شرح زیارت عاشورا_جلسه هفتم

 

????[اسماء الهی]

《بِسم الله الرّحمنِ الرَّحیم، اَلحَمدُللهِ رَبِّ العالَمین، الصَّلاهُ وَ السَّلام علی خَیرِ خَلقه مُحَمَّد وَ عَلی آله الطَیبینَ الطّاهرینَ المَعصُومین وَ الْلَعْنَهُ الدَّائِمه عَلَی أعْدَائِهِمْ وَ مُخَالِفِیهِمْ وَ مُعَانِدیهیمْ وَ مُبغِضیهِم وَ مُنْکَری فَضَائِلهمْ وَ مَناقِبِهم مِنَ الان إلی قیامِ یَومِ الدّین.آمینَ یا ربَ العالَمین》

 

«اعوذ بالله من الشیطان الرجیم»

《وَ لِلهِ الْأَسْماءُ الحُسْنی فَادْعُوهُ بِها》

 

یکی از اسماء الهی کلمه مبارکه《سلام》است،این اسم مبارک در تعلقش به مسمی ،ذات واجب الوجود را در نقطه بی نهایت و اطلاق به عارف و سالک معرفی می کند،و در نقطه تعین وجود مقدس غیب الغیوبی حضرت صدیقه سلام الله علیها را .

لذا صلاه که بالاترین عبادت است و بالاترین فریضه است و قرآن درباره صلاه فرموده است 《 إِنَّ الصَّلاهَ تَنْهى‌ عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْکَرِ》،«اولها تکبیر و آخرهها تسلیم» ، به 《الله اکبر 》شروع می شود که مقام شهود حضرت خاتم است.《الله اکبر》ظهور حقیقت محمدیه در عالم شهود است و تسلیم «السلام علیک ایها النبی و رحمه الله و برکاته» این مقام غیبِ حضرت خاتم است که در 《الله اکبر》عهده دارش وجود مقدس امیرالمومنین صلوات الله و سلامه علیه است،عهده دار ظهور 《الله اکبر》،مقام شامخ ولی مطلق است ،امیرالمومنین علیه السلام سازنده 《الله اکبر》 است،کسی که توی عالم《 الله اکبر》 را ساخته است امیرالمومنین است.این معنای عهده دار شهودی این معنا و عهده دار مقام غیبِ

«السلام علیک ایها النبی و رحمه الله و برکاته» فاطمه زهرا سلام الله علیها است که در سلام بر آن ذات مقدس  «السلام علینا و علی عباد الله الصالحین»،حیثیت عبادِ صالحین را این حقیقت به وجود می آورد «السّلام علیکم و رحمه الله برکاته»،حیثیت وجودی جمیع مومنین ،انبیاء و اولیاء و صُلحا و همه متقین و مومنین را صدیقه طاهره سلام الله علیها در غیب عهده دار هستند و این معنا را تصدی می فرمایند.

《سلام》آن حدِ مُهر کردنِ نماز است.

یعنی با《 سلام》 دیگر نماز مُهر می شود.

آیا می شود کسی به خودش سلام کند؟؟؟ بله

اگر این معنا را دریافت کرده باشد که سلام یک مَظَهر لازم دارد ،یک تعیُن بخش لازم دارد به خودش سلام می کند 《السلام علینا》یعنی 《فاطمه جان》ما نیازمند تو هستیم ،ما دردمند تو هستیم ،فاطمه مددی.

ما مستمند تو هستیم،این 《السلام علینا و علی عباد الله الصالحین》است.که به بیان دیشب عرض کردیم معنای 《لیله القدر》وجود مقدس فاطمه زهرا سلام الله علیها به تعبیر روایات که لیلهِ قدر ،تاویل شده است.معنای تاویل غیر از تفسیر است، تفسیر ؛ آیه را باز می کند ،تاویل؛ آیات را می بندد، و به یک نقطه می بندد،فرق بین تاویل و تفسیر «لا یَعْلَمُ تَأْوِیلَهُ إِلاَّ اللّهُ وَالرَّاسِخُونَ فِی الْعِلْمِ »، ،تاویل قرآن را (سُنی تفسیر قرآن را خوب می داند ،خیلی قشنگ.

این مُعظمِ تفاسیری که در دست است از اهل سنت است،حالا الحمدلله معلوم شده نخیر شیعه بیشتر از سنی ،تفسیر دارد،منتها شیعه متابعت کرده است،شیعه باید تاویلش بیشتر از تفسیر باشد.

، «یا علی أَنَا أُقَاتِلُ‏ عَلَى‏ التَّنْزِیلِ‏ القرآن وَ اَنتَ تُقَاتِل‏ عَلَى التَّأْوِیل‏ القرآن» علی جان من بر تنزیل قرآن با مردم میجنگم و تو بر تاویل قرآن می جنگی.

بر تاویل چطور؟؟ هر چه رسول خدا صلی الله علیه و آله مسلمان ساختند ،[حالا تعبیر تسامُحی است واِلا اگر رسول الله مسلمان می ساختند اینجوری نمی شد ]هر کسی با رسول الله آمد و ادعای اسلام کرد،آمد خدمت رسول خدا بود و اطاعت کرد و خودش را مسلمان دانست ،نماز هم خواند،روزه هم گرفت،حج هم رفت ،زکات هم داد،جهاد هم کرد،با رسول الله هم بود،چه کرد چه کرد چه کرد،همه این کارها را هم کرد ،مسلمان شد،آقا رسول خدا جنگیدند تا آنها را مسلمان کردند،این مقاتله بر تنزیل قرآن است،و آقا امیرالمومنین علیه السلام بر تاویل مقاتله کردند، همه اینهایی که زمان رسول الله با رسول الله مسلمان شده بودند همه را شمشیر گذاشت روی سرشان،با اینکه خون مُسلم محفوظ است،احترام دارد،مسلمان خونش،دَمِش ،عِرضِش ،مالش،همه اینها باید ..‌.

آقا امیرالمومنین صلوات الله و سلامه علیه همه این قاعده را بنا بر تاویل بر هم زدند،که من و تو فهم و درک پیدا کنیم،اگر امیرالمومنین علیه الصلاه و السلام نبود من و تو هم مثل همان هایی که صدر اسلام دنبال اولی و دومی و سومی و آنها را به حق گرفته بودند ، من و تو هم رفته بودیم. این موجود آمد قاعده گیری های خلق را بر هم زد آی خلق عالم ،آی مسلمان هایی که اسلام توی دلتان نشسته،آی مومنین،آی کسانی که می خواهید حقیقت جو باشید ؛

نه هر که چهره برافروخت دلبری داند

مواظب باشید اعمال ظاهری اشخاص فریبتان ندهد،از ظواهر امور اشخاص قاعده نسازید و آنها را دلیل بر ثبوت ایمان و باطن پاک بدانید،این تاریخ ،این حدیث، این روایت ،این قولِ اجماع فِرَقِ مُسلمین که امیرالمومنین علیه الصلاه و السلام ،یهودى نکُشته است،زمان رسول الله،چرا با یهودی ها جنگیدند ولی زمانی که ظهور ولایتشان بود مسلمان کُشی کردند،آن مسلمان قلابی.

ولایت هم الان همین کار را می کند، ولایت الان تا تیغش از نِیام در بیاید،شمشیر ولایت وقتی از غلاف کشیده بشود،مدعیان کاذب اسلام را تصفیه می کند،ولایت این است مُشتِ باز می کند.

ولایت مُشتِ همه آنهایی که باطل می گویند باز می کند.

《علی جان》تو بر تأویل قرآن [اُول به(بر وزن قُول) معنای بازگشت است ،در فقه هم یک قاعده ای داریم قاعده عُول و تعصیب که مُآل هم از همین اُول می آید.

مآل امر، که خواجه هم می فرماید که کجاست روشن ضمیری که از او بپرسم مآل امر خود از پیش بینی.

[ره میخانه بنما تا بپرسم

مآل خویش را از پیش بینی .

حافظ]

 

ببینم مآل امرم، ما اول خودمان را تاویل کنیم ،برگردانیم به آن نقطه اولی ببینیم با او انطباق داریم یا نداریم ،مَآل امرمان را به دست بیاوریم.

قرآن تاویل دارد،تاویل 《لیله القدر》وجود مقدس فاطمه زهرا سلام الله علیهاست،تاویل بعد از تاویل ،لیله القدر وجود مقدس فاطمه زهراست بعد یک تاویلی دارد فاطمه زهرا سلام الله علیها معنای تعیُنی و تشخُصی اسمِ 《سلام 》است.

《سلامٌ هیَ》،از کجا سلام درآمد ؟؟؟ از سوره قدر ، به دو تاویل ؛ یکی لیله قدر مأول به وجود مقدس بی بی است ، یکی اینکه مَظَهرِ تمام عیار کلمه مبارکه 《سلام》 است که اسم خدا هست.

 

سلامی چو بوی خوش آشنایی

بر آن مردُم دیده روشنایی

 

یکی از ادله ای که حافظ، صوفی کُش بوده همین مصرع بعد است که حافظ صوفی کُش بوده.

[خیلی زیاد اشعار حافظ،همه جا در باب اسم تصوف،با صوفیه بد است]

 

صوفی نهاد دام و سر حقّه، باز کرد

 

یکی هم این است ؛

 

سلامی چه بوی خوش آشنایی

بر آن مردُم دیده روشنایی

می صوفی افکن کجا می‌فروشند

به جان آمدم من ز زهد ریایی

 

یک بیت دیگرش این است که ؛

 

بیاموزمت کیمیای سعادت

ز همصحبت بد جدایی جدایی

__

نخست موعظه ی پیر می فروش این است

که از مُصاحِب نااهل احتراز کنید

 

هیچ چیز بلای راه برای معرفت و ولایت نیست مگر مُصاحبِت با نااهل .

 

سلامی چه بوی خوش آشنایی

این 《سلام》ظهورِ اسمِ حق از مجرای وجودی حضرتِ فاطمه زهرا سلام الله علیها است.

《السلام علیک یا اباعبدالله》ما هنوز زیارت عاشورا را که میخواستیم معنا کنیم از 《سلام》نتوانستیم عبور کنیم.

《سلام》اسم حق است،اسمی که در تعیُن ،فاطمه سلام الله علیها را به ما معرفی میکند.

کسانی که با این حقایق می خواهند آشنا بشوند باید با تأویل قرآن آشنایی داشته باشند، راه به تأویل قرآن داشته باشند،تفسیر قرآن را همه با آن کار می کنند و همه مَجلدات نوشتند(اسم نمی برم )فی ضلال القرآن می نویسد بعد در تفسیر [نستجیربالله،نستجیربالله] نسبت به آقا امیرالمومنین علیه السلام یا به کسی که عصمتش مورد قبول خدا و رسول خداست در آنجا مساله دارد.

صریحاً حرفی می زند که گفتن اینها هم خوب نیست،نقلِ مسائلی است که خودِ اینها اصلا بدتر از نوشتن آنهاست.[همین قدر عبور کنیم]

این تفسیر هم هست،در دست شیعه هم هست،یک شیعه دیگر هم می خواهد تفسیر بنویسد چندتا تفسیر سُنی برمی دارد جلوی خودش می گذارد او هم از همان ها می نویسد.

شیعه قرآن را تأویل می کند اگر …

بابا این را دقت کن، اهل کتاب آن کسی است ،قرآن شناس آن کسی است،معتقد به قرآن کسی است که از اولِ 《بسم الله الرحمن الرحیم》تا آخِر《وَ الناس》امیرالمومنین علیه السلام و اهل بیت علیهم السلام را توی قرآن ببیند،قرآن از شئون آنها سخن می گوید و در جایی که عذاب و آیات عِقاب را مطرح می کند با دشمنان امیرالمومنین علیه السلام کار دارد،با دشمنان اهل بیت علیهم السلام کار دارد.

«صراط الذین انعمت علیهم غیر المغضوب علیهم، و لاَ الضالین» فقط این جدیت کرده که ضاد والضالین را قشنگ بگوید ،مَدِ ضالین را خوب بِکِشَد ،جدیت کن متابعت آنها را نکنی ،حرف آنها را نشنوی به مَثابه آنها راه نروی،به مثال آنها حرکت نکنی ،《مَن تَشَبَّهَ بِقَومٍ فَهُوَ مِنهُم 》،تو شیعه ای بابا،تو امیرالمومنین داری،تو امام زمان داری،تو همه موجودی های عالم را داری،تو بالاترین موجودی های عالم هستی را داری،تُحفه نیاور برای شیعه ،چیزی را که نه خدا می پسندد نه رسول خدا و نه اولیاء خدا.

اینها را یک وقتی رفتی مکه تُحفه نیاوری.

همین نمازِ دست و پا شکسته شیعه،همین نماز شرف دارد بر همه نمازهای با قاعده و درست و صحیحی که برای تو یک تاریک دل سوغات بیاورد،تو نماز با ولایت میخوانی،صاحب ولایت نماز شکسته و نادرست را تصحیح می فرماید.

《السلام علیکم》با این 《سلام》نماز تصحیح می شود،نام فاطمه سلام الله علیها را میبَری و می بندی.

آن عبادتی که نام صدیقه طاهره سلام الله علیها پای آن خورده باشد،امضاء خورده باشد ،مهر خورده باشد آن نماز را خدا می گوید رد کنید؟؟

《نَحنُ الصَلاه وَ شیعَتُنا المُصَلون》،ما نماز هستیم و شیعیان ما نمازگزارانند.از این معنا پی به اهمیت نماز ببر.

شیعه،محب،تحقق ولایت به نماز است به توجه به نماز است،به دقت در نماز است.همه اینها…

حالا شیعه کدام وقت بوده که بگوید من نماز خوب خواندم؟

همیشه می گوید نماز ما مورد دارد.

چه زمان بوده که بگوید من عبادت صحیح دارم؟

شیعه چه وقت رویش میشود اصلا با نمازهایی که امیرالمومنین علیه السلام خوانده او بگوید نماز خواندم؟؟

با نمازی که امام حسین علیه السلام روز عاشورا خوانده چه کسی جرات می کند بگوید من نماز خواندم؟؟

با نمازهایی که اهل بیت علیهم السلام خواندند شیعه اصلا به خودش اجازه می دهد بگوید من عبادت داشتم؟؟

شیعه همیشه عجز دارد،همیشه.

اول خودش محکومیت خودش را امضاء می کند،بعد میرود جواب پس بدهد،این شیعه است.

این هم از برکت دعاهایی است که ائمه ما علیهم الصلاه و السلام به ما تعلیم دادند، اگر این دعاها نبود ما ادب عبادت ،ادب بندگی،ادب ستایش پروردگار،ادب عبادت به تمام معنا اصلا نداشتیم، این از برکت دعای ابوحمزه است،این از برکت دعای کمیل است ،این از دعای افتتاح است،این از برکت دعای یَستشیر ،دعای مَشلول ، دعای ندبه است،همه این دعاهایی که هست.

لذا چه عبارت قشنگی از مرحوم شاه آبادی رحمه الله علیه نقل می کنند،این آیت بزرگ پروردگار مرحوم آشیخ محمد علی شاه آبادی می فرمودند که ؛[خیلی عبارت قشنگی هست هاااا]

قرآن ،کتب آسمانی از مقام علو و مقام عزت و مقام رفیع و کبریایی حق پایین آمده،وحی و الهام و قرآن از آن طرف آمده و دعا از این طرف بالا می رود،صحیفه سجادیه از این طرف بالا می رود ،این دعاهایی که همه اش،یک کلمه اش،یک سطرش کافی است که دستور العمل باشد برای هر کس که می خواهد تا آخرین مرحله سلوک را طی کند یک خطش کافی است.

[حالا این یک چیز کوچک پیش پا افتاده]آمد خدمت حضرت صدیقه طاهره سلام الله علیها عرض کرد بی بی جان به من یک ذکری،دعایی،یک دستوری مرحمت بفرمایید که خیرِ دنیا و آخِرت داشته باشد.

حضرت فرمودند به تو دستور و ذکری را تعلیم می کنم که اگر انجام بدهی ،تمام گناهان گذشته ات ولو به اندازه برگ درختها،به اندازه رِمال بیابان،کف دریاها رسیده باشد،و بعد هم رستگار بشوی ،خداوند تبارک و تعالی ابواب خیر را بر روی تو بگشاید و در قیامت اهل نجات بشوی. عرض کرد بی بی جان منتظرم زودتر بفرمایید.

حضرت فرمودند بعد از هر نماز ۳۴ مرتبه《 الله اکبر》،۳۳ مرتبه《الحمدلله》و ۳۳ مرتبه《سبحان الله》بگو .

[ در 《الله اکبر》همه روایات متفق است که ۳۴ مرتبه است،در 《سبحان الله 》و 《الحمدلله》روایات مختلف است،لذا هر کسی بعد از نماز دو جور بگوید اول ۳۴ تا《 الله اکبر》 بگو،بعد ۳۳ تا 《الحمدلله》 و بعد ۳۳ تا 《سبحان الله》،یک مرتبه دیگر هم بر عکس بگو، ۳۴ تا 《 الله اکبر》 ،۳۳تا 《سبحان الله》و ۳۳ تا 《الحمدلله》.

در آداب دخول مشاهد مشرفه‌ به قِسم دوم است و در آداب تعقیب به قِسم اول است.

جمعش این است که هر دو جور را بگوییم.این تسبیحات حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها این را رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم به حضرت فاطمه زهرا تعلیم کردند، هدیه ای بود که خداوند تبارک و تعالی برای حقیقت 《سلام》 فرستاد، خدا هدیه ای برای حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها فرستاد و فاطمه زهرا سلام الله علیها به دوستانشان،به شیعیانشان مرحمت کردند].

پیش پا افتاده می گویی[تسبیحات حضرت زهرا سلام الله علیها] ولی قدرش را نمی دانی،نمی دانی چقدر برکت است،نمی دانی چقدر رحمت است غیر از شیعه چه کسی این موجودی را دارد؟؟؟

غیر از شیعه چه کسی این ثروت را دارد؟؟

غیر از شیعه چه کسی این همه حقایق را دارد؟؟

چند تا دعای پیش پا افتاده ساختگی …شما وقتی که غیر شیعه طواف می کنند این دعاهایی که می خوانند گوش بده ،ببین که اگر دعا از معصوم نباشد یک عربی زبان از خودمان بهتر از او دعاها بلد است،دعای ساختگی که دعا نیست.

همانطور که اسماءالله توقیفیه است دعا هم توقیفی است .یک کسی نمی تواند اسم خدا را من در آوردی یک چیزی بگذارد،توقیفی است ،هر جور پروردگار متعال اسم روی خودش گذاشته همان اسم را باید…

یک کسی حالا ذوقش گُل کرده بود پاهایش را به زمین می زد [حالش است ولی اگر خواسته باشد غیر حال جنون این کار را بکند پس گردنی باید بخورد]موقعی که می خواست مُحرِم بشود در مسجد شجره گفتند هی پایش را می زد به زمین و می گفت لبیک لبیک یا صنم،لبیک لبیک یا صنم.

صنم اسمِ بُت است،آخر این قاعده دارد،من در آوردی که نیست ،یک چیزی توی عالم داریم بی در و دروازه به نام عرفان،این عرفان هر کس می خواهد چیزهای من درآوردی خودش را …

عرفان هم قاعده دارد،عرفان باید با ادعیه ای که صادر شده از مقام عصمت انطباق کند،اگر عرفان مسائلش،مطالبش،حالش،سخنش،گفتش،شنیدش توی ادعیه نباشد عرفانِ من در آوردی است.

برای چه آنهایی که مخالف اهل بیت علیهم السلام حرکت می کنند ما قبولشان نداریم؟؟

چون حرف من درآوردی از خودش گفته،لبیک لبیک یا صنم !!!

حالا می گوییم آنجا یک حالِ غیر عادی داشته مثل دیوانه ،دیوانه که حکم ندارد،این را چون شیعه امیرالمومنین علیه الصلاه و السلام است اهل عناد نبوده است می گوییم اینجوری .حالش هم که جا آمد گفتن آمد مثل آدم قشنگ لبیکش را گفت.

خیلی دقت کنیم،مواظبت کنیم از خودمان ،گفتند که شیعیان و آنهایی که حامل حدیث و روایت بودند وقتی که می خواستند از امامشان مطلبی را نقل کنند [ببینید دقت چقدر است] اگر امام صادق علیه الصلاه و السلام توی خانه شان،درِ خانه شان مطلبی را فرموده بودند کسی که می رفت روایت را گوش بدهد از آن کسی که از امام تلقی می کرده است،شخص را می برد درِ خانه امام جعفر صادق علیه السلام،یا توی مسجد یا توی دهلیز امام جعفر صادق ،همان جور که حضرت ایستاده بودند همانجور می ایستاد آنجایی که حضرت سرفه کرده بود سرفه می کرد،اگر راه می افتادند کلمه آخر روایت وسط کوچه تمام می شد او هم همانجا تمام می کرد.

اینها اینجوری روایات و احادیث را به دست ما دادند.

اینجوری سخنان اهل بیت علیهم السلام به دست ما رسیده،اهل تحریف در سخن امام نباشیم،اهل بدعت نباشیم،فقط یک چیز هست که به ما تسامحش را…

از مرحوم کلباسی بزرگ نقل می کنند ،حالا اگر ما می بودیم با مرحوم کلباسی خودمان می رفتیم صحبت می کردیم ،کلباسی آدم بزرگی بوده به گردن قاطبه اهل معنا حق دارد،در اصفهان روضه خوان روز عاشورا داشت روضه می خواند ،مرحوم کلباسی هم اشک می ریخت ،برای مرحوم کلباسی خیلی خوارق عادات نقل کردند به پهنای صورت داشت اشک می ریخت می زد به سر و صورتش ،روضه خوان دو مرتبه گفت پشت سر هم که آقا سید الشهداء فرمودند خواهرم زینب خواهرم زینب، مرحوم کلباسی فرمود خدا دهانت را خُرد کند ،امام حسین علیه السلام یک مرتبه فرمود خواهرم زینب ،چرا دو مرتبه گفتی؟؟

ما اگر مرحوم کلباسی بودند می رفتیم دستشان را می بوسیدیم خاک پایشان را سُرمه چشممان می کردیم و عرض می کردیم اینقدر ادله در باب تسامُح در الفاظ و کلمات در باب مصیبت امام حسین علیه السلام هست که اینقدر دقت لازم نیست،مساله فقهی که نیست ،استنباط احکام شرعیه که نیست،در باب امام حسین علیه الصلاه و السلام تمام این الفاظ و کلماتی که شعر است و مصیبت است و گریه می آورد و حُزن می آورد و بُکاء می آورد همه اینها بنا بر تسامح است.

در باب امام حسین صلوات الله و سلامه علیه آنجا سخن یک مجرای خاصی دارد ،در باب سید الشهداء سخن گفتن یک مبنای خاصی دارد،آنجا یک جور دیگری است که الان وقتش نیست ،باید یک عاشورایی باشه یک محرمی باشد که ما سخن بگوییم.

مطلب اینجا تمام شد که اسماء الهیه توقیفیه است، سلام اسمِ حق است،امام اسم حق است،ولی اسم حق است،خدا ولی هست ولی خلیفه نیست ،خلیفه از شئونِ《 ولی》 است،از اوصافِ 《ولی》است،

《وَإِذْ قَالَ رَبُّکَ لِلْمَلَائِکَهِ إِنِّی جَاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلِیفَهً قَالُوا أَتَجْعَلُ فِیهَا مَنْ یُفْسِدُ فِیهَا وَیَسْفِکُ الدِّمَاءَ》،دیدند شمشیر توی دست امیرالمومنین است این خلیفه الله دارد در صفین در جمل در نهروان خون می ریزد ،چه کسانی؟؟

همه اینهایی که به تصدیق تمام خُبره های درجه یک مسلمانند شمشیر روی فرقشان است، ملائکه چشمشان به این موجود افتاد،خونریزی دارد،ولایت خونریزی دارد ،ولایت که به پا بشود مردم آن زمان به فساد می پردازند ،صحبت ولایت است،چون امتحانشان می دهند ،تا کسی عصبانی ات نکند آدم آرامی هستی،همه آرامند،موجباتِ عصبانیت پیدا بشود ببینیم آنوقت هم آرامی ،اگر در موقعی که موجبات عصبانیت در تو بود و توانستی آرام باشی،آنوقت به تو نمره می دهند که تو حلیمی،بردباری،صابری.

اگر بقال و عطاری،خوب یک پیرزن جنس را می آورد سه مرتبه چهار مرتبه عوض می کند، اینقدر جنس از درِ مغازه توی جوب انداخته شده،اینقدر سرِ چک و سفته داد و فریاد و زد و خورد شده،آدم آرامی؟؟؟ حلم داری؟؟

تا ولایت نیامده مردم همه خیال می کردند همه مسلمانند، زمان رسول الله تا اسمِ امیرالمومنین و ولایت امیرالمومنین توی خلق نیامده بود همه نمره مسلمانی گرفته بودند،امیرالمومنین علیه السلام که آمدند آنوقت است که غربال شدند ،چند تا ماندند؟؟؟

حداکثر هفت تا،سه تا یا چهارتا یا هفت تا.

هفت تایش هم درست است ،اینهای دیگر چه؟؟

اینها هیچ گونه ایمان به وجود آنها،به قلب آنها به باطن آنها به هستی و درون آنها رسوخ و نفوذ نکرده بود ،《 ارْتَدَّ النَّاسُ بَعْدَ النَّبِیِ صلی الله علیه و آله و سلم إِلَّا ثَلَاثَهَ أو اربَعَه أو خَمسَه أو سَبعَه》،آن حدیث دیگر که مرحوم صاحب وسائل نقل می کند [که در قبل از این ایام،ایام فاطمیه درباره اش ما خیلی صحبت کردیم ،بر نمی گردیم]《سَتَفْتَرِقُ أُمَّتِی مِنْ بَعْدِی ثَلَاثٍ وَسَبْعِینَ فِرْقَه،فِرقَهٌ مِنْهَا نَاجِیَه وَ اِثْنَتَیْنِ وَ سَبْعِینَ فِرْقَهَ فِی اَلنَّارِ 》علامتش را هم گفتند[ که من برای آقای دکتر نوشتم]یکی از علامتهایش را گفتیم،دوتا از علامتهایش را هم امشب می گوییم.

مرحوم شیخ حر عاملی صاحب وسائل الشیعه از آقا امیرالمومنین علیه السلام این حدیث را نقل می کنند که رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند امت من بعد از من هفتاد و سه فرقه میشوند،یک فرقه آنها اهل نجات هستند،هفتاد و دو فرقه در گمراهی و هلاکت هستند و جهنمی هستند آقا امیرالمومنین می فرمایند پرسیدم یا رسول الله علامتشان را بگویید اینها را بدانیم.حضرت فرمودند 《المتمسکونَ بولایتکم،المقتبسونَ مِن علمِکم،و لا یعمَلونَ برأیهِم》،بفرمایید ببینیم چه کسی اینجوری هست،ما اینها را خیلی پُر، معنا کردیم، مُتمسک به ولایت کیست،اگر که این اسماء تنزلیه را در ظهوراتش و در مظاهرش و در مجالی و تَعیُنات و تشخصاتش یاد نگیریم ما هم از آن فرقه ناجیه نخواهیم بود ،وقتی می گویی یا ربَ العالمین این ربُ العالمین در یک ناحیه مسمای علی الاطلاق خالق ازلی ابدی را در نظر دارد،در یک جا این طرف ربُ العالمین مقام ولایت در ظهور است،هر دو شأن هم محفوظ است،هم توحید را اینجا داری و هم ولایت را داری.

ربُ العالمین در آنجایی که مُسما را لحاظ میکنی ،ربُ العالمین را درست به حق جلَّ و علا میبندی

اهل توحید میشوی ،از این طرف ربُ العالمین حقیقت علویه است که اهل ولایت کلیه و مطلقه است ،رسول خدا فرمود یاعلی 《أَنْتَ لِکُلِّ قَوْمٍ هادٍ》،ابی ذر وصیت کردی،میخواهیم تبعیدت کنیم به رَبَذِه ؟

گفت بله ما مدتهاست وصیتمان را کردیم.

به چه کسی وصیت کردی؟؟

اِلی رب هذه الارض.

به چه کسی؟

قالَ الی علی بن ابی طالب علیه السلام.

این در تَعیُن است.

نه اینکه ربِ علی الاطلاق است.

اگر کسی این حرف را بزند

《اِجْعَلُوا لَنَا رَبّاً نَؤُوبُ إِلَیْهِ وَقُولُوا فِینَا مَا شِئْتُمْ》،در آن جایی که ربِ علی الاطلاق را در نظر داشته باشد و مظاهرش را ائمه بداند هم توحید را دارد و هم ولایت را.

اگر ربِ تنها را در مسما بگیرد صرفنظر کند از مجاری و مجالی و مظاهر ،این به حقیقت نمی رسد و جوابگوی خواندن او به اسماء،حق نخواهد بود.چه آدم ابوالبشر باشد چه بقیه آدمها.آدم ابوالبشر هم خدا جوابش را نداد مگر اینکه مظاهر برای اسماء تعیین شد.

《فَتَلَقَّىٰٓ ءَادَمُ مِن رَّبِّهِۦ کَلِمَٰتٖ》 ،یعنی حمیدِ تنها به درد نمی خورد مسما را آدم بپاید،حمید موقعی به درد میخورد و خدا جواب می دهد که مظهرش که رسول خدا محمد صلی الله علیه و آله و سلم را پیدا کنی.

اگر لفظی را سخنی و روایتی را در این شب تکرار میکنیم هر دفعه از یک جهتش بحث می کنیم.

تکرار موضوع سابق نیست،موضوع تازه ای می آید، تکرار می شود و از آن استفاده می کنیم.

[خوب ما را بردند کربلا و درِ خانه باب الحوائج آقا علی اکبر صلوات الله و سلامه علیه ]

درباره دو نفر از ذوات مقدسه،یکی حجت خدا امام معصوم مُفتَرِضُ الطاعه امیرالمومنین علی بن ابی طالب علیه الصلاه و السلام این عبارتى را که میخواهیم نقل کنیم آمده است و یکی درباره آقا علی اکبر صلوات الله و سلامه علیه.

عمار توی کوچه ها می گشت و این عبارت را می گفت [عمار از رسول الله این سخن را آموخته بود ، که این راه رفتن و مداحی کردن توی کوچه از عمار است] توی کوچه های مدینه می گشت و داد می زد《 لا تَسُبُّواْ عَلیًّا》آی مردم اینقدر به علی دشنام ندهید،آی مردم اینقدر بدِ علی را نگویید،《لا تَسُبُّوا عَلیًّا فانَّهُ مَمسُوسٌ بِذاتِ الله》علی اتصالش به حقیقت رَبُ الارباب عالم هستی است ،ممسوس است ،ممسوس معنایش این است که فاصله ای بین این دو شئ و این دو موجود نباشد،《علیٌ مَمسُوسٌ بِذاتِ الله و فی ذات الله》 هر دو تا را دارد ولی آنچه را که روایت است که سید علی خان کبیر نقل می کند 《مَمسُوسٌ بِذاتِ الله 》است در این احادیث مسلسه …با سند معتبر.

دیگر درباره احدی از ائمه این عبارت نیست.

صاحبِ ریاضُ القدس مرحوم علامه قزوینی نقل می کند و میفرماید وقتی که خواتین حرم ،هاشمیات،علویات،بچه های امام حسین علیه السلام دور علی اکبر علیه السلام را که سواره بود احاطه کردند یکی پاهای اسب را گرفته،یکی لجام گرفته،یکی دُم اسب را آویزان شده،آنهای دیگر دامن علی اکبر را گرفتن ،همه می کشند که علی به میدان نرود آقا علی اکبر همین طور که سوار اسب بودند با چشمهایشان از بابا التماس کردند ،با چشم حرف میزند،آقاجان یک جوری بگویید این بچه ها،این خواتین دور و بر من را خالی کنند،حضرت امام حسین علیه السلام این عبارت را فرمودند 《 دَعینهُ [نمیدانم املایش درست یا نه؟]فانَّهُ مَمسُوسٌ بِذاتِ الله》 پسر من را رها کنید چون او غرق تجلیات حق است و فاصله ای بین او و خدا نیست،وقتی این حرف را زدند همه هاشمیات و علویات کنار رفتند ،حرف امام حسین علیه السلام را شنیدند و علی اکبر با چشمهایش با بابا خداحافظی کرد،اسب میخواست به طرف میدان تاخت بردارد که صدایش زدند پسرم به حقی که بر تو دارم پیاده شو ،آقا علی اکبر از اسب پیاده شدند ،فرمودند به حقی که به تو دارم جلوی من مقداری راه برو تو را ببینم .

علی اکبر علیه السلام در صحرای کربلا و خاک گرم نینوا گام بر می دارد و پدر تماشا می کند،یک مقداری که راه رفتند باز قسم دادند به حقی که به تو دارم یک مقداری جلوی من راه برو از جلو تو را ببینم ،علی اکبر جلو آمدند امام حسین از اسب پیاده شدند علی اکبر را بغل گرفتند 《 حَتّى غُشِیَ عَلَیهِما》درباره چند تا از شهداء داریم ،یکی درباره قاسم علیه الصلاه و السلام است که دارد وقتی امام حسین علیه السلام این یتیم برادر را بغل کردند《غُشِیَ عَلَیهِما》هر دوتا غَش کردند،یکی درباره علی اکبر است،وقتی همدیگر را بغل کردند 《غُشِیَ عَلَیهِما》و یکی هم وقتی که غلام سیاه آمد اجازه گرفت،امام حسین اول غلام سیاه را بغل کردند و بوسیدند

《حَتّى غُشِیَ عَلَیهِما》.

 

«لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّهَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ»

《اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم》

یا علی مدد

 

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *