شب سوم محرم

《بسم الله الرحمن الرحیم》

حَدَّثَنِی حَکِیمُ بْنُ دَاوُدَ بْنِ حَکِیمٍ عَنْ سَلَمَهَ بْنِ أَبِی الْخَطَّابِ عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ صَاعِدٍ الْبَرْبَرِیِّ قَیِّماً لِقَبْرِ الرِّضَا ع قَالَ حَدَّثَنِی أَبِی قَالَ دَخَلْتُ عَلَى الرِّضَا ع فَقَالَ لِی تَرَى هَذِهِ الْبُومَ مَا یَقُولُ النَّاسُ قَالَ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاکَ جِئْنَا نَسْأَلُکَ فَقَالَ هَذِهِ الْبُومَهُ کَانَتْ عَلَى عَهْدِ جَدِّی رَسُولِ اللَّهِ ص تَأْوِی الْمَنَازِلَ وَ الْقُصُورَ وَ الدُّورَ وَ کَانَتْ إِذَا أَکَلَ النَّاسُ الطَّعَامَ تَطِیرُ وَ تَقَعُ أَمَامَهُمْ فَیُرْمَى إِلَیْهَا بِالطَّعَامِ وَ تُسْقَى وَ تَرْجِعُ إِلَى مَکَانِهَا فَلَمَّا قُتِلَ الْحُسَیْنُ ع خَرَجَتْ مِنَ الْعُمْرَانِ إِلَى الْخَرَابِ وَ الْجِبَالِ وَ الْبَرَارِی وَ قَالَتْ بِئْسَ الْأُمَّهُ أَنْتُمْ قَتَلْتُمْ ابْنَ بِنْتِ نَبِیِّکُمْ وَ لَا آمَنُکُمْ عَلَى نَفْسِی

شخصی به نام على بن صاعد( از قبیله خاوری ها که آنها در عین اینکه عوام هستند ولایتشان قوی است و سالها در مسئله تبری سابقه درخشان و خوبی دارند،یکجوری همیشه زائر قبرحضرت امام رضا علیه السّلام و خدمتگزار بود ) گفت پدرم براى من نقل نمود : بر حضرت رضا علیه السّلام وارد شدم، آن جناب به من فرمود:

این جغد(بوم) که بر شاخه درخت نشسته است را می‏بینى؟ مردم چه می‏گویند درباره اش؟

عرض کردم: فدایت شوم آمده ‏ایم که از شما بپرسیم.

حضرت فرمودند: این جغد در عصر جدّم رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله و سلّم در منازل و قصرهای بلند و خانه ‏ها سکنى داشت و جاهای خوب را انتخاب میکرد هر وقت مردم ثروتمند مشغول خوردن طعام بودند این حیوان پر میزد و در مقابل ایشان خود را می‏رساند و مردم طعام و غذا جلویش می‏ریختند و این حیوان طعام خورده و از آب خود را سیراب می‏کرد و سپس به منزلش بر می‏گشت ولى هنگامى که حضرت حسین بن على علیه السّلام شهید شدند خوش گذرانی را رها کرد از شهر و آبادى خارج گشت و در خرابه‏ ها و کوهها و بیابان‏ها مکان گرفت و گفت:

بد امّتى شما می‏باشید! پسر دختر پیامبر خود را کشتید و من به نسبت به نفس خود از شما در امان نیستم.

شخصی در نزد حضرت صادق علیه السلام قرآن خواند؛

کُنْتُمْ خَیْرَ أُمَّهٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَتَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَتُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ ۗ وَلَوْ آمَنَ أَهْلُ الْکِتَابِ لَکَانَ خَیْرًا لَهُمْ ۚ مِنْهُمُ الْمُؤْمِنُونَ وَأَکْثَرُهُمُ الْفَاسِقُونَ( آل عمران/۱۱۰)

حضرت شروع به گریه کردند .شخص عرض کرد یا رسول الله من که آیه عذاب نخواندم .

فرمودند اینها خیر امت بودند، به خدای لاشریک له اینها روی خوش نمیبینند .

امام حسین را یهودی ها و مسیحی ها وبی دین های عالم کشتند یا همین مسلمانها ؟

راه برایشان باز بشود ببینید چه کار میکنند.

شخص گفت :پس آیه را چه بخوانیم ؟

کُنْتُمْ خَیْرَ أُمَّهٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ …

پرنده می فهمد چه خبر است او نمی فهمد .

امیرالمومنین چندتا مرغابی در خانه داشتند شبی که می خواستند بروند مسجد پرنده ها فهمیدند چه خبر است آمدند دامن حضرت را گرفتند که آقا نروید.

اما مسلمانها برای امیرالمومنین شمشیر تیز کردند .برای ولی خدا .تمام عالم هستی اختیارش دست امیرالمومنین است .صبح به صبح خدا روزی خلایق ،جن و انس و ملائکه و کهکشانها و همه این عالم و ماسوی الله را که میخواهد قسمت کند اول دور سر امیرالمومنین می چرخاند بعدا تقسیم میکند .

و بعد ببینید با بچه او چه کردند .مسلمان امام علی را کشت ،مسلمان امام حسین را کشت، مسلمان درب خانه حضرت زهرا را آتش زد .

یک نامردی بود که بیست سال حاجب رسول الله بود و هر کس با پیامبر کار داشت او پرده را کنار میزد و دربان خاص ایشان بود.

این دربان خاص اول کسی بود که رفت هیزم جمع کرد برای آتش زدن درب خانه دختر رسول الله!

وقتی این آتش زبانه کشید شیطان هم آنجا بود رویش را برگرداند و گفت دیگر تا اینجا بیشتر ما نیستیم !

شیطان رویش را برگرداند که شاهد این حادثه نباشد و نبیند.

مسلمانهای صدراسلام بودند که آتش زدند ! خدا آنهایی که آنان را می پرستند و تعریف میکند لعنتشان کند.

از بوم (جغد) یاد بگیرید،بروید دنبال محمد و آل محمد صلوات الله علیها.

ما از آن حیوان هم کمتریم؟! گفته اند در کرمان اسبی آمده بود جلوی حسینیه و سرش را گذاشته بود و اشک میریخت.

فرمودند وقتی که ماه محرم میشد دیگر کسی نمی دید که از روزنه مطبخ خانه اهل بیت علیهم السلام دود غذا بلند شود.

دشمنان اهل بیت برای همه چیز حرف در آوردند.به بوم (جغد) هم گفتند شوم است !

چون هر کس و هر چیز در راه اهل بیت باشد آنها در موردش حرف در می آورند. برای پرنده حرف در آوردند!

شوم (نامبارک ،نحس)شمایید نه بوم

حَدَّثَنِی عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ بْنِ مُوسَى عَنْ سَعْدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ مُوسَى بْنِ عُمَرَ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ الْمِیثَمِیِّ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام یَا یَعْقُوبُ رَأَیْتَ بُومَهً بِالنَّهَارِ تَنَفَّسُ قَطُّ فَقَالَ لَا قَالَ وَ تَدْرِی لِمَ ذَلِکَ قَالَ لَا قَالَ لِأَنَّهَا تَظَلُّ یَوْمَهَا صَائِمَهً عَلَى مَا رَزَقَهَا اللَّهُ فَإِذَا جَنَّهَا اللَّیْلُ أَفْطَرَتْ عَلَى مَا رُزِقَتْ-

ثُمَّ لَمْ تَزَلْ تَرَنَّمُ عَلَى الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ علیه السلام حَتَّى تُصْبِحَ

از موسى بن عمر، از حسن بن على، از میثمى نقل کرده، وى گفت:

حضرت ابو عبد اللّه علیه السّلام فرمودند:

اى یعقوب آیا تا به حال دیده ‏اى که جغدى در روز آواز بخواند خودنمایی کند؟

وى گفت: خیر آقا .

حضرت فرمودند: می‏دانى چرا؟

عرض کرد: خیر.

امام علیه السّلام فرمودند: براى اینکه طول روز را این حیوان صائم(چیزی نمی خورد) بوده و وقتى شب فرا رسید افطار کرده و از آنچه خداوند منّان روزى او کرده استفاده نموده سپس پیوسته تا صبح بدمد بر مصائب حضرت حسین بن على علیهما السّلام زمزمه نموده و نوحه‏ سرائى می‏کند.

(عن محمد بن مسلم عن ابی جعفر قال: کان علی بن الحسین یقول: ایما مؤمن دمعت عیناه لقتل الحسین بن علی دمعه حتی تسیل علی خده بواه الله بها فی الجنه غرفا یسکنها احقابا و…

امام باقر (علیه‌السلام) روایت می‌کند که امام سجاد (علیه‌السلام) فرمود:

هر مؤمنی که برای کشته شدن امام حسین (علیه‌السلام) گریان (اشک آلود به اندازه اینکه دور چشمش حلقه بزند) شود و بعدا به طوری که اشک بر صورتش جاری شود، خداوند متعال غرفه‌هایی در بهشت برای او آماده می‌کند که مدتی طولانی در آنها ساکن باشد …

این معامله نقد است .هر خانه ایی که بر آب بنا شود قابل اطمینان نخواهد بود چون خرابی اش صددرصد است. الا خانه ای که بر آب چشم برای امام حسین علیه السلام بنا کنید.این خانه خراب شدنی نیست و همیشگی است.و معامله نقد است یعنی کسی که دارد بر امام حسین علیه السلام گریه میکند به اندازه ای که اشک چشمش اول حلقه بزند بعد کمی جاری شود خود این تشکیلات در وجود هر کس آن بهشت است که خدا داده است .اگر میخواهید ببینید و لمس کنید .

از خدا معرفت بخواهید.اولا وقتی میخواهید گریه کنید برای امام حسین علیه السلام این اشک را با دستمال کاغذی پاک نکنید که دور بیندازید .بلکه به صورتتان بمالید خدا به شما میان مردم آبرو میدهد و هر کس نگاهتان کند دوستتان دارد.اگر میخواهید مردم همه حرفتان را قبول کنند مقداری از آن اشک چشمتان بخورید.

ادامه روایت بالا؛

… و ایما مؤمن دمعت عیناه حتی تسیل علی خده فینا ااذی مسسنا من عونا فی الدنیا بواه الله فی الجنه مبوا صدق و…

و هر مؤمنی که به دلیل آزار و اذیتی که از دشمنان در دنیا به ما رسیده، گریان شود، به گونه‌ای که اشک بر صورتش جاری شود، خدای متعالی در بهشت، او را در “جایگاه صدق ” ساکن می‌گرداند( به حضرت رقیه قسم جزو صدیقیان می شود .صدیقان کسانی هستند که اگر حرفی بزنند یا نیت کنند در عالم تحقق پیدا میکند، برای همین می گویند یوسف صدیق.

بترسید از زمانی که گریه کن امام حسین فکری بکند و دلش بشکند یا یک حرفی بزنید دلش بشکند درباره شما هر چه بگوید می شود چه خیر چه شر . حضرت یوسف برای آن شخصی که خواب را دید خیر را گفت و شد وزیر عزیز مصر و برای آنکه خواب ندیده بود و دروغ گفته بود و حضرت یوسف تعبیر کرد بردنش بیرون و دارش زدند) و..

و ایما مؤمن مسه اذی فینا فدمعت عیناه حتی تسیل علی خده من مضاضه ما اوذی فینا، صرف الله عن وجهه الاذی و آمنه یوم القیامه من سخطه و النار.

و هر مؤمنی که به خاطر ما( اهل بیت )اذیتی به او رسیده باشد و به سبب این اذیت و آزار، چشمانش گریان و اشکش بر گونه اش جاری شود، خداوند هر آزار و اذیت را از او برگرداند و روز قیامت او را از خشم خود و آتش جهنم ایمن سازد.

و خدا جبران میکند.

یاعلی مدد

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *