شرح حدیث شریف کِساء_جلسه هشتم

《بسم الله الرحمن الرحیم》

” انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا»

حدیث کساء شرح و تفسیری است بر این آیه کریمه . که مربوط است و شأن نزول آن مربوط به ذوات مقدسه معصومین خمسه طیبه است.

ارتباط با حقایق گاهی از طریق ” بصر” است ، یعنی دیدنی ها انسان را با حقیقت آشنا میکند و گاهی از طریق ” سمع ” است ، شنیدنی ها انسان را با حقیقت آشنا میکند .گاهی از طریق “لمس” است .ملموسات است که انسان را با حقایق آشنا میکند.و در فطرت ولائی اهل محبت است که وقتی مشرف می شوید به مشاهد مشرفه بی اختیار به ضریح دست میکشید .این راه ارتباط با ملموس است که حقیقت را دریافت کنید . حقیقتی که در آنجا شما را با ولی مطلق مربوط میکند.

حجر الاسود را هم برای همین قرار دادند. استلام حجر(دست کشیدن به سنگ ) برای چیست ؟

این لمس است که شما را به طریق حقیقت راهنمایی و آشنا میکند.

روایت هست که در روز غدیر مومنین ،مصافحه داشته باشند .و موقع دست دادن “عقد اخوت” بخوانند. این ” ولایت نازله ” است . یعنی در غدیرخم نبودید که دست امیرالمومنین علیه السلام را بگیرید حالا دست دوستشان را بگیرید.

کسی که خودش چیزی را به تمام معنا میداند و اقرار دارد ولی قبول نمی کند او ” کافر” است.

در قرآن چند آیه داریم با این مضمون که ؛

” یَعْرِفُونَهُ کَما یَعْرِفُونَ أَبْناءَهُمْ ….”

اهل عرفان (شناخت) به حقایق چنان آشنا هستند که با پسرانشان آشنا هستند. پسر را ممتاز قرار میدهد.

در عالم وجود فقط دو مورد است که از طریق ” بنات ” اجراء شده است و به متن وجود هستی آمده است .

یکی از طریق فاطمه زهرا بنت رسول الله صلی الله علیه واله .یعنی رسول الله از طریق پسر شناخته نمی شود .عرفان به خاتم انبیاء از طریق بنت رسول حضرت صدیقه است .

پس هر کس می خواهد با آن حقایق باطنی از نظر معرفت آشنا شود و رسول الله مددش کند در این دعاهای توسل کنیه ی رسول الله ” یا اباالقاسم است اما آنهایی که می خواهند به شناخت و معرفت کامل برسند زیرلب و آهسته ( چون این سخن برملا نباید بشود به دلیل اینکه اهل آن کم است ) یا ” اباالزهرا ” بگوید.

گفتند هر کس اسم مادر حضرت موسی را بلد باشد روی قفل بسته دست بگذارد قفل باز می شود .مرحوم سید مرتضی کشمیری فرمود مادر من که از مادر حضرت موسی مقامش کمتر نیست دستشان را روی درهای بسته گذاشتند گفتند یا فاطمه الزهرا سلام الله علیها .قفل باز شد .

رسول خدا ” یعرفونه کما یعرفونه بنته…” آنطوری می شناسد آیات خدا را مثل اینکه فاطمه سلام الله علیها را میشناسد.

در گرفتاری های شدید هم ” یا اباالزهرا ” بگویید.

و یکی هم بی بی زینب کبری سلام الله علیها.که امیرالمومنین هم به توسط ابناء و بنات شناخته شده است .

حضرت زینب ؛ ” زین ” “اب ” است .

و مادرشان ” ام ” ” اب ” است .

یک حقیقتی است این در عالم که ” ام اب ” با ” زین اب ” یکیست .

فاطمه الزهرا ” ام ابیها ” باشد ،زینب کبری ” ام ابیها “نباشد ؟

جلوه امام حسن و امام حسین علیهما السلام نگذاشت که ” ام ابیها ” باشد ، این جلوه آنقدر زیاد بود که جلوی ” ام ابیهای ” زینب را گرفت والا حضرت زینب مادر امیرالمومنین علیه السلام است.

همانجا که شما در کنیه ی رسول خدا ” یا ابا الزهرا ” می گویید و توسل می جویید . می خواهید امیرالمومنین به صورتتان بخندد و نمره ی بالا به شما بدهد به امیرالمومنین عرض کنید

آقاجان من دختر شما را “ام ابیها “میدانم.

چرا ندانیم که زمان آن مصیبت غمبار که امیرالمومنین، فاطمه زهرا را در لحد قرار دادند و میخواستند بیایند بالا زانوهایشان توان نداشت صدا زد زینب جان بیا دستم را بگیر.

اگر بی بی زینب “مادر ” نبودند چطور امیرالمومنین صدایشان زد؟

روایاتی که در مورد وجود قبر حضرت زینب هست بعضی ها میگویند ” مصر” است و بعضی ” شام ” .

روایات مصر خیلی قویتر است .اما ایشان هم مثل حضرت زهرا که “ام ابیها ” هستند قبرشان هم مخفی است .

برای کسی روشن نیست.قبر امیرالمومنین هم تا زمان حضرت صادق مشخص نبود و هنوز هم مشخص نیست.حضرت صادق فرمودند بروید نجف زیارت کنید.اما این حقیقت کل جاری در عالم وجود است و یکجا ندارند و برای یک مکان نیستند .اصلا در زمین و آسمان نیستند آنها جایشان نزد خداست .

قرآن می فرماید : ” بَلْ أَحْیَاءٌ عِندَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ .. “.

مصداق اتم آن همین ذوات مقدسه هستند. بی بی زینب کبری هم هستند.ایشان هم شهیده هستند ولو به موت اختیاری در بستر بودند. شهید به معنای درست خودش .

آنها در راه خدا کشته شده و جان دادند. به عشق امام حسین جان دادند.

این مدتی هم که بی بی زینب به حسب ظاهر حیات داشتند و زندگی کردند بازهم کشته شده در راه محبت برادر بودند.

????عدو با جان زینب آن نکردی

که تیر چشم آن ابرو کمان کرد

ببینید توحید را چگونه می شود در اینجا پیاده کرد .

روایت زیبایی است که امیرالمومنین فرمودند که رسول الله آمدند خانه ما و حسین من را روی زانو نشاندند دیدم یکجوری حسین را نگاه میکنند و میبوسند که پرسیدم یا رسول الله این چه ارتباطی است که با حسین دارید با هیچ کدام از ما اینطور ارتباط ندارید .رسول الله در جواب فاطمه زهرا را مورد خطاب قرار میدهند که فاطمه جان وقتی من حسین را در آغوش میگیرم خدا را رؤیت( لیرائی لی الله) میکنم.خدا آنجا برایم قابل لمس است. این “یرائی “معلوم میکند که یعنی دوطرفه هم بوده است یعنی حسین هم از من خدا را میگیرد.

بی بی زینب سلام الله علیه هم که روی زانوی امیرالمومنین که مینشستند حضرت میفرمودند دخترم من تو را خیلی دوست دارم .

بی بی از امیرالمومنین پرسید مگر دل جای محبت خدا نیست پس دوستی خدا کجا رفت ؟

فرمودند: زینب جان دوستی تو دوستی خداست.این همان توحید است .یگانه شدن با این ذات لایتناهی است که هیچ کس پی نمیبرد.

این شعر عمان سامانی که سروده است همان زبان حال امیرالمومنین است :

 

????سرخوش از صهبای آگاهی شدم

دیگر اینجا زینب اللهی شدم

این کمال توحید است .یعنی یکی شدن با مبداء . که این مبداء، آدم را به حقیقت راهنمایی میکند.

 

یازینب مددی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *