شب دوم محرم

《بسم الله الرحمن الرحیم》

در روایاتی که شب گذشته ذکر شد یک عبارتی بیان شد که باید معنا شود.و آن ،این است که دستور دادند برای زیارت حضرت سید الشهدا علیه الصلاه و السلام از راه دور هر کس می خواهد زیارت کند ؛

” فَلْیَعْلُ الی أَعْلَى مَنْزِلِهِ … ”

این جمله را توجه داشته باشید که میفرمایند برود به بالاتربن نقطه منزل خودش.

منزل اسم مکان است.نزل ، ینزل ،انزل ،نزول .اینها هم خانواده منزل هستند.منزل مثل مجلس ،که جلس ،یجلس، مکانش می شود مجلس.

جلس یعنی نشست ، یجلس می نشیند.

محل نشستن را مجلس گویند. محل فرود آمدن را منزل می گویند. داریم که می گویند کاروانیان کجا منزل کردند و کجا از ناقه پایین آمدند.منزل اول ، منزل دوم و…

به استعاره و مجاز به “خانه ” که می نشینیم می گویند منزل .

یعنی آنجا فرود آمدیم و جایگاه ماست.

دانستن این معنی منزل به چه درد ما میخورد در این روایت؟

چون آدم باید معانی معرفتی روایات را بفهمد.

به این درد می خورد که آدم باید در فرود تام باشد یعنی پایینترین نقطه روحی را داشته باشد.اینقدر گناه و معصیت کرده ،زشتی از او صادر شده که این دیگر در نازلترین مرتبه و فرود تام قرار گرفته است.

علاج او چیست ،که بالا برود، بعد برود به بالاترین نقطه برسد که از آن بالاتر نیست؟

یک صورت مثالی ظاهری بسازد همینجور که منزلش همان جای سکنی و خانه اش است و محل نزولش است .او ظاهر برایش درست کند برود به پشت بام یا در صحرا برود بالای تپه که؛

 

چرخ با این اختران ، نغز و خوش و زیباستی

صورتی در زیر دارد آنچه در بالاستی

صورت زیرین اگر با نردبان معرفت

این سخن را در نیابد هیچ فهم ظاهری

گر ابونصراستی و گر بوعلی سیناستی

 

این یک حال امام حسینی می خواهد .اینقدر گناه کرده که دیگر نا امید شده و هیچ راهی ندارد.دسترسی به زیارت امام حسین در کربلا هم ندارد .این برود بالای پشت بام یعنی صورت صعود برای خودش درست کند .این زمان و جد وجهد و کوشش و عبادت و فلان نمی خواهد همین دستش را به طرف قبر امام حسین دراز کند و بگوید : ” صلی الله علیک یا اباعبدالله ”

این از مقام نزول که فرود تام است افتاده افتاده افتاده به اعلی مدارج کمال و تقرب الی الله می رسد.

فطرس ملک نافرمانی کرد، خدا فرودش داد. .هبوط پایین آمدن جان است و نزول پایین آمدن جسم.

وقتی خداوند تبارک و تعالی فطرس ملک را انداخت در پایین ترین نقطه بُعد(دوری) این فطرس ملک سالها در بُعد بود. این مقام نزولش.

یک روزی دید که افواج ملائکه دارند دسته دسته عبور می کنند.از جبرئیل که رفیقش بود (رفاقت برای وقت بی کسی و زمین خوردگی است ، و جبرئیل هم چیزی داشت که خدا امین وحی اش کرد ) فطرس گفت رفیق ما یک وقتی با تو همکلاس و هم سطح بودیم حالا که من بال و پرم سوخته و اینجا افتادیم یک نگاهی به ما نمیکنی چه خبر است ؟ جبرئیل گفت : نمیدانی؟ الان وقتش است که خودت را درست کنی .

فطرس گفت من به پایینترین نزول معرفتی و درجه رسیدم چه می گویی ،گذشت.

جبرئیل گفت : نه نگذشته الان وقتش است .خدا به پیغمبر اکرم یک دختری داده اسمش فاطمه است و به آن فاطمه فرزندی داده حسین نام دارد .اگر بتوانی یک کاری کنی که خدا اجازه دهد من تو را به آنجا برسانم برمیگردی به حال اولت.

راه ارتباط با خدا هم برای هیچ کس بسته نیست.(هر کس زمین خورده تر است سرعت وصولش بیشتر است) فطرس از خدا خواست و اجازه گرفت .جبرئیل او را بر بال خودش سوار کرد .یعنی اینجا عقل پایین قرار گرفت( جبرئیل نماد عقل است) و عشق بالا رفت.

عقل آمد پایین. عشق سوار عقل شد.

چون بررسی،استدلال و برهان اینها همه بر عهده جبرئیل است.عشق و محبت و دلبستگی و شیفتگی و اینها بر عهده این فطرس زمین خورده است.نشست بر بال جبرئیل یعنی عشق غلبه پیدا کرد .آمد کنار گهواره حضرت سید شهدا و خودش را کشید به گهواره .این پرو بالهای سوخته دوباره نمو و رشدکرد.

منظور این است که وقتی از دور کسی می خواهد زیارت کند امام حسین علیه الصلاه و السلام را برود به اعلی منزلش.

منزل محل نزول است دیگر او در فرود تام است.یعنی چنان بُعد پیدا کرده که رفته در آن نزولی که جایی پایینتر ازآن نیست .یک صورت ظاهری به اینکار بدهید برود بالا.چون میخواهد اسم امام حسین را ببرد دیگر او جایش پایین نیست.جایش منزل نیست.آنجا مسئله است.صعود میکند.

عشق اینکارها را میکند.امام حسینی هام دارند طعنه می زنند به اعلم علمای عالم.سینه زن است و سواد ندارد و اهدنا صراط المستقیم را هم اشتباه می خواند.ولی وقتی با امام حسین پیوند میخورد میبینی که خودش را اینطوری سرافراز می دهد.

فطرس گفت تو جبرئیلی باش،با پیغمبرانی باش ولی اینکه افتاده و زمین خورده نبودی که امام حسین کارت را درست کند.ما از اینجا آمدیم بالا.وقتی میخواهی سلام کنی از راه دور در همان منزلی که هستی،محل نزول ، فرود تام ، زمین خورده ،ناامید، دست رد اجتماع بهت زده و…همه اینها که حرکت کردند همه شان اینطوری اند.

ببینید چقدر اینها دوتایی با هم ارتباط دارند.

فطرس مامور رساندن سلام هاست به امام حسین.

اینجا منزل خانه نیست .این یک صورت است.جایگاه و محل فرود را منزل گویند.

جبرئیل وحی می آورد ،به پیرزن ها هم وحی می دهیم به مادر موسی وحی شد.

“وَأَوْحَیْنَا إِلَىٰ أُمِّ مُوسَىٰ أَنْ أَرْضِعِیهِ ۖ فَإِذَا خِفْتِ عَلَیْهِ فَأَلْقِیهِ فِی الْیَمِّ وَلَا تَخَافِ….(قصص/۷)

به زنبور عسل هم وحی شد که برود آن بالاها را انتخاب کن که دسترسی نباشد .

“وَأَوحىٰ رَبُّکَ إِلَى النَّحلِ أَنِ اتَّخِذی مِنَ الجِبالِ بُیوتًا وَمِنَ الشَّجَرِ وَمِمّا یَعرِشونَ (نحل /۶۸) ”

آن کسی که با امام حسین بالا رفته و مقام گرفته او را پیدا کن.ارزش هر کسی به قدر ارتباطش با امام حسین علیه السلام است.

قال الإمام أمیر المؤمنین (علیه السلام): «قیمه کل امرئ ما یحسنه»

ارزش هر کسی به اندازه کار خوبش است که همه بلدند بگویند.

آن چیزی را که باید بلد باشد آن را یاد بگیرد.همه چیزها را ارزشش با امام حسین علیه السلام می دهند.

امیرالمومنین علیه السلام ” میزان الاعمال ” هستند.ولی طلا را با باسکول نمیکشند بلکه با ترازوی خاص خودشان میکشند.امام حسین بچه امیرالمومنین است اما ترازوی وجودی اش طلا و جواهر میکشد.لذا عقل آنجاها راه ندارد.

وجود هر انسانی دو منطقه دارد ؛ یک منطقه تعقل و یک منطقه احساس و تعشق.

در منطقه احساس و تعشقش حکم پذیر نیست.هیچ حکمی نمی تواند این طرف و آن طرف ببرد .اما در منطقه تعقل می تواند.

دو حجت داریم ؛ یک حجت ظاهری که پیغمبرانند و یک حجت باطنی که عقل است.

عشق اما دلیل ندارد. دلیل شرعی برای سینه زدن و کارهای دیگر که از سر عشق انجام میدهد ندارد.

فطرس از این عشق رفت بالا و بعدا شد رفیق زمین خورده ها.

جبرئیل را رها کرد و آمد زمین خورده ها ،کسانی که نا امیدند را پیدا کرد .

زیارت امام حسین از دور با زیارت از نزدیک یکی است.

حضورُ زائر عِند المزور .( زیارت یعنی حضور زائر نزد کسی که زیارت می شود )

این روایاتی که خواندیم راجع به زیارت امام حسین علیه السلام از راه دور بود .

این راه دور گاهی مسافت است و گاهی آدم کنار قبر امام حسین هم هست اما راهش دور است .گاهی در مسافت است اما راهش نزدیک است

” .قَرِیبٌ فِی بُعْدِهِ بَعِیدٌ فِی قُرْبِهِ”

این را در توحید که می گویند اول باید در ولایت پیدایش کنید.

امام حسین علیه السلام خواسته اند که دوستانشان را اینگونه قرار دهند و خداوند هم خواسته که امام حسین را از میان همه خلقت اینگونه قرار دهد.

???? وجدت بخط بعض الافاضل نقلا من خط الشهیدین مکی قدس الله روحهما عنه عن ابی الحسن الفارسی قال کنت کثیر الزیاره لمولانا ابی عبد الله علیه السلام فقل مالی و ضعف من الکبر جسمی فترکت الزیاره فرایت ذات لیله رسول الله صلی الله علیه فی المنام و معه الحسن و الحسین فمررت بهم فقال الحسین یا رسول الله هذا الرجل.

کان یکثر زیارتی فانقطع عنی فقال رسول الله صلی الله علیه ا عن مثل الحسین تهاجر و تترک زیارته فقلت یا رسول الله حاشا لی ان اهجر مولای لکنی ضعفت و کبرت و لهذا عزت زیارته و لقله مالی ترکت زیارته فقال ع اصعد کل لیله علی دارک و اشر باصبعک السبابه الیه و قل السلام علیک و علی جدک و ابیک السلام علیک و علی امک و اخیک السلام علیک و علی الائمه من بنیک السلام علیک یا صاحب الدمعه الساکبه السلام علیک یا صاحب المصیبه الراتبه لقد اصبح کتاب الله فیک مهجورا و رسول الله فیک محزونا و علیک السلام و رحمه الله و برکاته السلام علی انصار الله و خلفائه السلام علی امناء الله و احبائه السلام علی محال معرفه الله و معادن حکمه الله و حفظه سر الله و حمله کتاب الله و اوصیاء نبی الله و ذریه رسول الله صلی الله علیه و رحمه الله و برکاته ثم سل ما شئت فان زیارتک تقبل من قریب و بعید.

ابی الحسن فارسی می گوید که من خیلی میرفتم زیارت امام حسین علیه السلام ، ثروتم کم شد و سنم زیاد شده بود و جسمم ضعیف و دیگر قدرت نداشتم و زیارت امام حسین را ترک کردم.یک شب در خواب من رسول الله را با امام حسن و امام حسین علیهما السلام زیارت کردم در نزد آنها عبور کردم .امام حسین به سخن آمدند و گفتند یا رسول الله من از این مرد دلگیرم این مرد خیلی پیش من می آمد و حالا دیگر نمی آید.( این اشتیاق امام حسین به او را نشان می دهد، و به جدشان شکایت بردند) رسول الله به من فرمودند تو مثل حسین را ترک کردی و از زیارتش دوری کردی ؟

گفتم : یا رسول الله من اینکار را نمیکنم حاشا که من زیارت امام حسین را ترک کنم حسین مولای من است .من پیرمرد و ناتوان شدم و دیگر زیارتشان نصیبم نشده و ثروتی ندارم .

( این ترکیب دادن مطلب روحی و معنوی است در ظاهر برایش شکل نمادین درست کردند )

رسول الله فرمودند حالا که اینطور شده و جسمت ضعیف و ثروتت کم شده است و زمین خورده شدی حالا برو بالا .( تعال در عربی یعنی بیا ، بیا بالا ) این رساندن طرف است به امام علی علیه السلام .کلمه ” تعال ” یعنی همه خلق را می خواهند ببرند به امام علی برسانند .” تعال ” اتصال دادن مخاطب به مقام علو امیرالمومنین است.

نه اینکه آنجا را بتواند تصاحب کند.بلکه بیاید بالا با امیرالمومنین ارتباط و اتصالش را برقرار کند.حتی در الفاظ هم شکل نمادین به آن میدهند .معانی را می آورند در صورت کلمات که از آن ظاهر به معنا راه پیدا کند.

برو بالای پشت بام خانه ات و با انگشت سبابه ات ( اینکه چرا انگشت سبابه باشد هم نکته های فراوان دارد ) اشاره کن به طرف قبر امام حسین و…

بعد هر چه میخواهی از امام حسین علیه السلام بخواه .(کسی که اینجا به مقام ارتباط و اتصال میرسد و امام حسین را در آغوش میگیرد چیزی میخواهد .اگر حاجت خواستید درجه معرفت شما را آنجا میزان میزنند .

خوش به سعادت کسانی که به آنجا که رسیدند حاجت بخواهند و حاجتشان این باشد که بگویند شما را میخواهم و همین حاجت من است .

دوباره من را به منزلم برنگردانید و فرودم ندهید .من از شما می خواهم که باز مرا از خودتان دور نکنید .من در فرود تام بودم.)

بعد زیارتت از نزدیک و دور قبول می شود .

 

یا علی مدد

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *