شرح دعای شریفه افتتاح_جلسه بیست و یکم

 

《بِسم الله الرّحمنِ الرَّحیم، اَلحَمدُللهِ رَبِّ العالَمین، الصَّلاهُ وَ السَّلام علی خَیرِ خَلقه مُحَمَّد وَ عَلی آله الطَیبینَ الطّاهرینَ المَعصُومین وَ الْلَعْنُ الدَّائِم عَلَی أعْدَائِهِمْ وَ مُخَالِفِیهِمْ وَ مُعَانِدیهیمْ وَ مُبغِضیهِم وَ مُنْکَری فَضَائِلهمْ وَ مَناقِبِهم مِنَ الان إلی قیامِ یَومِ الدّین.آمینَ یا ربَ العالَمین》

 

《بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ》

إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ فِی لَیْلَهِ الْقَدْرِ ﴿۱}وَمَا أَدْرَاکَ مَا لَیْلَهُ الْقَدْرِ ﴿۲}لَیْلَهُ الْقَدْرِ خَیْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ ﴿۳}تَنَزَّلُ الْمَلَائِکَهُ وَالرُّوحُ فِیهَا بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ کُلِّ أَمْرٍ ﴿۴}سَلَامٌ هِیَ حَتَّى مَطْلَعِ الْفَجْرِ ﴿۵}

 

از فیوضات و برکات و الطاف خفیه و جلییه صاحب ولایت کلیه و مطلقه قدسیه و قدوسیه امیرالمومنین قائد الغُر المحجلین یعسُوب الدین متسفیض و بهره مند بشویم صلوات بلند بفرمایید.

با خستگی تمام و نکشیدن جسم بار سخن و منبر را خیلی در زمان مختصر،ادامه بحث و سخن را شروع میکنیم،ابتدا میکنیم،آغاز میکنیم به عنایت امیرالمومنین علیه الصلاه و السلام، و مطلب را به اینجا ختم کردیم که حیات،نسبت به هر شئیی باز یافتن حیثیت اولیه خودش است.اگر که اِماتِه به سراغش آمده باشد،یعنی مرده باشد،دو مرتبه ما میخواهیم احیائش کنیم.برای احیاء باید به حیثیت اولیه خودش برگردد،یک روایتی هست از محدثین و اهل خبر، شیخ صَدُوق هم این روایت را نقل کرده است،و در کتب روایی چند جا این روایت ذکر شده است که؛

عده ای آمدند در نزد امیرالمومنین علیه الصلاه و السلام و از آقا خواستند که آقاجان ما آنچه که در مدح و منقبت شما شنیده ایم،از زبان دیگران است،بیان دیگریست ،دلمان میخواهد که خودتان از مناقب و فضائل خودتان برای ما صحبت کنید، آقا امیرالمومنین فرمودند اینکه 《اَنتُم لا تُطیقونَ لِذلِک》طاقت شنیدنش را ندارید،اصرار کردند، حضرت فرمودند می گویم که شما طاقت شنیدنش را ندارید.

باز اصرار کردند[این روایت اینجا بماند دنباله روایت را بعدا عرض میکنیم]

یک روز بی بی شهربانو به امام حسین (علیه السلام)عرض کردند که آقاجان شما برای ما به صورت واقعی خودتان تجلی کرده اید؟؟؟

صورت واقعی؟

فرمودند نه ما به صورت واقعی تجلی نکردیم.بی بی شهربانو خیلی خانم است هااا،اولا عرض کنیم که امهات ائمه همه باید طاهره مطهره باشند،اصلاب شامخه و ارحام مطهره،این سرچشمه حیات الهی،نشأت گرفته باشد، بدون شک،بدون تردید《 أَشْهَدُ أَنَّکَ کُنْتَ نُوراً فِی الْأَصْلَابِ الشَّامِخَهِ وَ الْأَرْحَامِ الطَّاهِرَهِ لَمْ تُنَجِّسْکَ الْجَاهِلِیَّهُ بِأَنْجَاسِهَا و لَم تُلبِسکَ المُدلَهِمَّاتِ حدیث مِن ثِیابِها 》،لذا بی بی شهربانو را که شما از دودمان کسری و از دودمان یزدگرد میدانید به ظاهر اینها گبر بودند،آتش پرست بودند در ظاهر،ولی این نمی شود.این مالِ این است که امام زین العابدین خودشان هم در این نقطه دویدند،حرکت کردند،یعنی یک تعلُق خاصی است(ما الحمدلله چون مجلس مملو از گیرنده های قوی است،حرفهایمان را قشنگ میتوانیم بزنیم)امام زین العابدین(علیه السلام) فرمودند الهی 《وَ إِنْ أَدْخَلْتَنِی النَّارَ 》،خدایا اگر من را به آتش ببری،(این مالِ کجاست؟)

مناسبت حکم با موضوع است.از باب الهی 《وَ إِنْ أَدْخَلْتَنِی النَّارَ أَعْلَمْتُ أَهْلَهَا أَنِّی أُحِبُّکَ》خدایا اگر من را به آتش ببری،آگاه میکنم اهل آتش را ،من به آنها علم میدهم،من به آنها آگاهی میدهم،چی؟

بالاترین آگاهی،بالاترین بینش،بالاترین دانش.

اهل جهنم؟اهل آتش؟ بله، آقا زین العابدین می فرمایند الهی

《وَ إِنْ أَدْخَلْتَنِی النَّارَ أَعْلَمْتُ أَهْلَهَا أَنِّی أُحِبُّکَ》،به آنها می فهمانم،به آنها این دانش و بینش را میدهم. که چی؟《أَنِّی أُحِبُّکَ》 که من تو را دوست دارم.

چرا آتش؟؟؟چرا؟؟؟

لذا این ندا توی عالم وجود بلند است، قبل از اینکه آقا زین العابدین به ولادت ظاهری بیایند این ندا بلند است توی عالم ،می بینی دودمان شهربانو همه به آتش روی کردند،چون آنجا آقا زین العابدین 《أَعْلَمْتُ أَهْلَهَا 》، اهل آتش شدند،امهات ائمه اینها همه شان در اصلاب شامخه و ارحام مطهره نشأت گرفته اند،بی بی شهربانو هم همینطور،لذا روز عاشورا که میشود،این منطقه هایی که زرتشتی نشین هستند،اینها همه شان هم الحمدلله ثروتمند هستند و آدمهای خوبی هم هستند،اگر کسی با آنها معاشر بوده ،دروغ بلد نیستند،تقلب بلد نیستند،مالِ مردم خوری بلد نیستند،روز عاشورا که میشود،هر جا که دیگ امام حسین (علیه السلام)به بار است،اینها هر کدام یک کاسه دستشان میگیرند می گویند ما زن و بچه مان را میخواهیم تا سال دیگر بیمه کنیم،و بیمه می کنند،و بیمه میشوند.

خانم شهربانو به امام حسین(علیه السلام)عرض کردند آقاجان ما حق همسری داریم به گردن شما نمی شود خودتان را به آن چهره واقعی خودتان به من نشان بدهید؟

حضرت فرمودند نمی توانید مرا ببینید خانم جان.

خیلی درخواست کردند ،حضرت دستشان را به چشمهای خانم شهربانو کشیدند، دست کشیدند یعنی چشم را مسلح کردند،فرمودند نگاه کن، تا نگاه کردند خانم مدهوش افتادند،بهوش که آمدند گفتند حسین جان نشد ببینمت من که غرق نور بودم!

فرمودند نگفتم نمی توانی ببینی.

دو نفر آمدند خدمت امام حسن(علیه السلام)،عرض کردند آقاجان از فضائل خودتان به ما بگویید(پیش امام حسین (علیه السلام)هم دارد) حضرت فرمودند یک کدامتان بیایید درِ گوشی یک سخن بگویم اگر طاقت داشت ،آن یکی دیگر بیاید.در گوش ِ او یک حرف گفتند، تا گفتند این جوان تمام موهای سر و صورتش سفید شد،و نعره زد و فرار کرد،دیگر کسی او را ندید.پیش امام حسن (علیه السلام)یکی دیگر آمد گفت آقا از آن حرفهایی که راجع به خودتان نگفتنی است بگویید.

حضرت درِ گوشش سخنی گفتند این پا شد زد به دیوار و زد به کوه رفت و رفت دیگر کسی او را ندید.

گفتند به امیرالمومنین،آقاجان ما هر چه منقبت هست شنیدیم،شما خودتان بفرمایید.

گفتند نمی تواتید بشنوید.

اصرار و اصرار،حضرت فرمودند پس بشنوید،«اَنَا الاَوَّلُ وَ الاَخِرُ وَ الظَّاهِرُ وَ البَاطِنُ»،《أَنَا أُحْیِی وَ أُمِیتُ 》،《وَ أَنَا بِکُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ》،من اولم من آخرم،من ظاهرم،من باطنم،من می میرانم و من زنده میکنم.

«وَ جَعلنا مِن الماءِ کُلِّ شَیءٍ حَیٍّ» ،اگر کسی این شبهایش،شبهای احیائش باشد،《علی》زنده اش می کند.اگر به 《علی》زنده بشود،این شب های احیاء را درک کرده است.

مرده،زنده کردن، کار عیسی است، که آن را هم امیرالمومنین (علیه السلام)فرمودند این کار را هم خودم کردم،ولی دلِ مرده،زنده کردن، آن که با امیرالمومنین آشنا نیست، آشنایش کردن، آنکه عشق 《علی》توی دلش نیست،توی دلش ریختن، آنکه عشق ائمه با او نیست با او آوردن و توی وجودش گذاشتن، این بالاتر از احیاء امواتی است که عیسی بن مریم دارد.لذا ؛

قنبرت عرش کند فرش اگر اذن تو باشد بوذرت زنده کند خلق دو عالم به ندایی در پس پرده نهان بودی و قومی به جهالت حرمت ذات تو نشناخته گفتند خدایی

پس ندانم که چه گویند گر از آن طلعت زیبا

پرده برداری و آنگونه که هستی بنمایی

 

این شبها را احیاء کنیم.این شب ها را زنده کنیم، این شب ها را با فضائل امیرالمومنین که فرمودند《 إذا رأیتم روضه من ریاض الجنه فارتعوا فیها 》 امام صادق(علیه السلام)فرمودند هرجا دیدید باغی از بوستان بهشت درش باز است،زود بروید آنجا گردش کنید.عرض کردند یابن رسول الله،فی الدنیا؟؟؟

فرمودند بله در همین دنیا، آدرس بدهید آقاجان ،کجاست؟؟؟

فرمودند آنجایی که ذکر فضائل ما میشود.

آنجایی که حرف ما گفته میشود.آنجایی که مناقب ما گفته میشود.

(امشب شب عزاداری است رفقا میخواهند سینه بزنند، من هم میدانید از خستگی دیگر عرق روی پیشانی ام نشسته است،چون از سر شب من دارم صحبت می کنم.میدانید چه جوری است؟ ما قبل از اینکه میخواهیم ،هر جا میخواهیم منبر برویم می آیند از ما سوال می کنند،خود او سه چهار تا منبر است.

یک منبر پرملات می رویم بعدش می آیند از ما سوال می کنند،آن هم چهار پنج تا منبر آنوقت است، باز یه منبر می آیم ،دیگر آن ته مانده اش که دُردش است، خواجه هم می گویم ؛دُردی آشامم ، خانه آقای جلوه است.ان شاءالله ما سال دیگر ،ببینید جان امام حسین،جان امیرالمومنین ما را آزاد بگزارید ،رویمان هم نمی شود،هر کسی هم به ما میرسد می گوید بیایید کجا صحبت کنید،آخر اندازه هم دارد، خودِ پیغمبرها هم اندازه صحبت می کردند،آخر خود اولیاء خدا اندازه صحبت می کردند،آخر ما چقدر ازمان می آید؟ معلوم باشد.بعد هم که از راه می آییم اینقدر ما را ماچ و بوسه می کنند،سرماخوردگی هایشان را به ما هدیه می دهند.نکنید بابا، بگزارید راحت بیاییم و برویم)

آقا امیرالمومنین (علیه السلام)فرمودند《 أَنَا أُحْیِی وَ أُمِیتُ》،من می میرانم و زنده میکنم ،آنهایی که نشسته بودند گفتند”قد کَفَرتُ ابن ابی طالب” ،پسر ابی طالب کافر شده، می گوید《 اَنَا الاَوَّلُ وَ الاَخِرُ وَ الظَّاهِرُ وَ البَاطِنُ 》.پا شویم برویم ،تا خواستند پا شوند بروند حضرت فرمودند 《یا باب اَمسِکهُم》آی درِ اتاق،درِ خانه بگیرشان، درِ خانه آمد روی سینه اینها هی فشار داد،هی فشار داد،در ،درِخانه!

اینها صاحبان امر هستند،اینها حاکم هستند،در عالم وجود،اینها آمر هستند،نفسشان خواست بایستد،یک 《یاعلی》نصف و نیمه ای یک عینی،یک لامی،یک یایی،هر کدام از دهانشان در آمد،《علی》نیمه گفتند،در باز شد.

حضرت فرمودند بیایید بنشینید تا برایتان توضیح بدهم.نشستند حضرت توضیح دادند،اولم یعنی اول کسی هستم که به رسول الله ایمان آوردم،آخرم یعنی آخرین کسی هستم که رسول الله را غسل میدهم و کفن می کنم،ظاهرم با رسول الله، باطنم با انبیاء،زنده میکنم سنت را،می میرانم بدعت را. و 《و انا بکل شی قدیر》همه این کارها را میتوانم بکنم.گفتند 《فَرَجتَ عنا یا اباالحسن قد فَرجَ الله اَنتی》،راحتمان کردی یا اباالحسن خدا راحتت کند.

این جواب درست است؟؟؟

این جواب مالِ کسی است که بگوید پسر ابی طالب کافر شده .

《أَنَا أُحْیِی وَ أُمِیتُ 》اول توی نفس خودش این کار را میکند،می میراند.

ابن ملجم چه کاره است؟؟؟هااا؟

《أُمِیتُ》در امیرالمومنین کار میکند،اول خودش،توی ذات خودش.هر کس هر چه دارد ،سرمایه معنوی اول این است که اول وجود خودش را بارور کند.

و《أُحْیِی》،زنده می کنم. موقع دفن به آقا امام حسن و امام حسین (علیهما السلام)نشان دادند.که بابا آمده جنازه را تحویل بگیرد.

«وَ جَعلنا مِن الماءِ کُلِّ شَیءٍ حَیٍّ» ، 《الماءِ هی الوِلایهَ》، وِلایهُ امیرالمومنین که همه هستی به او زنده هستند.لذا وقتی که میخواهی نماز بخوانی باید به آب نزدیک بشوی. وضو بگیری هااا،اگر به آب نزدیک نشوی،وضو نگیری،هر چی نماز است، به هر کیفیتی باشد خاصیت ندارد.وضو می خواهد.اگر دل بستی به یک موجود،همه وجودت به طرف او کشش پیدا کرد ولو حلالت باشد،همه وجود نباید به طرف کسی کشش پیدا کند جز به ذوات مقدسه،فوری باید دو مرتبه باید برگردی سراغ آب،غسل کنی.وقتی هم می میری باید غسلت بدهند،لِقاءُالله است باید غسلت بدهند.آب است،طهارت است،پاکی است.این آب زنده می کند،و چقدر خاصیت دارد آب،فرمودند اینکه سگ‌ و خوک نجس است نه؟؟

ولی سگ و خوکی که آبی است نجس نیست.چون آب ولایت است هر کسی هر ناپاکی داشته باشد،ولی اگر توی آب برود،به آب نزدیک بشود پاک میشود این عصمت است.سگ و خوک نجس است،آبی آن نه.

زرتشتی(زردشتی)نمی پذیری،همچین که می گویی کاسه آورده درِ عزاخانه امام حسین (علیه السلام)یکمرتبه توی دلت می نشیند.

بحقِ حق قسم اگر بگویند یک کافر، (کافر هم نجس است)آمده درِ خانه امام‌حسین غذا گرفته فوری توی دلت می نشیند.دیدید ،پاکش کرد،چطور پذیرفتی اش؟؟؟

هر مقدسی که از او مقدستر نیست،هر مقیدی که از او مقیدتر نیست،بگو بیاید جلو، بگو یک کافر آمده غذای امام حسین، دیگه چه جوری درباره…می گوید نه بابا این که کافر نیست.

 

کنون که صاحب مژگان شوخ و چشم سیاهی نگاه دار دلی را که برده‌ای به نگاهی

چو در حضور تو ایمان و کفر راه ندارد

چه دوزخی چه بهشتی چه طاعتی چه گناهی

 

همه را با خودش میبرد به آن نقطه بی نهایت.جدا هم نمی‌کند،جدا کردن مالِ من و تو ،کوچکهاست.

سگ و خوک اگر توی آب دریا باشند،دریایی اش باشد،پاک است.آی آنکه از خودت ناامیدی، آی آنکه این شب ها میگویی من گنه کارم، بیا خودت را توی دامن امیرالمومنین (علیه السلام)بینداز.بیا با محبت…بیا خودت را توی دامن اهل بیت (علیهم السلام)بینداز.

آبی اش پاک است، آبی اش پاک است، آبی اش پاک است.

 

《اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم》

 

یاعلی مدد

یاحسین یا حسین یاحسین

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *