شرح روایات کامل الزیارات-جلسه سوم

«بسم الله الرحمن الرحیم»

مولا امیرالمومنین علی بن ابی طالب علیهما السلام به امام حسین علیه السلام فرمودند حسین جان تو الگو و سرمشق هستی ،اول خلقت هم اینگونه بودی.

حضرت پرسیدند چه میشود مرا که من اسوه قرار بگیرم؟

مولا علیه السلام فرمودند آنچه را که دیگران به آن نادانند و جهل دارند تو به آن آگاهی و آنچه را عالمی مثل تو به آن آگاه است به او نفع میدهد و بهره بر میدارد از علمش.

پسر عزیرمن بشنو و ببین و بینا شو قبل از اینکه آن حوادث بر تو واقع بشود من تو را از حقایقی آگاه کنم.به خدا سوگند که جان من در قبضه قدرت اوست بنی امیه خون تو را میریزند و تو را میکشند و شهید میشوی ولی تو از دین خودت تکان نمیخوری.ولی آنها نمیتوانند تو را به فراموشی ببرند از ذکر پروردگار تو.

امام حسین علیه السلام فرمودند به خدایی که او جان مرا در دست گرفته است همین در عالم وجود بس و کافی است که مرا خبر دادید.اعتراف میکنم بر آنچه خدا بر من نازل فرموده است و تصدیق میکنم فرمایش رسول خدا صلوات الله علیه و آله را و قول پدرم را تکذیب نمیکنم و آنچه فرمودید حتما میشود پدر جان.

امام حسین علیه السلام به سوی مردمی که اطرافش بودند و فرمود عبدالله من زبیر به من می گوید پسر پیغمبر،پسر فاطمه سلام الله علیها تو مثل کبوترهای حرم باش نرو به عراق و کربلا کشته خواهی شد عجب نصیحتی میکند!پسر زبیر بیخبر از حقایق و واقعیات است.او مرا از رفتن به عراق و کربلا منع میکند.خدا گواه است اگر من کشته شوم در مکانی که فاصله من با حرم یک باع باشد به اندازه چند ذراع ،چند متر باشد بهتر است از اینکه من کشته شوم و فاصله بین حرم و آن مکان یک وجب باشد.دوست ندارم نزدیک حرم آنجایی که مقام امن است خون من ریخته شود، به حرمت حرم این فاصله را حفظ میکنم.فاصله هر چه زیادتر باشد بهتر است.چنانچه در زمین طف نینوا و کربلا کشته شوم برای من بهتر است از اینکه در حرم به شهادت برسم.

یک حقیقتی در این معنا نهفته است که درکش برای مردم عادی خیلی آسان نیست به جهت اینکه اگر سید الشهداء علیه السلام در حرم و کعبه شهید میشدند آنچه مردم از کعبه و حرم به شرافت میدانند شهادت امام حسین علیه السلام را تحت الشعاع قرار میداد و مساله کربلا و عاشورا اینجور جهانگیر نمیشد.به جهت اشراف ذهنی در حرمت حرم که در ذهن ها هست.امام حسین علیه السلام با آن علم باطنی و علم امامت به حقایق، کربلا را یا یک نقطه ای را انتخاب میکنند که این شهرتش تا قیامت بماند.غیر از آن اطلاعاتی دیگری که در باب زمین کربلا برای حضرت هست این تفسیر ظاهری مطلب است.چنانچه در کعبه و حرم به شهادت میرسیدند اذهان مردم و مسلمانان عظمت کعبه را آنچنان می دیدند که شهادت امام حسین علیه السلام فراموش میشد.آنچه را خدا در نظر گرفته است این است که آن مساله زنده بماند و عالمگیر بشود.باید این شهادت در یک سرزمینی رخ بدهد که این تبلیغ و ترویج در ذاتش باشد و هیچ جا بهتر از کربلا نبوده به علم الهی.

آنجا دوستان و شیعیان امیرالمومنین علیه السلام در کوفه و اطراف بودند آنجا این مساله را به عالم رساندند.اگر در کعبه بود اصلا جرات نمیکردند و میگفتند خود حضرت به کعبه آمدند نماز بخوانند و فوت کردند.برای آنها اینکار آسان بود.

امام صادق علیه السلام فرمودند جد ما اباعبدالله علیه السلام روز عاشورا به اصحابشان فرمودند من آگاهم که خدا اراده فرموده است به کشته شدن شما.پس تقوای الهی و صبر پیشه کنید.

منظور حضرت از تقوای الهی در نزدیک مرز شهادت چیست ؟

اینجا یک تقوای خاصی است.همه فلسفه نهضت امام حسین علیه السلام در این کلمه است.

این تقوا پیشه کردن در نقطه توحید چیست؟

این تقوا بستن چشم و گوش با پنبه نیست.

قسم به آنکه عرش الهی را بالا برده است.سید الشهداء علیه السلام چنین فرمودند به خدا قسم یکنفر بر این اصحاب من که خدا اراده کرده است با من کشته شوند اضافه یا کم نمیشود.عدد آنها در نزد خدا تعیین شده است ،همانهایی است که در ازل هفت رقم شرف سعادت را برایشان زده است.

 

این را بدانید  اهل بیت علیهم الصلاه و السلام  هیچکدام در روایات دلیل خاصی نداریم که آنها منصب پیش نمازی داشته باشند یعنی یک مسجدی را انتخاب کنند در وقتهای مخصوص بروند آنجا پیش نماز بشوند.

غیر از رسول خدا صلوات الله علیه و آله چون این منصب زعامت و امامت را داشتند نماز به جماعت میخواندند در همه وقت ها، امیرالمومنین علیه السلام در موقع خلافت ظاهری چون این منصب را داشتند، امام حسین علیه السلام چون این منصب زعامت را در موقع آمدن از مدینه به مکه و از مکه به کربلا  داشتند باز نماز به جماعت میخواندند (در بعضی از اوقات نه همیشه)، بقیه ائمه علیهم السلام ما، یک روایت هست که راوی می گوید امام صادق علیه السلام مشغول  نماز خواندن بودند من رفتم به ایشان اقتدا کردم .به جهتی که نماز جماعت منصبی است از منصب های امامت در اجرای شئون ظاهری یعنی امامت جاریه نه امامتی که خلق پشت به امام کرده باشند آنوقت دیگر نماز جماعت حرامشان باد که پشت سر امام این توفیق را پیدا کنند نماز بخوانند. لذا کسانی که مناصب قیادت و رهبری ظاهری را در اسلام داشته باشند نماز جماعت جمعه هم حتی بر آنها واجب است چون باید امامت خودشان را به منصه ظهور بیاورند.

فاتقوا الله که امام حسین علیه السلام به اصحابشان فرمودند یعنی از خدایی که تا حالا میپرستیدید دست بکشید و نزدیکش نروید آن خدایی که حسین بن علی علیه السلام به شما معرفی میکند بپرستید و صبر کنید.همه اصحاب امام حسین علیه السلام به نقطه توحید رسیدند و فاتقوا الله اشاره به آن است ،پرهیز کنید جلو نروید، از شیر بپرهیز نزدیک شیر نرو،مواظب باش در چاه نیفتی فاتقواالله ، از آن خدایی که خودتان ساختید آن خدا اجازه نمیدهد که بیایید خودتان را فدای حسین کنید اول نقطه ،نقطه توحید آن خدای واحد و احدی را که حسین بن علی علیهما اسلام می گوید باید داشته باشید تا به فیض شهادت نائل شوید. به آن خدایی که خودتان درست کردید با آن کنار از حسین ماندن خبری نیست.بمانید و صبر کنید.

یاعلی مدد

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *