جبرئیل بود؟؟جبرئیل رفت توی این درخت حرف زد؟؟فرمودند :خیر.
ندای میکائیل بود؟ خیر
ندای اسرافیل بود؟ خیر
ندای مَلَکی بود؟ خیر
خودِ خدا بود؟خیر
درخت بود؟ خیر
چه کسی گفت 《لا إِلهَ إِلَّا أَنَا 》؟؟؟
دوتا حرف است، یکی فرمودند ما بودیم که ندای ما جان درخت را شکافت و شجره اخضر را به سخن در آورد و شجره اخضر به 《لا إِلهَ إِلَّا أَنَا 》پرداخت.
یک روایت دیگر؛ آن کسی که از شجره اخضر 《لا إِلهَ إِلَّا أَنَا 》گفت آن وجودِ مقدس مولی الموالی امیرالمومنین علیه الصلاه و السلام [اینجا یک حرف داریم برای مظلومیت امیرالمومنین علیه السلام؛ تو خیال کردی امیر المومنین همین موجودی هست که سرِ خلافت بلافصلش دعواست؟؟
یعنی هر کس بگوید 《علی 》بعد از رسول الله صلوات الله علیه و اله و سلم خلیفه بلافصل است این شیعه است؟این تمام شد؟
امیرالمومنین این است؟؟
امیرالمومنین یک موجودی است که اگر کسی بعد از رسول الله او را خلیفه بلافصل بداند دیگر مساله تمام است شیعه می شود؟؟این است؟؟
برو برای مظلومیت امیرالمومنین حالا بنشین گریه کن ،یعنی اگر ما قائل به این سخن شدیم ،به این اعتقاد قائل شدیم که امیرالمومنین علی بن ابی طالب علیه الصلاه و السلام روحى و ارواح العالمین لتراب مقدمه الفداه بعد از رسول خدا خلیفه بلافصل هستند نزاعمان با آنهایی که می گویند نخیر آن یکی دیگر[ که اسمش هم تاریکی می آورد]او خلیفه است، این تمام است هاااا؟؟؟
از زبان خودش سخن را بشنوید که صلوات الله و سلامه علیه فرمودند : «کُنتُ وصیاً وَلآدَمُ بَیْنَ الْمَاءِ وَالطِّینِ» [زمانش را ببینید] هنوز نقش رقم بابابزرگمان را نزده بودند که این چیزی که درباره اش نزاع میکنید (وصایت)من آنوقت بودم.
رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند
«کُنتُ نبیاً وَلآدَمُ بَیْنَ الْمَاءِ وَالطِّینِ» ،نبی به معنای باخبر از این حقیقت است ،هر جا نباء رسوخ کند ،نبی می سازد، انبیاء از رسوخ نباء ،انبیاء شده اند،نبی از نفوذ نباء،نبی شده است.نباء توی جانش نِشِسته است و نبی شده است.انبیاء آنهایی هستند که نباء را دریافت کردند 《عَمَّ یَتَسَاءَلُونَ ﴿۱﴾ عَنِ النَّبَإِ الْعَظِیمِ》امیرالمومنین علیه الصلاه و السلام فرمودند 《أنا نباء العظیم》،《وما لله آیه أکبر منی 》 و 《ما لله نبأ أعظم منی》،نباء عظیم من هستم خدا نبائی از من بزرگتر و عظیمتر ندارد.نباء، نبی ساز است، همه انبیاء این منصب را به این حقیقت دریافت کردند.
《لا إِلهَ إِلَّا أَنَا 》گفته شد،بله گفته شد.
هر کس توی عالم 《لا إِلهَ إِلَّا الله 》می گوید سازنده اش امیرالمومنین علیه السلام است ،یعنی از شجره اخضر تو پی ببر به این…
سخن را بالاتر بگوییم ،چه بگوییم ؟؟؟
بگوییم 《لا إِلهَ إِلَّا أَنَتِ》هم توی عالم سازنده اش امیرالمومنین علیه السلام است که ؛
《وَذَا النُّونِ إِذْ ذَهَبَ مُغَاضِبًا فَظَنَّ أَنْ لَنْ نَقْدِرَ عَلَیْهِ فَنَادَى فِی الظُّلُمَاتِ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحَانَکَ إِنِّی کُنْتُ مِنَ الظَّالِمِینَ(۸۷) فَاسْتَجَبْنَا لَهُ وَنَجَّیْنَاهُ مِنَ الْغَمِّ ۚ وَکَذَٰلِکَ نُنْجِی الْمُؤْمِنِینَ》،امیرالمومنین فرمودند من یونس را (که لقبش ذالنون است )از ظُلمات بطن حوت نجات دادم .
تا آنجایی که ؛ نخله مریم نشدی بارور…
آی مسیحی های عالم که اینجوری عیسی را به قداست قبول کردید ،این عیسای شما هستی نمی گرفت اگر اینکه روح اللهی امیرالمومنین ما در وجودِ مادرش مریم نبود.
نخله مریم نشدی بارور
سایه اش ار بر سر مریم نبود
این روح اللهی توی آدم هم آدم سازی کرده،وجودش را مرهونِ این روح الله میداند 《فَإِذَا سَوَّیْتُهُ وَنَفَخْتُ فِیهِ مِنْ رُوحِی 》آی ملائکه هر وقت از روحم در این مشتِ گِل دمیدم[یک مشت گِل بود، سابق اسباب بازی ها اینقدر زیاد نبود حالا میبینی هر بچه ای به اندازه یک مردِ هفتاد،هشتاد سال قبل که سرمایه کسب و کار داشت فقط اسباب بازی دارد، یک بچه دو ساله توی خانه اش به اندازه سرمایه یک مردی که هفتاد سال قبل کار میکرد حالا فقط اسباب بازی اش است،ما مشهد که می رفتند برایمان یک اسباب بازی می آوردند که از گِل بود شکل یک آدمک،عروسک،ته آن هم دوتا سوراخ داشت که با آن سوت میزدیم نمیگذاشتیم ظهرها کسی بخوابد،کنار لبهایمان هم همیشه گِل بود.کاش اینها را با خاک تربت می ساختند که ما همیشه…چه خوب بود، خاک مشهد هم خوب بود،ما را با خاک بازی می دادند چه خوب بود]
یک چیزِ اینجوری ،به تعبیر دیگر یک مجسمه از گِل ،حقِ متعال فرمود آی ملائکه نگاه کنید به این مشت خاک،به این بزرگی و دراز و پهناور هم خدا او را نساخت هاااا، یک مشت گِل《 فَإِذَا سَوَّیْتُهُ وَنَفَخْتُ فِیهِ مِنْ رُوحِی فَقِعُوا لَهُ سَاجِدِینَ》.
همچین که روح علوی دمیده شد آقا امام صادق،امام باقر ،ائمه هدی علیهم الصلاه و السلام فرمودند این نفخه روح که در آدم دمیده شده،این نیروی ولایت ما بود،نفخه ولایت ما بود،جد ما امیرالمومنین در آدم دمید.
نه تنها جان گرفت و نِشَست و گوشش دیگر شنوا شد،چشمش بینا شد زبانش گویا شد قلب شروع به زدن کرد ،کلیه ها و شش و نفس و نه تنها اینها
،وقتی امیرالمومنین علیه الصلاه و السلام به این خاک به این عروسک خاکی ،این مجسمه، روی آورد این قد کشید ،یعنی چه؟؟؟
یعنی توی عالم ماده و طبیعت هم اگر میخواهی قد بکشی،سر افراز باشی،توی مردم آبرومند بشوی 《علی》 را بگیر با خودت داشته باش.نفحه علوی توی وجودت باید بدمد،اگر میخواهی توی باطن سلوک داشته باشی به حق برسی،با خدا،در توحید به معنای درستش پیوند داشته باشی ، باز باید امیرالمومنین علیه السلام را داشته باشی.
آدم قد کشید.
امیرالمومنین علیه السلام فرمودند «الدّهر أنزلنی أنزلنى ثمّ أنزلنی(سه مرتبه دارد هااا) حتّى یُقال معاویه و على»
آی روزگار من را پایین آورد،هی پایین آورد هی پایین آورد تا بغلِ اسم من اسم معاویه گفته می شود.
بغل اسم 《علی》 اسم اولی،بغلِ اسم 《علی》اسم دومی،بغلِ اسم 《علی》اسم سومی،بغلِ اسم 《علی》 اسم هستی ،این مظلومیت امیرالمومنین علیه السلام است،بغلِ اسم امیرالمومنین هیچی نداریم،بغلِ اسم امیرالمومنین علیه الصلاه و السلام ، نگویی علی گونه،این را نگویی،اگر کسی را دوست داری این را بگویی پایینش آوردی،او را زدی،لِهش کردی،اگر دوستش داری بگو خاکِ پای دوستانِ علی،بگو خاکِ پای عاشقان علی،اینجوری بگو،امیرالمومنین علیه الصلاه و السلام سازنده 《لا الهَ اِلا انتَ》است ،ذَالنون(ذوالنون) که لقب یونس است او را از ظلمات بیرون کشیده،ولی توی بطن حوت یک کسی از ظلمات بیرون می آید که علی کل حال توی بطن حوت که می شود توی آب بچرخد نه جای دیگر هاااا، چون آب تنزیلِ ولایت است،باز آن ظلمات که بطن حوت بود در برگیرنده ماهی باز آب است یعنی اگر کسی توی اِنغِمار معصیت ،منجلاب گناه گرفتار شد باز ولایت یادش نرود،توی این آب بچرخد هاااا.
آقا موسی بن جعفر علیه السلام دستشان را زدند به شانه آن شخص(وضعش خراب بود)رویش را آنطرف کرد تا حضرت از توی آن کوچه باریک تشریف ببرند و رد بشوند بعد دو مرتبه شروع کرد به دکمه کتش را بستن ،حالش خیلی خراب بود،کوچه باریک بود فکر کرد رویش را برگرداند حضرت بوی دهانش را می فهمد و متوجه می شوند، [و می فهمند همه چیز را می فهمند] او رویش به دیوار بود ،حضرت که تشریف آوردند به پشتش زدند فرمودند توی هر حال که هستید رویتان را از ما برنگردانید ،به کدام دیوار رو می کنید ؟؟؟
سِرّش این است《وَکَذَٰلِکَ نُنْجِی الْمُؤْمِنِینَ》،این نماز غفیله رابخوانید،بخوانید،،بخوانید،بخوانید،بابا بخوانید امام زین العابدین علیه السلام فرمودند اگر یزید بن معاویه لعنت الله علیه موفق به خواندن نماز نافله بشود خدا او را می بخشد،و تا آخر عمر موفق نشد،اینقدر این نماز غفیله قوی است ،اینقدر این غفیله بزرگ است و قوی است،عظمت دارد،《وَکَذَٰلِکَ نُنْجِی الْمُؤْمِنِینَ》،چون در ظلماتی قرار گرفت که بطن حوت بود،ماهی توی دریا می چرخد دریا آب است و آب تنزیل ولایت است ،هر جا باشد آب تنزیل ولایت است ،توی هر حال بودید ما را یادتان نرود.
خجالت می کِشید که از آنها چیزی بخواهد ،شرمنده بود، در باره همین اَعمَش کوفی که شرح حالش را گفتم ،این مرد بزرگی بوده ،همه شاگردان امام صادق علیه الصلاه و السلام می آمدند خدمت حضرت می نشستند ،استفاده می کردند این می آمد توی کوچه قدم میزد ،به او گفتند امام اینقدر از تو به خوبی و نیکی یاد می کند تو چرا نمی آیی؟؟
فرمود من هنوز به خودم اجازه نمی دهم روبروی این چهره ملکوتی و چهره الهی بنشینم،من کجا و امام صادق کجا؟ من را اجازه بدهند پشتِ دیوار خانه شان بگردم بس است.
این ادب است،《کان لا یدخل علیه صلوات و سلامه علیه اشفاقا له》به ادب محبتی که داشت
نمی آمد خدمت حضرت بنشیند ، به او نمره دادند.
راجع به اَعمش کوفی دارد که وقتی داشت فوت می کرد عده ای دور و بَرش نشسته بودند،مخالفین هم بودند، آمدند او را صدا زدند به او گفتند (کُنیه اش را گفتند) تو در آخرین ساعت روز دنیا هستی[حالا آمده امر به معروف و نهی از منکرش کند ،دم آخر آمده هدایت] و اولین ساعت روز آخرت ، و توبه کن از آنچه درباره علی بن ابی طالب گفتی، که اینها مدرک ندارد.صدا زد سَنِدونی سَنِدونی (نگارنده ؛ نمیدانم املایش درست است یا نه) مرا بلند کنید تکیه ام بدهید،او را گرفتند تکیه دادند گفت والله همینجور است که می گویی در آخرین ساعت روز دنیا هستم و اولین ساعت روز قیامت هستم و دارم وارد میشوم بر خدا ،این است که من می گویم ،از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم شنیدم که فرمود خداوند تبارک و تعالی در حدیث قدسی بیان کرده است اگر کسی تمام عبادت ها را در تمام عمر دهر انجام بدهد و ولایت علی علیه السلام را نداشته باشد خدا او را به روی در آتش جهنم می گذارد ،《آلَیتُ على نَفسی》 من که خدا هستم با خودم پیوند بستم که اینجوری کنم،اگر کسی ولایت علی علیه السلام را نداشته باشد،همه اعمال خلایق را انجام بدهد خدا او را به جهنم می برد و بعد پروردگار متعال در آن حدیث قدسی فرمود و اگر کسی 《علی》 را دوست داشته باشد 《ولو…ذنوبُ الثقلین》اگر کسی تمام گناهان جن و اِنس را یکنفری داشته باشد بر منِ خداست که او به بهشت ببرم ، بعد گفت《 یا علی 》و تمام کرد.
[چه حدیثی میخواستم که از او نقل کنم،گذشت، این حدیث بهتر از آن حدیثی بود که از او می خواستم بگویم] دم آخر که آدم مواظبت دارد که آنجا حرف بیخود نزند، اعمش کوفی در آخرین لحظه زندگی خودش این حرف را زد،این علی بن ابی طالب علیه الصلاه و السلام است سَرِ بلافصل بودن خلافتش نزاع دارید؟؟
ملائکه در توقف هستند که این نور ، وجودش قبل از هستی است چگونه است ،توی آنجا توقف دارند و چوب می خورند، همین توقف چوبشان میزند .[خوب، ما در این تقسیمی که امشب درباره کلمه 《سلام》و ظهور این اسم کردیم چند شب باید صحبت کنیم،ان شاءالله شب های آتیه به این معنا می پردازیم]
ما هم امشب میرویم کوفه کنار کجاوه بی بی زینب سلام الله علیها ؛
بی بی توی کجاوه نشسته اند سواره،ما هم پیاده سرمان را به آن کجاوه می گذاریم و حرکت می کنیم 《فَأَشارَتْ بِیَدِها سَلامُ الله عَلیها وَ سَکَنَتِ الاَجْراس وَ حَبَسَتِ الْأَنْفَاس》 اشاره ای کردند این عقیله بنی هاشم صاحب ولایت بی بی زینب سلام الله علیها ، به اشاره دست مبارک آن حضرت نفس ها در سینه حبس شد ،جرس ها و زنگ های شتر از صدا ایستاد ،شروع به صحبت کردن ،مردم کوفه هنوز طنین صدای علی بن ابی طالب علیه الصلاه و السلام امیرالمومنین توی گوششان بود ، یاللعجب 《علی》صلوات الله علیه زنده شده است ؟ این صدای 《علی》 است که به گوش ما می رسد ،خطبه هاى امیرالمومنین توی مسجدِ کوفه و آن صدا، آمدند بالای دیوارها و بالای بام ها و کنار کوچه ها ببینند چه خبر است ،وقتی آمدند دیدند خانمی سر از کجاوه بیرون آورده دارد با مردم حرف میزند ،آی اهل کوفه،آی اهل نفاق و شِقاق ،آی اینهایی که امروز حق ما اهل بیت را مراعات نکردید [البته این یک مطلبی است که اهل کوفه منظور آنهایی بودند که آمدند جنگیدند واِلا در روایات نسبت به اهل کوفه تعریف هم هست، همه شان که نبودند ،آن معاندین و مخالفینی بودند که آمدند و با اهل بیت علیهم السلام جنگیدند ] دیدند شهر دارد غوغا می شود ،وضع دارد به هم می خورد،مردم دارند شورش می کنند، مردم دارند انقلاب به پا می کنند،خبر بردند به دارالعِماره که چه نشستید که مردم در حال حرکت به طرف دارالعماره هستند.
چه کنیم؟یک کسی ترتیب این کار را به اینگونه داد که اگر زینب ،چشمش به صورت برادر و سر برادر بیفتد او را از سخن باز می دارد.ناگهان نیزه ها را جلو آوردند .
یَا هِلَالاً لَمَّا استتمَّ کَمالاً * غَالَهُ خَسْفُهُ فَأبدی غروباً
برادر اگر که پیشانی تو شکسته است،اگر که سرِ تو شکسته است و سرِ خواهرت سالم است سزاوار نیست،چنان جبین را به چوبه محمل زد.
اَول شَقَتْ جَیبُها ،اول گریبان چاک زد ،
و در مرحله دوم جبین به چوبه محمل کوبید .
«لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّهَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ»
دعاهای که عزیزان می فرمایند به اجابت مقرون بفرما.رحم الله من قرأ الفاتحه والاخلاص و الصلوات.
《اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم》
یا علی مدد