زیارت وارث_جلسه دوم

 

《بِسم الله الرّحمنِ الرَّحیم، اَلحَمدُللهِ رَبِّ العالَمین، الصَّلاهُ وَ السَّلام علی خَیرِ خَلقه مُحَمَّد وَ عَلی آله الطَیبینَ الطّاهرینَ المَعصُومین وَ الْلَعْنُ الدَّائِم عَلَی أعْدَائِهِمْ وَ مُخَالِفِیهِمْ وَ مُعَانِدیهیمْ وَ مُبغِضیهِم وَ مُنْکَری فَضَائِلهمْ وَ مَناقِبِهم مِنَ الان إلی قیامِ یَومِ الدّین.آمینَ یا ربَ العالَمین》

 

《اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا وارِثَ آدَمَ صَِفْوَهِ اللَّهِ ،اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا وارِثَ نُوحٍ نَبِىِّ اللَّهِ 》《السَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا وَارِثَ نُوحٍ نَجِیِّ اللَّه》

 

در زیارت وارث به دو اعتبار نوح را خوانده اند،یکی به عنوان 《نَجِیِّ اللَّه》و یکی به عنوان 《نَبِىِّ اللَّهِ 》،ذات مقدسِ حسینی صلوات الله و سلامه علیه وارث نوح نجی یا نوح نبی هست همانطور که وارث آدم صفی هم بود. در اعتباری که به وراثت نسبت به ذات مقدس اباعبدالله الحسین علیه الصلاه و السلام دادیم و وجود مقدسش را وارث آدم خواندیم به همان اعتبار او را وارث نوح هم میدانیم.در وراثت آدم عرض شد که این کلمه ،این لغت به معنای خودش باید بیان بشود، وراثت، وراثت مادی و وراثت ظاهریه نیست که وجود مقدس اباعبدالله علیه الصلاه و السلام وارث اموال آدم است چون پسر آدم است، واِلا همه انسان ها چه مرد ،چه زن، تمام بشر،بنی آدم همه وارث آدم هستند،اختصاصی به وجود مقدس اباعبدالله علیه الصلاه و السلام ندارد،این وراثت نیست، وراثت معنوی که خیلی جنبه پر مطلب هم هست که اهل معنا و اهل تحقیق آنهایی که دلشان میخواسته یک مقداری به این حقیقت راه پیدا کنند،وراثت معنویه گرفتند،یعنی آنچه که در معنای آدم به صفوه بود به سید الشهداء علیه الصلا ه و السلام انتقال پیدا کرد،این هم نیست،این هم کوچک است،این لباس را هم اگر کسی برای اندام این موجود ناشناخته به نام اباعبدالله الحسین علیه الصلاه و السلام ببرد و بدوزد ،بر قامت رسای او نارسا است.

وراثت معنوی حد بالایی است که قائل شده اند، وارث معنوى این است ؛ یعنی مقام صفوه انتقال پیدا کرد،چون مقام نبوت که نبوده ، [در وراثت سلیمان از داوود وراثت ،وراثت نبوت است ،در وراثت یوسف از یعقوب،وراثت،وراثت نبوت است،در یعقوب از اسحاق ،وراثت،وراثت نبوت است.]

پس وراثت نبوت هم که نیست،چون 《اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا وارِثَ آدَمَ صَِفْوَهِ اللَّهِ 》،حضرت سید الشهداء علیه السلام که بعد از آدم پیغمبر نیستند که این وراثت را وراثت نبوت بدانیم.

اهل معنا در جنبه عمومی معنویت خودشان آمدند یک بررسی کردند گفتند اینکه مقام صفوه از آدم ابوالبشر به حضرت اباعبدالله علیه الصلاه و السلام انتقال پیدا کرد، این هم نیست.

اگر این را هم کسی بگوید درباره امام حسین علیه الصلاه و السلام کوتاهی کرده است،خیلى هم کوتاهی کرده است.پس چیست؟؟؟ ما در این چند شب، در این هفت شب چه گفتیم ؟؟؟

ما گفتیم 《وارث 》اسم خداست، وارث،صفت خداست،《رَبِّ لَا تَذَرْنِی فَرْدًا وَأَنْتَ خَیْرُ الْوَارِثِینَ 》

 

،در اسماء الله بخوانید، یکی از اسماء حق ،《یا وارث》 است.

[چون بحث تا الان که ما اینجا نشستیم ،بحث نشده است.یعنی از اولِ واقعه کربلا و شهادت اباعبدالله علیه السلام تا همین الان این بحث نشده است،یعنی تا هفت شب قبل بحث نشده که معنای وارث معلوم بشود.

شرح زیارت عاشورا نوشتند ،شرح زیارت وارث هم بعضی از اهل معنا نوشتند، ولی در حداکثر تاخت و تاز ولایی تا آن نقطه رسیدند که مقام صفوه از آدم به اباعبدالله الحسین علیه الصلاه و السلام رسید . این هم نیست.

اگر چهره اش را نشان بدهد ،هر کس از امام حسین حرف میزند باید به استغفار بنشیند ،به خجالت بنشیند،به انفعال بنشیند، که چهره اش را نشان بدهد.]

 

عالم آرا دلربایی میکند

او حسین است و خدایی می کند

 

تمام صفات و اسماء حق را مَظهَر است، من جمله وارث.

وارث است یعنی چه؟؟؟ یعنی اسم حق است.

شهید هم همینجوری است،یک وقتی تو خیال نکنی که امام حسین علیه السلام که شهید است،معنایش این است که سر از تنش جدا کردند، این معنای شهید نیست،هیچ شهیدی معنایش این نیست ،توی عالم شهید معنایش این نیست که سر از تنش جدا کردند 《الشَهیدُ لا یُغسّل، ولا یُکفن》،در احکام فقهی هم این است که شهید را نه غسل میدهند نه کفن می کنند،معنایش این نیست که کشته شد و رفت،به زنده های عالم ،بلکه به زنده آفرین های عالم شهید می گویند.شهید یعنی زنده می کند،حیات می بخشد، یعنی قرآن می گوید ، حالا با قرآن جلو بروید ؛

《وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ قُتِلُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْیَاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ》یک وقتی به آنهایی که در راه خدا کشته شدند مرده نگویی هاااا،اینها مرده نیستند،اینها زنده اند،ولی من و تو آدرس را نمی توانیم برویم.اشکال من و تو در همین است،آدرس یکجوری است که نمی توانیم آن آدرس را پیدا کنیم.

خوب این زنده ها کجا هستند؟؟

خیلی راه زیاد است ،راهش هم خیلی پر پیچ و خم است 《بَلْ أَحْیَاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ》،اگر میخواهی پیدایشان کنی اینها پیش خدا هستند .میخواهی پیدایشان کنی؟؟؟ میخواهی بیابی شان ؟؟

باید تا خدا راه پیدا کنی، بروی پیش خدا آنها را می بینی که اینها چه جور زنده اند، من و تو از تن عبور نکردیم ،من و تو از خیال عبور نکردیم ،من و تو هنوز از غیبت عبور نکردیم ،من و تو هنوز دروغ عبور نکردیم،من و تو از این افکار آلوده،روز تا شب مشغول خودمان و دیگران هستیم،من و تو عبور نکردیم ،میخواهیم برویم شهید پیدا کنیم که زنده اند؟؟؟

کجا به ما اجازه میدهند که برویم آنها را تماشا کنیم؟؟

ممنوع است،برای این اهل عالم ،این اهل دنیا،این بی خبرها، اینهایی که به تن پرداختند،اینهایی که مشغول خود و دیگران هستند ،از صبح که بیدار میشویم تا وقتی که می خوابیم یا خودمان را می پاییم یا دیگران را.

غیر از این است؟؟؟

یا حساب خودمان را داریم میسنجیم که بدبختی می آورد،اینقدر بلا بر اجتماع می ریزد اگر کسی ،کسی را بپاید،همسایه را می پاییم،شریک را می پاییم،این بلاخیز است بابا ،این پاییدن درِ همه برکات را به روی اجتماع می بندد.

او چه کار میکند،این چه کار می کند،بعد هم که پاییدم و میرویم این ور و آن ور…. میخواهی شهیدیابی کنی؟؟؟

میخواهی امام حسین بشناسی؟؟

میخواهی امیرالمومنین بشناسی؟؟

تو،توی خودت میغلطی،تو ،توی خودت فکرت موج میزند،یا توی دیگری، چه فرق میکند انسان توی خودش بچرخد چه توی دیگری.

احرار،ابرار،آزادگان،آزادمردان، یک مرتبه اگر کسی پشت سر کسی،[جنبه غیبت را از قرآن و احکام بررسی نمی کنم،یک چیز دیگری است که دارم می گویم]

حرف بزند این از احرار نیست،این از جوانمردها نیست، این از مردهای عالم نیست،این باید لغت مرد و لغت جوانمرد و آزادمرد را از روی خودش بردارد،یک مرتبه فقط.

اگر یک دفعه حرف زد اینقدر راه دارد تا این یکمرتبه را بشوید،پاک کند،طهارت بدهد.کارمان این است،جز این کار دیگر داریم؟؟

اگر میخواهی شهداء را پیداکنی،بیابی،اگر میخواهی مفهوم و معنای شهید را ببینی،《عِنْدَ رَبِّهِمْ 》،این شهداء پیش خدا هستند،باید بروی پیش خدا پیدایشان کنی.

راهى نیست، شهدای کربلا《 أَحْیَاء》 هستند 《عِنْدَ رَبِّهِمْ 》.

آقا امام حسین علیه الصلاه و السلام شهید است، یعنی اسم خداست.

شهید یعنی چه؟؟؟ شهید معنایش این است که بر همه هستی و بر همه عوالم، ظاهر و باطن ،ماکان و مایکون، وَ ما هُوَ کائِنٌ، بر همه هستی تسلط و سیطره شهودی دارد، این معنای شهید است، یعنی از هر شئ ای به خودش آگاهتر است .

《إِنَّ اللَّهَ عَلَىٰ کُلِّ شَیْءٍ شَهِیدٌ》،خوب ما گفتیم شهید و بر او گریه کردیم .میدانی بر چه گریه میکنی؟؟؟ بر این تعبیری که از شهید می کنیم ، که نُقصان است و تقصیر است و انفعال آور و خجالت آور است باید گریه کنیم.

گفتیم شهید،گریه کردیم، چون شهید را گفتیم مرده،کشته شده،از بین رفته،حالا گریه کن بر این تعبیری که میکنی، بر این اعتقادی که از کلمه شهید برایت آمده، بر این گریه کن . تا انقراض عالم هم گریه کنی…

لذا فرمودند:《 أنَا قَتیلُ العَبَرَات》 ،معنا کنید!!

من که حسین هستم، أنَا قَتیلُ العَبَرَات ،من کشته شده این اشک چشم ها هستم، یعنی چه ؟؟؟

《انت قتیلُ الشمر》 ، در یک جا 《قتیل الله 》است برای اهل معرفت، در یک جا برای اهل ظاهر، قتله کربلا آمدند قاتل شدند ،در یک جا خودش تعبیر می کند من کشته شده این اشک چشمها هستم .

شهید به تعبیر قرآن، زنده است.

《وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ قُتِلُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْیَاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ》.

آنچنان وارسته شو ، 《الشهید لا یُغسّل، ولا یُکفن》چون احتیاج به ستر و طهارت ندارد،خودش طهارت بخش است،خودش ستاریت دارد، شهید این است.

برای چه نباید غسلش داد؟؟؟ برای چه نباید کفنش کرد؟؟؟

به جهت اینکه نه پوشش میخواهد که ستاریت بیاید روی او کار کند،اینها به ستاریت حق زنده هستند.

نه دیگر طهارت می خواهد ، که آب به سر و رویش بریزی چون خودش طهارت بخش مطهر است.

《الشهید لا یُغسّل، ولا یُکفن》

آنچنان وارسته شو کز بعد مرگ

مرده ات را آر آید از کفن

 

من و تو هستیم که به کفن احتیاج داریم،و خیال نمی کنم اگر همه پارچه های عالم را کفن کنند من و تو را بتواند بپوشاند،

چون اینقدر رسوایی به بار آوردیم که هر چه پارچه است به تن ما به عنوان کفن بپوشانند باز آبروریزی شروع میشود.

چه زمان، وقتش است که من و تو درست بشویم؟؟؟

اینهمه عاشورا بر ما گذشت، اینقدر محرم گذشت، اینقدر پای جلسات نشستیم،اینقدر حرف اولیاء خدا را شنیدیم،کی وقتش است درست بشویم؟؟؟

درست اگر میخواهی بشوی برای درست شدن ،فایده ندارد هااااا، هر کس میخواهد درست بشود ،پاک بشود ،برای این باید پاک بشود که با پاک مطلق امام حسین علیه السلام ربط پیدا کند،اگر برای هر چیز دیگر میخواهی پاک بشوی فایده ندارد هاااا.

طهارت برای این به خودت بده، و قصد طهارت کن که بتوانی جمالش را تماشا کنی، فقط این است.

به هر قصد دیگر کسی میخواهد پاک بشود فایده ندارد.

وارث اسم خداست نه معنایی که 《اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا وارِثَ آدَمَ صَِفْوَهِ اللَّهِ 》،ای حسین جان مقام صفوه از آدم پدرت به تو رسید، این بر قامتش کوتاه است.

《اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا وارِثَ 》ای اسم خدا ،ای شهید ای اسم خدا ،ای آگاه مطلق،ای بر همه هستی بینا،ای همه هستی در کف قدرتت به تمام انفعالات ظاهری و باطنی اش .

امام صادق علیه الصلاه و السلام فرمودند :

《 أنّ الدنیا فی یَدِّ للامام کَفَلَقَهِ الجُوزَه》

[این معنای شهید است] دنیا ،هستی،وجوب،پیش امام مثل نیمه پاره گردو است، یک گردو را از وسط دو نیم کنید ،این شکافتن است، (دیدید وقتی که شما هم وقتی اطباء،اهل تحقیق که میخواهند روی یک چیزی خوب تحقیق کنند از وسط دو نیم می کنند ،مقطع میزنند که خوب بطنش را تحقیق کنند)فرمودند این دنیا،هستی، وجود،اول خلقت تا انتهای خلقت در دست امام،در کفشان،مثل گردوی است که دو نیم ‌کرده اند،اینجوری به هستی بینا است.

 

آن دم که قلم گرفت معبود

لوحش کف مرتضی علی بود

 

این 《ولی》 است،شهید است. لکن حسین ما ،آقای ما ،مولای ما،دادرس ما،پاک کننده ظاهر و باطن ما،نوید بخش همه گناهان ما در مغفرت ،آن که به ما امید داده ،لکن حسین ما ،او سید الشهداء است.

امیرالمومنین علیه السلام به ذات مقدسش شهید است، اهل بیت علیهم السلام همه شان شهید هستند،آنهایی که در محبتشان توی این عالم جانشان را دادند شهید هستند،لذا فرمودند《عَلَى عَلَى و مَنْ مَاتَ عَلَى حُبِّ آلِ مُحَمَّدٍ مَاتَ شَهِیداً 》این قول امام صادق علیه الصلاه و السلام است،این قول امام مفترض الطاعه است ،هر کس در بستر مرضش به عشق ما آل محمد بمیرد شهید مرده است.

شهید اسم خداست،همه شان شهید هستند اما آقایشان امام حسین علیه الصلاه و السلام است.مقامِ امتیاز دارد حضرت سید الشهداء علیه الصلاه و السلام ،مقامِ امتیاز در میان همه شهدای عالم دارد.لذا سید الشهداء است.

[امشب شروع میکنیم] 《اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا وارِثَ نُوحٍ نَبِىِّ اللَّهِ》وارث آدم بود به اسمیت،به صفتیت، وارث نوح هست به اسم الله بودنش .

حرفی را که آخر میخواهم بگویم در تمام ترکیب،الان بگویم ؛ وارث نوح است به کلمه وارث در اسمیت .

یعنی چه؟؟؟

معنا کنیم یعنی چه؟(می رسیم توضیح می دهم ،الان آخری را بگویم که داشته باشید)یعنی آنجایی که نوح کشتی را برای نجات از طوفان و بلایی که می آید ،خطاب به نوح رسیده ؛《وَ اصْنَعِ الْفُلْکَ بِأَعْیُنِنا وَ وَحْیِنا》

ای نوح این را بساز به کمک چشم ما،چشم ما بر این کشتی است، این 《أَعْیُنِنا》،رمز کربلا توی آن است،از امام حسین علیه السلام بیرون میزند.

وارث نوح،یعنی نوح در تمام آن نجاتی که توی طوفان یافته تو به دادش رسیدی، تو به کمکش آمدی،تو دستش را گرفتی، اگر تو نبودی ای وارث،که اسم خدا هستی،نوح از آن طوفان نجات پیدا نمی کرد.

وارث اسم خداست، وارث نوح نجی الله ،یعنی این کلمه آمد (این را با تحقیق علمی یک مقدار ببریم جلو، ولو کار ما نیست ما حرف دیگری را توی عالم داریم میزنیم ولی یک مقداری لازم است)،یک حرفی میخواهیم بگوییم و حرفمان این است که این خلقت این وجود،این عالم برای محمد و آل محمد علیهم الصلاه و السلام است ، هر کس در پناه آنها باشد محفوظ است،هر کس با آنها آشنا باشد محفوظ است،هر کس محبت آنها را داشته باشد دین دارد،خوب دقت کنید؛ دین، محبت محمد و آل محمد علیهم السلام است،والا نه دین دارد نه ایمان دارد نه مذهب دارد ،هیچ چیز از آن حرفهایی که خیال می کنی برایش فایده ای ندارد.

(حدیث و روایت هم در این باب زیاد داریم ولی از حرفمان باز نمانیم)

به نوح پیغمبر گفته شد که میخواهیم بلا بفرستیم. برای چه؟؟؟جهتش چیست؟؟

بلایی که توی انبیاء آمده میدانید برای چیست؟؟؟

[این بررسی بشود ] هر پیغمبری از پیغمبران بنی اسرائیل از امم سالفه برایشان بلا آمده، میدانید برای چه بوده؟؟؟چه کار کردند؟؟؟

معصیت خدا. خوب چه جوری معصیت خدا را کردند ؟؟

توی این مردم ،توی امم سالفه توی اینهایی که برایشان بلا آمده پیغمبرها و اصحابِ انبیاء که آنها تصدیق شدن به ایمان به انبیاء ، و اولیاء زمان خودشان توی این مردم بودند به این اولیاء اهانت شد ،بلا آمد.

در تمام روایات بخوانید اگر کسی،مردمی تارک الصلاه بودند خیلی بد است باید روز قیامت جواب تارک بودن صلاتشان را بدهند،ترک صلاه بلاى اجتماعی نمی آورد، اگر روزه نگرفت چه؟؟؟

روز قیامت باید جواب بدهد آنجا راه باز میکنند به جهنم باید جوابش را روز قیامت بدهد،اگر چه نکرد ،چه نکرد،چه نکرد وووو روز قیامت جواب بدهد.

چیست که بلای اجتماعی می آورد هااااا؟؟؟

اگر در میان مردم و در اجتماع به ولیی از اولیاء خدا اهانت بشود،این بر همه اجتماع بلا ریخته میشود.

نوح ،چون این مردم قدر تو را ندانستند،به تو احترام لازم نکردند و حرف تو را گوش ندادند حالا باید بلا بکشند.نوح است،پیغمبر است،از خدا خواست،دعا کرد خدایا بلا را از اینها بردار،وحی آمد بر نمیداریم ،گذشته است، تو که نوح نبی هستی تو هم که دعا کنی دیگر بلا برداشته نمی شود.

در سی سال یا بیست و نه سال قبل،تاریخش را نمیدانم ،روزنامه هایی به زبان انگلیسی،خارجی آوردند ما عکسش را دیدیم بعد ترجمه اش را در یک دفترچه که کشتی نوح را در شوروی در قسمت های سیبری که یخبندان است آنجا اسکلتش را پیدا کردند ،همه این کشتی نوح چوبهایش،آثار پوسیدگی در آن هست مگر بر یک قطعه چوب که در این کشتی هست که این نپوسیده و این به شکل پنجه است و بر هر شاخه ای که پنج شاخه دارد بر این کلماتی نوشته شده ،اهل زبان،تحقیق ،زبان سریانی،عبرانی هر چه بود آمدند تحقیق کردند دیدند بر پنج شاخه نوشته شده ؛

شاخه اول محمد، شاخه دوم ایلیا، شاخه سوم فاطمه،شاخه چهارم حسن، شاخه پنجم حسین نوشته شده و بر آن کف هم نوشته شده خدایا به حق این اسماء خمسه من و کشتی من را از غرق و طوفان و بلا

نجات بده.

این را به عربی به فارسی،به اردو ترجمه کردند به همه جا فرستادند ما هم این را دیدیم.

این را که بگوییم مردم یک مقدار قبول میکنند،ولی اگر بگویی امام صادق علیه الصلاه و السلام فرموده نوح نجات پیدا نکرد مگر اینکه خدا را قسم داد به اسماخمسه طیبه.

یک مطلب دیگری در آن ترجمه این روزنامه های انگلیسی که کاوش کرده بودند،باستان شناسی کرده بودند،بود که به درد ما میخورد ؛

آنجا توی زبان اردو این را نوشته بودند که این اسماء خمسه که بر این لوح حک شده بود ،ماندن هیچ نپوسیده بود آن لوح، آثار پوسیدگی دامنه کشتی،بدنه کشتی ،چرا پوسیده بود،آن لوح نپوسیده بود ولی خطها همه آثار ماندگی ،قدیمی بودن در آن بود ،یک اسمی بود که تازه تازه بود و بر او هم هیچ اثر نکرده بود یک اسم بود تازه تازه و آن اسم 《حسین 》بود چون او سید الشهداء است ،امتیاز دارد توی اسماء خمسه ، چرا نباشد که آدم هم به این اسم که رسید اشک چشمش آمد مقام صفوه یافت، تا آن وقت صفی الله نشده بود ، محمد را شنید تکان نخورد،علی را شنید تکان نخورد ،چرا جذب شد ،لرزه،اضطراب ،آن که باید او را زیر و رو کند نیامد،انقلاب درون نیامد،فاطمه نه،حسن نه،حسین که شنید آدم را زیر و رو کرد اشکش درآمد.چرا نباشد.

یک روایت اینجا برایت میخوانم دقت کن؛ امام صادق علیه الصلاه و السلام فرمودند آی مردم گناه نکنید ،معصیت نکنید،گناه و معصیت روح انسان را آلوده میکند،صدمه میزند ،اگر هم آدم گنه کار،معصیت کار موفق به توبه شد ،این به مثابه این می ماند که بدن ،سر،پا، شکم،پاره بشود،جراحت بردارد بعد این را بدوزند یا مرهم بگذارند التیام پیدا کند زخمش خوب بشود اما اثر زخم می ماند.

بعضی ها دیدید این رفقای ما (از رفقا زیاد دارم)اینها توی جوانی که چاقو کشی کردن توی صورتشان و بدنشان هم دیدم که حتی شماره بخیه ها هست،یک دو سه چهار پنج تا بخیه خورده، ده تا بخیه خورده،ده بیست سی سال گذشته ولی بخیه هایش هنوز شمرده میشود ،اثر زخم هست،اینجا شکافته شده ،اینجا خرد شده،سر شکسته شده،الان جمجمه همه اینها آثارش هست.

توبه گناه را میشوید اما اثر آن گناه در روح می ماند، مثل جراحت می ماند.تا اینجا روایت درست است ،بقیه اش به درد من و تو میخورد.

امام صادق علیه الصلاه و السلام فرمودند فقط از یک طریق توبه اگر بشود آن اثر هم نمی ماند.

راوی عرض کرد یابن رسول الله آن کدام است؟؟؟

حضرت فرمودند اگر کسی از باب حسین توبه کند، از طریق امام حسین علیه السلام بیاید خودش را شستشو بدهد از طریق سید الشهداء جد غریب ما خودش را طهارت بدهد آن اثر هم بر جسم و روح و تن و جان و هستی اش باقی نمی ماند.لذا دارد ؛

«کَیَوم وَلَدَتهُ اُمُّهُ» ،کسی که امام حسین علیه السلام را زیارت کند مثل روزی می ماند که از مادر متولد شده است.

کسی که در مصیبت اباعبدالله گریه کند «کَیَوم وَلَدَتهُ اُمُّهُ» ،مثل روزی است که مادر او را زاییده است.

دیگر چه میخواهی؟؟؟

[ این شعری است که بچه های ما موقع سینه زدن میخوانند ،خاک پایشان توتیای چشم من،میخوانند؛

 

آن دم که آدم در میان آب و گِل بود

حسین ما عزیزِ جان و دل بود ]

 

نه در انجم حرکت بود نه در چرخ سکون

 

آنچه در سِرّ سویدای بنی آدم و خود آدم از اوست

《اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا وارِثَ نُوحٍ نَبِىِّ اللَّهِ》،نوح به تو بازگشت کرد،نوح از تو هستی گرفت،نوح از تو امان یافت ای حسین ما.

[چون ما در این چند شب ذکر مصیبت رضیعِ امام حسین علیه السلام را نکردیم امشب را میرویم درِ خانه علی اصغر و مربوط به بحثمان می شود . ]

چه جوری مربوط به بحثمان می شود؟؟

اینطور ،خوب دقت کنید؛

《 مَثَلُ أهلِ بَیتی کَسَفینَهِ نُوحٍ؛ مَن رَکِبَها نَجا و مَن تَخَلّفَ عَنها غَرِقَ》

رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: مَثَل اهل بیت من مَثَل کِشتی نوح است،کسی که بر این کِشتی بنشیند نجات پیدا می کند، کسی که بر این کشتی ننشیند غرق میشود ،در تمام طوفان ها و بلاها و آفت ها

و پیش آمدها غرق در مذلت،غرق در جهل،غرق در معصیت،غرق در همه چیزهایی که انسان را از انسانیت می گیرد.

خوب این کِشتی اهل بیت خیلی باید وجه تشابه با کشتی نوح داشته باشد.

اینجا کار داریم، یکی این است، حق به کشتی نوح یک چشم گذاشته بود که مواظبش باشد 《وَ اصْنَعِ الْفُلْکَ بِأَعْیُنِنا وَ وَحْیِنا 》یک چشم مواظبش است.

خوب دقت کنید یک چشم مواظب کشتی نوح است 《بِأَعْیُنِنا》،امیرالمومنین علیه السلام 《عین الله 》است،چشم خداست،در آیه ندارد 《وَ اصْنَعِ الْفُلْکَ بِعِینِنا》،دارد 《وَ اصْنَعِ الْفُلْکَ بِأَعْیُنِنا 》این کشتی را چشم های ما مواظبش هستند لذا اسماء خمسه روی کشتی است 《بِأَعْیُنِنا》چشم های خدا، اینها را بگیرد هااا،اصول بحث های هر کدام از اینها یک سال بحث دارد.

قرآن ندارد 《وَ اصْنَعِ الْفُلْکَ بِعِینِنا》،قرآن دارد 《وَ اصْنَعِ الْفُلْکَ بِأَعْیُنِنا 》چشم های ما، اَعیُن جمع عِین است.لذا اسماء خمسه روی آن است،این را داشته باشید ،کشتی اهل بیت هم 《عِین 》میخواهد ،یک چشم باید مواظبش باشد،برای کشتی نوح پنج تا چشم باید بگیردش تا این مَصونیت پیدا کند،کشتی اهل بیت را باید توی کربلا چشمش را پیدا کرد.

حالا بیا ؛ آنوقتی که امام حسین علیه السلام (خودم هم نمیدانم چه می گویم،به ذات مقدسش نمیدانم چه می گویم )آن وقتی که کشتی اهل بیت آمده در وادی کربلا ،توی دشت نینوا ،میخواهد توی لجه و دریای خون غوطه ور بشود،میدانی آنجا چشمی که این کشتی را مواظبت می کند چیست؟؟؟

امام حسین،علی اصغر را روی دستش گرفته (به کیفیتی که یک وقت دیگر من باید آن کیفیت را بگویم )

خون گلوی علی اصغر ریخت امام حسین این خون را با دست مبارکش گرفت و به آسمان پاشید ،خِطاب آنجا از خودِ حق به امام حسین علیه السلام آمد دَعهُ یا حُسَینُ؛ رهایش کن《 فَإِنَّهُ بِأَعْیُنِنا》،این چشم کشتی اهل بیت است،《 مَثَلُ أهلِ بَیتی کَسَفینَهِ نُوحٍ》

علی اصغر ،کشتی اهل بیت را نگهبان است.

حالا میخواهی مقامش را ببینی؟؟؟

علی اصغر کشتی اهل بیت را ناخداست،ناخدای این کشتی است هر کس به این کشتی بنشیند دستش به دامن علی اصغر است، یعنی مقام ثاراللهی را (حیفم می آید امشب رد بشوم ،می گویم) که امام حسین دارد علی اصغر مقام ثاراللهی را حیثیت می بخشد ،امام حسین که وارث است، علی اصغر این وراثت را تَنَجُّز می دهد ،لذا امام حسین ،بی نیاز مطلق عالم ،نیامده

به مردم بگوید《 هَلْ مِنْ ناصِرٍ یَنْصُرُنا》آی بیایید من را کمک کنید،کسی که یک بو از کربلا به مشامش بخورد این دست به طرف ظالم،اهل عناد،اهل کفر دراز نمی کند که بیایید من را کمک کنید.

امام حسین نرفته بگوید 《هَلْ مِنْ ناصِرٍ یَنْصُرُنا》

این دو معنا دارد؛

یکی خودش توی بی نیازی مطلق حرکت کرده دارد به همه موحدین عالم به انبیاء ،اولیاء، به همه می گوید کسی هست بیاید من را کمک کند.

هیچ کس توی عالم هست، حتی کلمه ناصر آنجا لنگر می اندازد و کوتاه است،یعنی هیچ کس نیست فقط خودم هستم و خودم.

 

عالم آرا دلربایی می کند

این حسین است و خدایی می کند

 

《هَلْ مِنْ ناصِرٍ یَنْصُرُنا》،چه کسی هست که بتواند بیاید من را کمک کند؟؟

یک معنایش این است؛ که به آن ذات مطلق که حق است ،به خدای خودش،ربُ الحسین ،(نه خدای من و تو

به خدای خودش که میداند کیست،من و تو نمیدانیم،حسین را هم نمیدانیم کیست،دوست امام حسین را هم نمی شناسیم،ما هیچی از امام حسین علیه السلام اطلاع نداریم)به خدای خودش می گوید

《هَلْ مِنْ ناصِرٍ یَنْصُرُنا》این خدا که مالِ حسین است، به این امام حسینی که مطلق،غنیِ به ذات است باید کمک بدهد، چه کسی بیاید کمکش کند؟

لذا وقتی که گفت 《هَلْ مِنْ ناصِرٍ یَنْصُرُنا》میدانی خودش کجا رفت؟؟؟

یک راست رفت درِ خیمه،یعنی حسین جان کسی که میتواند این ذات مطلق را ،بی نیاز مطلق را کمک کند و به نصرتت بشتابد فقط توی عالم یکی است ،آمد پرده خیمه را بالا زد (به کی گفت؟؟) بچه را همیشه از مادرش میخواهند،به مادر بچه حرف نزد ،به خواهرش که عهده دار همه شئونش در عالم وجود است ،حضرت زینب عهده دار همه شئون ولایت اللهی امام حسین علیه السلام است،به خواهر زینب فرمود یا اُختا…

 

《اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم》

یا علی مدد

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *