شرح روایات کامل الزیارات-جلسه اول

«بسم الله الرحمن الرحیم»

آقا رسول الله صلوات الله علیه و آله به منزل حضرت صدیقه طاهره فاطمه زهرا سلام الله علیها تشریف بردند آقا سید الشهدا علیه السلام در دامن حضرت رسول الله نشسته بودند رسول خدا شروع کردند به گریه کردن و به سجده افتادند .بعد فرمودند فاطمه جان دختر من ،وقتی حسین بر دامن ،من نشسته است من خدا را در خانه تو در همین حال همین وقت در بهترین شکل و صورت و گواراترین و قشنگترین هیئت، با حسین مشاهده میکنم.

و به رسول الله گفته شد که ای رسول خدا آیا حسین را دوست داری ؟ گفتم بله او نور چشم من است و مایه روشنی دل من و میوه قلب من است  و من از او استشمام میکنم بویی را ، که موجب آسایش من است.

این« و جلدَهٌ ما بین عَیْنی» نسبت به هیچ کس تا الان گفته نشده است، قره عینی،ثمره فوادی گفته شده است در مقام دوستی و محبت اما« پوست روی مردمک چشم من است » تا حالا نسبت به هیچ کس گفته نشده است.که رسول الله نسبت به امام حسین علیه السلام فرمودند.

(که اگر این پوست روی مردمک چشم صدمه ببیند بینایی از دست میرود.وقتی هم که آب مروارید را جراحی میکنند همین پوست را خراش میدهند.)

حسین موجب بینایی چشم من است من آنچه میبینم از حسین میبینم .خدابینی من از باب حسین علیه السلام است.

لذا میفرماید خدای من به من گفت ای رسول امجد در حالی که دست خودش را روی سر حسین علیه السلام نهاده بود( در اینجا خدا بدون واسطه جبرئیل با رسول خودش در مکالمه و سخن است.چون درباره حسین علیه السلام با هم سخن میگویند ،جبرئیل که تنزل عقل تام است کشش ندارد لذا اینجا واسطه نمیخورد،حق با رسول الله صلوات الله علیه و آله درباره ی حسین علیه السلام بدون واسطه سخن می گوید )معلوم میشود در این حال امیرالمومنین علیه السلام روی سر امام حسین علیه السلام دست گذاشته بودند .چون امیرالمومنین «یدالله» هستند.حق در آن حال فرمود مبارک باد بر تو مولودی که برکات من و صلوات من و رضوان من بر اوست.و مبارکباد بر تو  مولودی که  لعنت من و سخط من و عذاب من و… بر آن کسی است که او را بکشد و با او دشمنی کند و خودش را با او همردیف بداند و با او منازعه کند.

روایت، لطائفی دارد که اعظم لطائفش اینست که رسول خدا در موقعی که امام حسین روی دامنشان بودند شروع کردند به گریه و سجده کردن، اگر خواسته باشن سجده معمولی که همه ما موقع نماز انجام میدهیم آن نوع سجده باشد که باید امام حسین علیه السلام را کنار بگذارند و سجده کنند پس معلوم میشود این سجده بر خود وجود امام حسین علیه السلام است و چرا نباشد که مومنین و اهل محبت با فاصله ای که در خلقت با رسول الله صلی الله علیه و آله دارند آنها بر خاک حسین علیه السلام سجده میکنند پس رسول اللهی که اعتلا و ارتقای مقامش در حدی است که خدا میداند اگر او بخواهد به سجده بیاید بر خود حسین علیه السلام ،سجده میکند.

و سجده جز بر خدا جایز نیست .لذا رسول الله فرمودند من در حسین ،خدا را میبینم چون جز بر خدا سجده بر هیچ کس جایز نیست.

تربت امام حسین علیه السلام هم که سجده بر آن جایز است و بهترین عبادت است چون آن خاک بوی خدا میدهد ،ظهور الهی در اوست برای همین سجده بر آن جایز است.

و بینش رسول الله از باب حسین است.« و جلدَهٌ ما بین عَیْنی».این عبارت نسبت به امام حسین علیه السلام یک عبارت اختصاصی است.نسبت به امیرالمومنین علیه السلام فرمودند «لحمهم لحمی و دمهم دمی » و نسبت به همه کلمات مشترک دارند.«و ثمره فؤادی » و «قره عینی» ،«ریحانتی» نسبت به فاطمه زهرا سلام الله علیها دارند ،  « و جلدَهٌ ما بین عَیْنی» فقط و فقط مخصوص امام حسین علیه السلام است که در این باب سخن بسیار گفته میشود.

چشمهایی که جذاب و براق است مال شفافیت آن پوست روی مردمک است که جذب میکند چشم…

رسول خدا میفرماید حسین  « جلدَهٌ ما بین عَیْنی» یعنی بینش چشم من از حسین علیه السلام است.

واسطه بینشم حسین است.

اول کسی که قاتل امام حسین علیه السلام را لعن کرده است حضرت ابراهیم خلیل الرحمن است،این پیغمبر عزیز و بزرگ اول کسی است که قاتل امام حسین علیه السلام را لعن کرده است و به فرزندانشان امر کردند که به قاتل امام حسین علیه السلام  لعن کنند.لذا شما دیدید در صلواتهای ماثوره ای که از معصومین هست و میفرستیم، «افضل و اکمل  و احسن صلوات، صلیت علی ابراهیم»

«اللهم صل علی محمد وآل محمد و بارک علی محمد و آل محمد و ترحم علی محمد وآل محمد و تحنن علی محمد و آل محمد کما صلیت و بارکت و ترحمت وتحننت علی ابراهیم وآل ابراهیم إنک حمید مجید».

[جزایش این است ابراهیمی که این موهبت نصیبش شد و این شعور و ادراک را خدا به او داد که قاتل امام حسین علیه السلام را لعن کند،حالا که بخواهید صلوات بر محمد و آل محمد علیهم السلام بفرستید آنگونه باشد که بر ابراهیم فرستاده شده چون خدا ابراهیم را مورد صلوات خاص قرار داد.به برکت لعنی که بر قاتلین اباعبدالله الحسین نصیبش شد.

ابراهیم از فرزندان خودش پیمان و عهد و میثاق گرفت که باید به قاتلین امام حسین علیه السلام لعن کنید.ابراهیم به مقام خلت و مقام قرب نرسیده است مگر از این موهبت.

بعد موسی بن عمران از ابراهیم آموخت ،دنبال این سر(راز) بود که چی شد که ابراهیم اینجوری شد و به این مقام رسید.سر را خدا به او نشان داد، ابراهیم به آن مقام بلند و قرب الی الله رسید مال این بود که قاتلان امام حسین علیه السلام را لعن کرد.بعد موسی هم اینجوری لعن کرد و به یهودی ها هم گفت که آی یهودی های دنیا هر کاری که کردید حالا خدا خودش حساب پس میکشد ولی قاتلین امام حسین علیه السلام را باید لعن کنید.

بعد از موسی ، داوود پیغمبر آموخت و لعن کرد.و به بنی اسرائیل هم امر کرد که شما هم لعن کنید. لعن قاتلین امام حسین علیه السلام مختص مومنین و مسلمانان نیست یهودی ها هم باید لعن کنند لعنت بر قاتلین امام حسین علیه السلام مال همه است.

بعد از همه اینها عیسی بن مریم آموخت لعن را از پروردگار بر قتله امام حسین و بیشتر وقتها(مثل اینکه دیدید مومنین مرتب سفارش میکنند نماز اول وقت یادتان نرود نماز جماعت یادتان نرود)عیسی بن مریم به بنی اسرائیل میگفت لعنت بر قاتلین امام حسین علیه السلام یادتان نرود آی امت من آی انصار من، بیشتر وقتها حرف و سخنش این بود،امر به معروف و نهی از منکرش به انصار و حواریین این بود.زیارت عاشورا را دیدید این لعن را دارد.

لذا شما در دیر راهب،راهبهای نصرانی که زمان امام حسین بودند آنها خبر داشتند از این چیزها ،وقتی که خبر شهادت امام حسین علیه السلام را راهبان نصرانی در دیرهایی که بودند و عبادت میکردند شنیدند شروع کردند به…

(این فیلم، روز واقعه را دیدید ؟، اینها از پیغمبرشان اطلاع داشتند او بر همین اطلاع بود که دنبال افتاد بیاید به کمک امام حسین و وقتی رسید دید که قضیه تمام شده است و جا داشت که جان بدهد و دیگر زنده نماند) اینها همه تبلیغ عیسی بن مریم بود نسبت به نصارا، مسیحیین.

عیسی فرمود آی اصحاب  و انصار من اگر شما درک کردید زمان حسین را هر کسی که از امت من است یک وقت ننشینید و به کمک او نشتابید ،کمکش کنید و یک وقت پا پس نکشید.هر کس با حسین علیه السلام کشته شود مثل اینست که با پیغمبران شهید شده است.هر کس با حسین کشته شود او مقبل غیر مدبر است ،او دیگر هیچ راه برگشت ندارد او همیشه جلوتاز است جلوتازی که هیچ وقت پشت سرش را نگاه نمیکند، با حسین علیه السلام بودن جلوتازی در راه حق است.

عیسی علیه السلام به حواریین فرمود الان که من با شما صحبت میکنم مثل این است که بقعه مبارکه او را دارم نگاه میکنم .هیچ پیغمبری و هیچ خبردار از حقیقتی نشد مگر اینکه کربلا را زیارت کند و ایستاد بر زمین کربلا، و گفت ای کرببلا ای وادی اهل وفا ،تو آن ساختمان و بقعه و سرایی هستی که خیر کثیر در توست.

در تو به خاک سپرده میشود و در تو دفن میشود ماه تابناک آسمان ولایت، حسین بن علی علیهما السلام

یا اینکه اشاره باشد به«القمر الأزهر »بنی هاشم که لقب«القمر الأزهر »از آنجا به حضرت داده شده است.چون حضرت عیسی راجع به امام حسین علیه السلام گفت حالا راجع به علمدار حسین هم می گوید.که ای کرببلا خوش بحالت ،ای خاک وادی تف خوشابحالت در تو به گور و خاک سپرده میشود

القمر الأزهر آن ماه تابناک عالم وجود.

(در ری همین ملکی که ما زندگی میکنیم این سخن به میان آمده است )آن فرشته ای که از ناحیه پروردگار آمد نزد رسول خدا و خبر شهادت امام حسین علیه السلام را قبل از واقعه به رسول خدا داد ، او فرشته ای بود که مامور و متصدی دریاها بود (یک پیغمبر داریم متصدی زمین است در اداره کردن امور خاص عالم ارض و او خضر است که زنده است و یک پیغمبری داریم که متصدی امور دریاها، دریاهای الهی است و او الیاس است ، این دو پیغمبر گروه و قشونی دارند که فرشتگان زمینی به اختیار حضرت خضر هستند و فرشتگان دریایی به اختیار حضرت الیاس، کسانی که در دریا غرق میشوند یا در خطر بهم ریختن کشتی در امواج و طوفانهای دنیا هستند حضرت الیاس را به آبروی امام حسین علیه السلام صدایش بزنند، یا تربت سید الشهداء را به دریا بریزند و خطاب به الیاس کنند به برکت این تربت دریا آرام میشود.

لذا فرهاد میرزا در «قمقام زخار »که کتابی است که درباره ی امام حسین علیه السلام نوشته ،نذر کرده است که وقتی دریا طوفانی شد و همه ناامید شدند اگر از دریا نجات پیدا کرد درباره ی امام حسین علیه السلام بنویسد، در مقدمه این کتاب مینویسد که من تربت امام حسین علیه السلام داشتم ریختم و دریا فوری ساکت شد،اول گروهی که ایمان آوردند از مسیحی ها ،نصارا بودند که کشیشی هم با آنها بود و آن کشیش گفت ما در کتابهایمان دیدیم که حسین علیه السلام نامش اینکاره است.هر طوفانی را ، طوفان مال دریاست یعنی در امر ولایت هم طوفان به پا میشود اینهایی که رو میکنند به ولایت و در دریای ولایت غرق میشوند یک طوفان ولایی نصیبشان میشود،آن طوفان حالاتی است که بر مومن عرضه میشود که اگر آن آرام نگیرد مومن در خطر سقوط قرار میگیرد، در باب ولایت ،غرق در ولایت هم باشد.لذا

«اِنَّ الْحُسین مِصباحُ الْهُدی وَ سَفینَهُ الْنِّجاه»  مال اینجاست.در وادی ولایت که آدم قرار میگیرد گاهی آن دریا طوفانی میشود و راهش پناه بردن به امام حسین علیه السلام است فوری باید امام حسین علیه السلام را پیدا کنی و هیچ راه دیگری ندارد، محل لغزش است و خیلی ها همین جا از بین رفتند.

فرشته ای از فرشتگان بهشتی بر دریا نازل شد،مامور بر دریا شد بالهایش را روی دریا پهن کرد و ندایی بزرگ در داد ،به ماهیان دریا گفت جامه سیاه به تن کنید ای ساکنین دریا، عزا بگیرید به جهت اینکه بچه رسول الله را ذبح کردند(برای همین هم شما میبینید که رنگ پوست ماهی ها بیشترشان سیاه است و بعضی ها هم قرمز است) لذا به امر این ملک از ناحیه پروردگار پوست ماهی ها سیاه و کبود شدند اینها سیاهپوش شدند به عزای بچه پیغمبر.

این فرشته یک مقداری از خاک کربلا را گرفت با بالهای خودش به آسمانها برد به هر فرشته ای که در آسمان میرسید این خاک را میبویید.وقتی زوار خاک کربلا را می آورند آنهایی که بلند پروازند در عالم حقیقت یعنی این ملک در وجودشان تجلی کرده است میخواهند به حقایق راه پیدا کنند میگویند بده ما هم ببوییم و ببوسیم ،این اوج معنویت است که در مومن قرار میگیرد)  و از این خاک در نزد این ملک(فرشته) اثری باقی ماند این ملک لعن کرد بر قتله امام حسین علیه السلام و بر تابعین و کسان دیگر‌.

روزی از روزها حضرت حسین علیه السلام روی دامن رسول خدا نشسته بودند و  رسول الله با ایشان بازی میکردند و میخندیدند، (یعنی این بازی و خنده با امام حسین علیه السلام مرتبه اش از همه مراتب نزول وحی جبرئیل بالاتر است. از تمام نزول قرآن برای رسول خدا این حالت بالاتر و بزرگتر است ،خدا فهمش را بدهد) در منزل آن ملعونه بودند که او گفت یا رسول خدا چقدر تو متوجه این بچه ای ؟مگر چی است این پسر؟ برای چی اینقدر تو نسبت به این بچه این حالت خاص را داری ؟ رسول الله فرمودند وای بر تو عایشه ،چطور دوستش نداشته باشم ؟چطور برای من فوق العاده نباشد این فرزند او میوه دل و روشنی چشم من است .ولی عایشه به تو خبر بدهم که همین امت من فرزند مرا میکشند ،کسی که بعد از وفاتش موفق بشود به زیارتش خدا برای او ثوابی از ثواب یکی از حج های من را می نویسد.

گفت یا رسول الله یکی از حج های شما را ؟

رسول الله فرمودند دوتا از حج های من را.

گفت دوتا از حج های شما را ؟

فرمودند بله و چهار تا از حج های مرا.

او مدام میگفت و حضرت مدام زیاد کردند تا هفتاد حج با عمره اش.

حالا چطوره این زیارت امام حسین علیه السلام معادل حج عمره است این بیان دارد که ان شاءالله به بیانش میرسیم.

 

یاعلی مدد

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *