شرح زیارت عاشورا_جلسه نهم

 

رسم است که در مجالس عزاداری حضرت ابی عبدالله علیه الصلاه و السلام و ائمه هدی چراغ ها را موقع مصیبت خاموش میکنند.

قبلا به این جهت بوده که مردم می نشستند و همدیگر را نگاه می کردند و اشک نمی ریختند،این بدحالتی است و فضای مجلس را یک مقداری تاریک می کند ،ذکر مصائب اهل بیت علیهم السلام که می شود باید صورت و حالِ حزن داشته باشد،لذا سیاهی می زنند و فضا را تاریک می کنند که غم بار باشد،ولی حالا به عکس است چون همه در باب توسل حالت خوشی دارند اینها یک مقدار چهره های هم را نگاه کنند و حالت حزن دیگری در دل آن بیننده ای که بغل دستش یا روبرویش نشسته اثر می گذارد.

معمولا چراغ ها وقتی خاموش می شود، فضا تاریک می شود از حال مجلس کاسته می شود و چون فضای مجالس ابی عبدالله و ائمه تقلیدی نیست ،چراغ ها را تاریک می کردند حالا ما هم تاریک کنیم یا کم کنیم که ما چهره های هم را ببینیم ،از رو سخن بگوییم،از رو گریه کنیم،از رو حرف بزنیم،این سیمای اهل ایمان ،سیمای عزاداران را دیدن این خودش خیلی ثواب دارد،مگر حالتی باشد در مجلس باشد،حالت جمود،با تاریک کردن فضا،این جمود چهره اش برطرف بشود،روی چهره اش پوشیده شود.پس ان شاءالله دیگر این تقلید را انجام ندهیم.

ما وقتی هم را می بینیم گریه کنیم، دستور هم هست،امام صادق علیه السلام فرمودند زن ها را در مجالس عزاداری ابی عبدالله بگویید نزدیک بنشینند ،در یک جا هست که پرده بگذارید و در یک جا هم هست نه پرده را هم بردارید که صدای شیون زن ها مردها را به گریه بیاورد.

همه صفات مردانه اش خوب است اِلا گریه کردن بر حضرت ابی عبدالله علیه الصلاه و السلام که باید زنانه باشد و زن معلوم میشود نمره دارد.

اگر ما خواسته باشیم در این باب سخن بگوییم،معلوم می شود در خلقت ذاتی زن ،خیلی لطیفتر و پیش تر از مرد است،چون اسم امام حسین علیه السلام را که بریم اول او به گریه می نشیند و صدایش بلند می شود،همین بس است که پا بر فرق فرقدان بگذارد و ما هم سر به پای او بگذاریم،لذا مرد از دامن زن به معراج می رود.

معراجی توی عالم بالاتر،عظیم تر،مقربتر،از معراج عزاداری امام حسین نیست،صدای شیونش که بلند می شود تو را هم با خودش همراه می برد،علائم دیگر هم در این باب هست که ما این حرف را ترک می کنیم .

امام حسین علیه السلام مساله اش با همه مسائل عالم وجود فرق می کند،اصلا مجرای سخنش ،مجرای اندیشه اش،مجرای وصولش، مَحَتِه پروازش با همه مَحَتِه های پرواز فرق می کند ،اصلا یک باب خاص خودش برای حرکت دارد.

چون ما در شرح زیارت عاشورا سخن می گوییم،مناسبت از بین نرفته که حرف بزنیم.

اسراف در شرع و تبذیر جزء محرمات است، مقدس می گوید،متدین می گوید،اقتصادان در شرع می گوید،فقیه می گوید،همه می گویند،شما حساب کنید روز عاشورا در باب امام حسین اینقدر که اسراف می شود در سال در تمام سفره هایی که گسترده می شود اینقدر اسراف نمی شود،چقدر دور می ریزند،چقدر پا مال می کنند،هیچ مقدسی جرات نمی کند بگوید اسراف نکن ،هیچ فقیهی جرات نمی کند بگوید این اسراف است،در تمام راهها اضرار به نفس اشکال شرعی دارد،توی باب امام حسین به سر بزن به سینه بزن، اول کسی که قمه زدن و خون ریختن را امضاء کرده بی بی زینب سلام الله علیها بودند که سر و جبین به چوبه محمل زدند،این باب اصلا بابِ دیگری است،اصلا خیلی فرق دارد،اگر ما خواسته باشیم این ابواب را ذکر کنیم،یکی،دوتا،ده تا،صدتا،هزارتا،یک میلیون نیست ،این باب سید الشهداء رحمه الله الواسعه است و باب نجات الاُمه است ،رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم هم با امام حسین یک جوری معامله می کردند که چشم های همه خیره می ماند .[خوب این روایت را ما ذکر کنیم و سراغ حرف و سخنمان برویم، باشد که از حرف این حقیقت ناشناخته و تفسیر نشده او به اسمش،از ناحیه دوستانش و گریه کنانش به ما یک نظر عنایتی کند].

این که بهشتی می کنند،بهشتی می سازند به بهشت می روند اینها از مجرای مصیبت خوان ها می روند ،این سخن یک مداح است که بهشتی می سازد،این همه که بهشت می روند این با حرف مداح بهشت می رود با گریه یک مداح،با اشک چشمی که از دیگری می بیند و به گریه می آید،با سخنی که در مصیبت او را به این راه می آورد.این مالِ بهشت، آن طرف پرده ما یک حرف دیگر داریم ،با خودِ امام حسین علیه السلام کسی بهشت نمی رود، هر کس با امام حسین حرکت کند با خودِ امام حسین است ،این بهشتی که اینقدر گرفتند این مالِ شما مداح هایی هست که می خوانید،از مجرای شما همه بهشتی می شوند ،

حرف امام حسین،اسم امام حسین،سخن امام حسین،ذکر مصیبت،این ها همه بهشتی می کند،آن طرف چه؟؟؟

آن طرف عده ای هستند که با خودش هستند،آنهایی که با خودش حرکت می کنند .

[یک روایت من بخوانم ،سندش را هم ذکر می کنم،معمولا ما همیشه روایات را یا …ذکر می کنیم،یا ذکر سند نمی کنیم یا اصلا یادمان نیست سندش چیست،اصلا باب امام حسین سند نمی خواهد ،اگر همه کتابها نبود،همه کتابها را شسته بودند باز امام حسین علیه السلام توی دل نشسته بود،سخن او از کتاب نیست،محبت او از لفظ نیست،محبت او تبلیغی نیست،محبت او ترویجی نیست،می بینی بودایی را به خودش آشنا می کند، لامذهب و منکر همه ادیان آسمانی را می بینی باز با امام حسین علیه السلام سَر و سِرّ دارد،باز می بینی با عاشورا آشناست.

 

کنون که صاحب مژگان شوخ و چشمِ سیاهی

نگاه دار دلی را که برده ای به نگاهی

 

چو در حضور تو ایمان و کفر راه ندارد

چه دوزخی چه بهشتی چه طاعتی چه گناهی

 

تسلی دل خود می‌دهم به مُلک محبت

گهی به قطره اشکی، گهی به شعله آهی

 

باب امام حسین علیه السلام آن طرف دین است،حرکتش اصلا آن طرف دین است،آن طرف مقاییس است.

ابن قولویه یک کتابی دارد،این بزرگوار یک آدمی بوده برای خودش،او در سنه ۲۷۳ ولادت یافته است،یعنی در غیبت صغری ولادت پیدا کرد و در یک حادثه معنوی و روحانی که برایش پیش آمده نامه ای به حضرت بقیه الله علیه السلام نوشته است حضرت او را به عنایت و لطف و کرم پذیرفته اند،

ذکر آن واقعه لازم نیست،کتابی دارد به نام کامل الزیارات این کتاب از مصادرِ کتب شیعه است یعنی حتی کتب اربعه هم که تالیف شده اند در اِتقان به پایه کامل الزیارات ابن قولویه نیست ،بزرگترین اندوخته اهل بیت علیهم السلام است ،بزرگترین مدرک وِلا است ،در آن این روایت را نقل می کند،روایات زیادی دارد.

اگر عزیزانی که در مجلس هستند و قدرت و بنیه این کار را دارند این را ترجمه کنند در دسترس دوستان اهل بیت قرار بدهند بعد معلوم بشود چون کتابی مُسند است ،همه روایاتی است که می گویند یک مساله ای هست که اهل وثوق،محدثین ،اهل خبر،اهل حدیث،آنهایی که حرفشان مورد قبول است آنها می فرمایند…

 

《اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم》

یا علی مدد

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *