شرح حدیث شریف کِساء_جلسه چهاردهم

《بسم الله الرحمن الرحیم 》

قال سیدنا و مولانا جعفر بن محمد صادق علیه الصلاه و السلام :

” الإسلام على خمس الصوم والصلاه و الحج و الزکاه و الولایه و ما نودی بشیء مثل ما نودی بالولایه ”

 

وِلایت به کسر واو یک معنا دارد و وَلایت به فتح باب معنای دیگری دارد . ولیی که از الوِلایت درست بشود به معنای حکومت و امارت و سلطنت است و این ولی که به کسر واو است ممکن است به نظر و انتخاب مردم باشد و ممکن است حق جل و علا هم اراده فرموده باشد همین ولیی که به کسر واو درست شده است منظور نظر حق جل و علا هم باشد ، و ممکن است نباشد.مثل “اولئک اولیائهم الطاغوت” این اولیاء جمع ولی است ،آن ولیی که از وِلایت درست شده است ولی طاغوت است.چون به پسند و رغبت و انتخاب مردم است و حق جل و علا امضاء که نکرده هیچی در قرآن ذم (نکوهش)آنها را هم فرموده است.

و باید فرق گذاشت بین این کلمه که به یک کسره و به یک فتحه معنایش از زمین تا آسمان فرق میکند.

اما وَلایت که به فتح واو است آن به انتخاب حق جل و علا است و لاغیر.

خداوند تبارک و تعالی برای خویش اولیائی برگزیده است.

???? أَلا إِنَّ أَوْلِیاءَ اللَّهِ لا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ «یونس /۶۲».

این أولیاء که جمع ولی است، ولیی است که از وَلایت درست شده است نه از وِلایت .

اینها را خدا انتخاب میکند نه خلق .ممکن است در نظر خلق هم خیلی چهره مطلوبی نداشته باشند و مردم قبولشان نداشته باشند و آنها را نپذیرفته باشند اما خدا پذیرفته باشد.اصلا همان است که باید هستی به واسطه وجود او اداره بشود.همین اولیاء الله که” لا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ ” خداوند تبارک و تعالی هم ولی آنهاست، ” اللَّهُ وَلِیُّ الَّذینَ آمَنوا ” ،

“هُنالِکَ الْوَلایَهُ لله …”(کهف/۴۴) از این وَلایه یک ولیی بر میخیزد که خود حق است.

 

????وَهُوَ الْوَلِیُّ الْحَمِیدُ (شوری/۲۸)

 

اینجا اگر ولایت به معنای جانشینی باشد ،خدا جانشین کیست ؟ آیا جانشین یک خدای دیگر است و از طرف دیگری مامور است که خدایی کند( نستجیرو بالله) ؟

نمی شود که این را گفت ، ” اللَّهُ وَلِیُّ الَّذینَ آمَنوا” این ولیی است که از وَلایت خود ولی شده است به معنای جانشین هم نیست به معنای صاحب امر و صاحب حکم و صاحب رأى است.به معنای صاحب محبت است،همه اینها معنای ولایت شده است.

 

“هُنالِکَ الْوَلایَهُ لله …” اینجا وَلایت از آن خداست. خودش هم اینجا ولی می شود و مومن را هم ولی میسازد از اینجا، چون ولی صفت حق است اسم باری است مثل خود مومن . این مومن با ولی یکی است.مومن از کجا درست شده است ؟

مومن اسم حق است ” هو المومن و المهیمن العزیز و…”

این کدام مومن است؟مومنی که در عالم هستی در عالم وجود به تجلی آمده است و برگزیده است انسانهایی را در کمال انسانیت.انسان کاملی را که در هر عصری اینها موجود هستند.مومن یعنی پناهگاه خلق، مومن یعنی محل امنیت،مأمن خلق،یعنی به همه امنیت میدهد ،این معنای مومن است.اگر کسی از دست و زبانش مردم آرامش نداشته باشند این نمی شود مومن باشد و مظهر اسم مومن مهیمن، عزیز، جبار باشد.

حدیثی است که روایت هم با آن آمده است فرمودند : یک عقربهایی در درکات جهیم که از زهر و شر آن عقرب جهنمیان پناه میبرند به مار غاشیه. (که ماری است در جهنم که همه جهنمیان را میبلعد و خودش آتشی است و از دهانش هم آتش میبارد و او میبلعد بعد یک عقربهایی است که آنجا که به جان جهنمیان می افتند آنها میروند به مار غاشیه پناه میبرند.) رسول الله این صحنه را در معراج هم دیده بودند .پرسیدند یا رسول الله اینها چه کسانی هستند ؟ حضرت فرمودند آنها کسانی هستند که زبانشان گزنده است.

کسی که اینطور است مثلا به موی سر مردم کار دارد به موی ریش مردم کار دارد به آستین کت مردم کار دارد به چشم کج مردم به قد کوتاه مردم کار دارد.

در یک حدیث نبوی دیگر گفته اند شخصی وارد شد خدمت رسول خدا که کوتاه قد بود سوال و جوابی داشت وقتی خواست از خانه رسول خدا بیرون برود این پیرزن کوژپشت خمیده کوتاه قد (که خیلی هم دوست داشتنی هستند و سابق از این پیرمرد و پیرزن های پشت خمیده عصا میگرفتند در کوچه و بازار که راه میرفتند ازشان برکت میبارید موجب امنیت و آرامش خلق بودند و مشغول ذکر صلوات بودند ،که حالا همین ها هم نیستند که برکت از آنها میبارید چهره شان نورانی بود الان نیستند ،آدم چهره نورانی نمیبیند حالا، اگر هم یک وقت این پیرزن و پیرمردها در کوچه و بازار پیدا بشوند جوانهای سرکوچه مسخره شان میکنند و عذاب نازل می شود) یکی از زوجات رسول الله که آن پیرزن را دید اشاره ای کرد که یعنی او کوتاه قد است رسول الله گفت زود برو از او حلالیت بطلب که غیبتش را کردی.

«الْمُسلِمُ مَنْ سَلِمَ النّاسُ مِنْ لِسانِهِ وَ یَدِهِ.»

تازه این مسلم است مومن بالاتر از این است.

بعضی ها با چشمشان لمس میکنند یعنی در جمعی که نشسته با چشم و ابرو دیگری را نشان میدهد این لمس است.

“وَیْلٌ لِکُلِّ هُمَزَهٍ لُمَزَهٍ “«همزه/۱» لمزه آنهایی هستند که با اشاره چشم و ابرو بعضی ها را به هم نشان میدهند و مسخره میکنند.اینها خودشان آتشگیره جهنم هستند .میدانید خدا چشم را برای چی خلق کرده است ؟

برای اینکه آیات خدا را با آن تماشا کنید نه اینکه کسی را ببینید و مسخره کنید. این مصرف بی مورد است.

چرخ با این اختران،نغز و خوش و زیباستی

صورتی در زیر دارد آنچه در بالاستی

 

یوم القیامه خبر میدهد از آن روزی که انسان شکل گیری میکند به پا می ایستد به یک نقطه ای استوار می شود که دیگر آنجا اینطرف و آنطرف ندارد، این یوم القیامه وجود انسان است.آنوقتی که شکل گیری میکنی و باید به تو بگویند چه کاره ای.

و برای تو هم روشن می شود چون “یوم ” است. وغیر از “لیله قدر” است که معلوم نیست و برای هیچکس مکشوف نیست و مستور است.

این روز و روشن است .

 

“بَلِ الْأِنْسَانُ عَلَى نَفْسِهِ بَصِیرَهٌ وَلَوْ أَلْقَى مَعَاذِیرَهُ”، هر کسی خودش میداند چه کاره است .

آن روز روشنی که آدم میخواهد بداند چه کاره است و بر چه استوار است و به قول معروف بداند چند مرده حلاج است ، آن روز یادش می آید که با این زبانش از کسی بدگویی کرد.رسول الله اکثر اهل جهنم را که در معراج دیدند کسانی بودند که بوسیله زبانشان جهنم رفتند.

 

” … المرء بأصغریه قلبه ولسانه …”

 

مرء(شخص) را به دو عضو کوچکش میشود شناخت یکی قلب و یکی زبان.

 

ایمان در نزد مومن است.ایمان یعنی چه؟ ایمان یعنی به وادی أمن رفتن.اتخاذ مأمن کردن.مومن پناهگاه است.نستجیرو بالله الان هرکس علامتهای مخصوص مومن داشته باشد همه از او برحذرند.مثلا کسی ریش دارد دیگر مواظبند کلاه سرشان نگذارد و بعضی ها اصلا با او معامله نمیکنند.تازه از آن بالاتر اگر غیر از ریش نشانه دیگری هم داشته باشد تاکسی هم سوارش نمیکنند.چرا؟

چون تو علامت گذاشتی که به خلق امنیت بدهی اما حالا که امنیتشان را به هم زدی سوارت نمیکنند نه تنها اینجا قیامت هم سوارت نمیکنند.اینقدر اینطرف صراط معطل میمانند که آخرش خودشان باید سوار خودشان بشوند و خودشان هم در جهنم می افتند چون خدا آنجا یک وسیله های مخصوصی گذاشته برای عبور از صراط.بعضی ها از صراط؛

“…یمرُّون على الصراط کالبرق الخاطف.”

به سرعت نور میگذرند.

بعضی ها افتان و خیزان میروند و بعضی ها سوار بر گوسفند میروند بعضی ها سوار الاغند.

اینها یعنی چه ؟

اینها صفت های خودت است که ظهور میکند. کسی که اینجا نمی فهمد آنجا هم وقتی که میخواهد از صراط عبور کند سوار الاغ می شود یعنی ظهور نفس خودش.

بعضی ها بره آرام هستند همه میتوانند کلاه سرشان بگذارند.امروز به او بگویید بیا برویم بگو مرده باد می آید،فردا بگویید بیا برویم بگو زنده باد می آید.روز قیامت هم سوار بره میشوند.

بعضی ها نورانی اند آنهم نورانی که مثل برق از صراط میگذرد.

امام صادق علیه الصلاه و السلام فرمودند:

شیعیان و دوستان امیرالمومنین علیه الصلاه و السلام ” نحن نعبرهم عن الصراط ” ، آنها نه برق و نه حیوان و نه پا و هیچی از اینها عبورشان نمیدهد ما دستشان را میگیریم از اینطرف پل به آنطرف میبریمشان.خودمان عبورشان میدهیم.البته کیف و لذتش در این است که دستت در دست امیرالمومنین است نه آن عبور.

این حدیث صحیح و معتبر از رسول الله صلی الله علیه و اله و سلم است؛

«علی میزانِ الأعمالِ»

فریقین این حدیث را نقل کردند. میزان اعمال امیرالمومنین است.

روایتی از امام صادق علیه الصلاه و السلام است؛ ” لا ینصب لهم میزان ” روز قیامت برای دوستان ما تراوز نمیگذارند که عمل سنجی کنند.

کسی بلند شد گفت نه آقاجان بگذارند”علی میران الاعمال”چرا وقتی علی میزان اعمال باشد ترازو نگذارند؟ بگذارید من پای این ترازو معطل باشم تا خدا خدایی میکند.تو ترازوی سنجش باش بگذار ما معطل باشیم. شاهین ترازو هم هستند آن عقربه ای که وسط ترازوست که اینطرف و آنطرف میرود.

گاهی انسان حالت اضطراب دارد و دو دل است که کدام طرف برود.

«قلب المؤمن بین اصبعین من اصابع الرّحمن یقلبه کیف یشاء»

قلب مومن بین دو انگشت رحمان است.(این انگشت مال دست است ، دست مقام یداللهی امیرالمومنین علی بن ابیطالب است)یعنی قلب هر مومنی که صاحب امنیت است، دلش میان انگشتان امیرالمومنین است(چون خدا که دست ندارد و انگشت ندارد و ما قائل به تجسم نیستیم .این یداللهی مال مقام امیرالمومنین است که ” یدالله الباسطه فى الخلق أجمعین “است.و وجه الله و اسم الله است .على اسم خداست،هیچ پیغمبری از اول تا آخر که یکصد و بیست و چهار هزار هستند هیچکدام هم نام خدا نیستند ،آدم ،نوح ،یحیی ،ابراهیم،اسماعیل …..و هر کس که میخواهد اضافه بشود به اسم جلاله باید به عبودیت برسد ،عبدالله،عبدالرحمن،عبدالحلیم،عبدالعظیم،عبدالرحیم،عبد الصمد و….

عبد میخواهد هیچ کسی حق ندارد اسم خدا را روی خودش بگذارد حتی پیغمبران . در میان همه انبیاء و اولیاء در عالم کسی همنام خدا نیست و در هستی فقط یکی است و آن هم “علی ” است.

این همنامی است ،چون میزان الاعمال است ،چون وجه الله و اسم الله و یدالله است.

“السَّلامُ عَلَى اسْمِ اللّٰهِ الرَّضِیِّ، وَوَجْهِهِ الْمُضِیءِ،…”

هر کسی به هر مقامی در معرفت و کمالی رسیده است،چشم باطنش باز شده است تا آنطرف عرش را دیده است این ارتباطش باید با امیرالمومنین در ولایت باشد و شکی هم نیست و همه هم گفتند.تمام مشیخه(مشایخ)سلاسل عرفان از امیرالمومنین نیرو میگیرند.انبیاء ما سبق هم از او نیرو گرفتند.

از امام صادق علیه الصلاه و السلام پرسیدند که این پیغمبر عزیز داوود چطوری میتوانست دستش را در کوه فرو کند و آهن در بیاورد و با پنجه خودش آن را مفتول و نرم میکرد و بعد هم زره میبافت .آیا او صنعتی بلد بود؟

امام صادق فرمودند او اسم جد ما امیرالمومنین را بلد بود.خدا به او تعلیم داده بود.

آن اسم یاد گرفتنش یک مأخذ خاصى دارد.تا کسی آیینه آن اسم نشود نمی تواند از آن اسم استفاده کند.باید آیینه بشود و مظهر آن اسم بشود،مظهر بوتراب بشود،مظهر ایلیا و علی بشود ،مظهر ابوالحسن ابوتراب بشود تا بعد اسم اثر بدهد.

همه اهل معرفت متفقند در این باب که قدم برداشتند و جلال الدین بلخی ،ملای رومی را قبول دارند ؛

 

تا صورت پیوند جهان بود علی بود

تا نقش زمین بود و زمان بود علی بود

 

بعد می گوید نوح او بود،آدم او بود،ابراهیم او بود،عیسی او بود. این را یک عارف برجسته گفته است. کافی است در اینکه آدم مولوی را به همین شعرش قبول کند.

این هم از آن شعرهایی نیست که بگویند در دیوانش نبوده ،نخیر همه گفته اند این شعر مولوی است.

«علىّ بین النّاس کالمعقول بین المحسوس»

فاصله امیرالمومنین در ممکنات با خلق با فاصله امکانی است ولی فاصله بین وجود و عدم است.فاصله بین معقول و محسوس است.

“ولی “هم مثل “مومن” اسم خداست.

مومن را معنا کردیم ،ولی همین مومن است.که این از طرف خدا جانشینی میکند.خدا او را معین و معرفی کرده است این وَلایت است که ولی میسازد نه وِلایت.

گاهی هم هر دو با هم جمع میشوند هم مردم قبولش میکنند به وِلایت هم خدا تعیینش کرده است.این در مذهب همه اهل حق درست است.

هم خدا تعیینش کرده و هم اینکه خلق او را پسندیده اند.که هم از وِلایت “ولی”است و هم از وَلایت “ولی” است.

راه شناختش چیست ؟

راه شناختش این است ؛که جز ولی نبود شناسای ولی.

 

دیده ای خواهم که باشد شه شناس

تا شناسد شاه را در هر لباس

 

امیدواریم از صاحب ولایت کلیه و مطلقه و قدسیه و قدوسیه امیرالمومنین مولی الموالی بهره مند باشیم.

 

“اللهم صل علی و آل محمد و عجل فرجهم ”

 

یاعلی مدد

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *