شرح حدیث شریف کِساء_جلسه پنجم

 

《بسم الله الرحمن الرحیم 》

یکی از حواس ظاهری استشمام است که باعث کشف و درک حقایق می شود. حواس دیگر هم هستند برای درک حقیقت . در استشمام برای پیمودن راه حقیقت تناسب شرط آن است.

یکی از طرق دریافت حقیقت از راه حس و لمس ،ذوق است که در مطعم و مشرب بیشتر مطرح است .ذوق که خیلی راهها را در حقیقت یابی برای اهلش باز کرده است .و اهل ذوق مردم مخصوصی هستند که آنها از راه مطعم و مشرب ذوق را به کار می بندند و به حقیقت راه پیدا می کنند. برای همین هم از” مذهب ” به “مشرب ” یاد شده است .

کسی که راه و طریقی را اتخاذ میکند و او مذهبی را انتخاب میکند می گویند مشربش این است .چون ذوق این پیامد را دارد ، میچشد .

اگر آن آشامیدنی شیرین است پی به حلاوتش می برد. اگر شور است پی به ملاحتش می برد.

اگر تلخ است پی به مرارتش می برد.

این از راه “ذوق شربی ” تشخیص می دهد مشرب را ، که این مشرب حلاوت یا ملاحت یا مرارت دارد.

در مطعم هم همینطور است طعامی که قرآن میفرماید؛

(فلینظر الانسان الی طعامه )

انسان هر وقت “انسان ” شد ، باید به طعام و شرابش نگاه کند.این برای اهل نظر است نه اینکه نگاه کند.این نگاه کردن غیر از آن نگاه کردن است.

این همان عایداتی است که اهل نظر در تشخیص حقایق دارند.

اهل نظر است یعنی اهل تشخیص و تمیز است.

انسان باید اهل نظر باشد. خواجه حافظ می سرایند :

????در نظربازی ما بیخبران حیرانند

 

یا اینکه سعدی شیرازی دارد که :

 

???? همه عمر برندارم سر از این خمار مستی

 

این ذوق است .

نظر آنها نظر تشخیصی است .اینقدر که سفارش شده لقمه حلال بخورید برای این است که “نظر” را تامین کنند.

ذوق یعنی چشیدنی .اهل ذوق با اهل نظر یکی هستند.

ذوق مثل شامه می ماند. ” انی اشمه رائحه…”

شراب ،آشامیدنی است که ساقی او در قرآن تعیین شده است .

✔”… وَ سَقاهُمْ رَبُّهُمْ شَراباً طَهُوراً “.

آنجا که می فرماید “فلینظر الانسان الی شرابه” ، منظور این شراب است.

اهل تشخیص باید باشد که این کدام شراب است؟

شرابی است که “رب” به او می دهد.

و این ساقی بر خلاف همه ساقی های عالم که معنای سقایت را نفهمیدند .ساقی شدند اما اول خودشان خوردند بعد به دیگران دادند. یا در حین اینکه به دیگران می آشاماندند خودشان هم جرعه نوش شدند.

اهل ذوق میگویند این معنا اینگونه به هم خورد. .

قرآن از ” فلینظر ” اهل نظر می سازد.

 

????صوفیان جمله حریفند و نظرباز ولی

زین میان حافظ دلسوخته بدنام افتاد

 

همانطور که نظر و سقایت را اشتباه گرفتند “علم ” را هم اشتباه گرفتند.

” العلم نور …” کدام اهل علم ؟

اهل علم یعنی اهل نور .

العلم نور و ضیاء یقذفه الله فی قلوب اولیاءه؛

دانش پرتوی است که خدا در دل دوستانش می‌اندازد.

اهل علمی که اهل نور باشد کجاست ؟

” الله نور السموات و الارض ” ، این نور مشکات فاطمی است .یعنی فاطمیون اهل علم هستند. هر کس با فاطمه زهرا ( سلام الله علیها) در ارتباط باطنی است و صدیقه کبری به او نظر مرحمت دارد او اهل علم است ولو درس نخوانده و سواد نداشته باشد .

او سرکرده اهل ایمان است و روز قیامت جلودار است و همه کسانی که ما اهل علم میدانیم اگر راهشان بدهند پشت سر او حرکت میکنند.موازین اینجا در ذوق فرق دارد. ذوق چیز دیگری می گوید.

امام صادق علیه السلام در تفسیر این آیه ” فلینظر الانسان الی طعامه “فرمودند؛این نیست که وقتی سر سفره هستید به غذا نگاه کنید .این دقت کردن در امر ولایت ماست. در سخنان دیگران است که گفته می شود و باید گوشش بشنود و دلش قبول کند.اگر از غیر ولایت ما باشد باید دقت کند و تشخیص بدهد که آن را رد کند.و اگر سخن ولایت ماست قبول کند.

 

????آن‌ها که خوانده‌ام همه از یاد من برفت

الا حدیث دوست که تکرار می‌کنم

 

پس یکی از طرق دریافت حقایق ذوق است .تا نچشید و خودتان مزه اش را درک نکنید نمی توانید بگویید ” علی سرالله ” .

چقدر چشیدید که بگویید ” عَلى سِرِّ اللّهِ ” ؟؟؟

چقدر چشیدید «علَی میزانِ الأعمال ” را ؟؟؟

چقدر معنای ” جان ” معنای ” سلام ” را چشیدید ؟؟؟

سلام ارتباط با فاطمه زهرای (سلام الله علیها)است .” سلامٌ هِیَ حَتَّى مَطْلَعِ الْفَجْرِ “.

“جان ” هم همینطور . وقتی می گویید علی باید بگویید ” جان ” چون مقوم هستی شماست. ” جان هستی ” است.

حسین علیه السلام هم ” جان و مقوم هستی ” است. همه اسمای ائمه طاهرین اینگونه است که جان هستی اند .این فقط اسمشان است تا حقیقت خودشان راه زیاد است و فقط خداوند آن را می داند .این اسم آن ذوات مقدسه است که در عالم کار میکند .” یا حمید بحق محمد …”

در بطن مشیت وجود، اسم آنها کارگردانی عالم هستی میکند .آقا امیرالمومنین علیه السلام فرمودند به سلمان و ابوذر که ” این ظاهر من است که تشکیل ولایت مرا داده است و هیچ کس سر از این ولایت در نمی آورد.از ملائکه ، انبیاء و…

” إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمانَهَ عَلَی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ الْجِبالِ فَأَبَیْنَ أَنْ یَحْمِلْنَها وَ أَشْفَقْنَ مِنْها وَ حَمَلَهَا الْإِنْسانُ إِنَّهُ کانَ ظَلُوماً جَهُولاً “.

این ولایتی که کوه ها تاب و توان کشیدنش را ندارند آسمانیان هم ندارند .ملائکه توان ندارند .ولایت طوری نیست که حملش آسان باشد حتی ملائکه مقرب( روح القدس، جبرئیل و میکایئل و اسرافیل و…) هم نمی توانند.

این ظاهر من است که نمی توانند به دوش بکشند و باطن من یک غیبی است که درک شدنی و وصف شدنی و گفتنی نیست.

 

????نه فلک راست مسلم نه ملک را حاصل

آنچه در سر سویدای بنی‌آدم ازوست

هویت جمیع ملائکه در یک حدیث امام صادق علیه السلام اینطور بیان شده است که فرمودند ؛

” ان الملائکه لخدّامنا و خدّام شیعتنا. ”

ملائکه خدام ما و خدام شیعیان ما هستند.

 

و شیعیان ما به اینها دل نمی دهند چون حواسشان به مولا امیرالمومنین و امام حسین وامام زمانشان و…است .

 

و قرآن می فرماید :

 

” وَإِذْ قَالَ رَبُّکَ لِلْمَلَائِکَهِ إِنِّی جَاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلِیفَهً ۖ قَالُوا أَتَجْعَلُ فِیهَا مَن یُفْسِدُ فِیهَا وَیَسْفِکُ الدِّمَاءَ وَنَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِکَ وَنُقَدِّسُ لَکَ ۖ قَالَ إِنِّی أَعْلَمُ مَا لَا تَعْلَمُونَ “(۳۰ / بقره).

 

سخن از ولایت است و ولایت چشیدنی است، گفتنی نیست . اینکه در هر عصر و هر زمانی منکرین ولایت پیدا می شوند و تاب و توان شنیدن سخن ولایت را ندارند چون نچشیدند.

با گفتگو که ولایت حاصل نمی شود. در آیه فوق خداوند به ملائکه فرمود می خواهم در زمین جانشین ( جای خودم) قرار دهم .(در زیارت رجبیه آمده است که :«لا فرق بینک و بینهم الا انهم عبادک» )

ملائکه هم نمی توانند بار ولایت را بکشند.

یک پیرزن در شهر نیشابور نخ می ریسید و منتظر بود برود مدینه حضرت رضا علیه السلام را ببیند.این پیرزن و یا آن پیرمرد بی سواد سلمونی هم می توانند بار ولایت را بکشند، اما ملک نمی تواند بکشد .

ملائکه به خدا گفتند تو ما را به تمام اسرار آگاه کردی و ما پرونده این انسان را ورق زدیم و دیدیم که او خونریز است و فساد میکند .این است جانشینت ؟؟

خداوند فرمود : من چیزی میدانم که شما نمی توانید بفهمید.

???? فرشته عشق نداند که چیست قصه خوان

بیار باده و به خاک پای آدم ریز

 

آدم از بهشت در رفته می فهمد ولایت چیست و فرشته نمی داند. چون ولایت چشیدنی و درک کردنی است .

حتی دوستی که بر اثر وسوسه نفس به سمت اعتیاد رفته بود از وقتی فهمید که پولی که بابت این مواد میدهد در گروهی از طالبان حمل قاچاق میکنند و با این پولها اسلحه میگیرند و شیعیان امیرالمومنین را می کشند و در افغانستان قتل عام میکنند . دست از این کارش برداشت و برگشت . این یعنی ولایت چشیدنی .

“فلینظر الانسان الی طعامه و شرابه ” چیزی که میخورید و می آشامید ببینید عایداتش کجا می رود .

کمک به دشمنان مولا علی نکنید که گلوله به سینه شیعیانش می زنند.

اهل ولایت ،اهل معرفتند ،کاوش میکنند ،جدیت دارند ، نکند که آدم کاری انجام دهد که جزو هیزم جمع کن های جلوی خانه فاطمه زهرا سلام الله علیها باشد.آنهایی که با ولایت امیرالمومنین آشنا شدند از یک جایی شروع به تصفیه (پاک کردن) کردند که هیج کس فکرش را نمی کرد. و خودشان را به پای اهل بیت طاهرین می اندازند.

در حدیث کساء بویدن مطرح است ” انی اشمه رائحه …” که جای ذوق را میگیرد .هر کس که اهل ذوق است شم الولایه ، شم الفقاهه ، شم المحبه او هم قوی است .

امام حسن عسکری علیه السلام فرمودند:

” روح القدس فی جنان الصاقوره ذاق من حدائقنا الباکوره ”

روح القدس اهل ذوق است در بهشت های کوچک نعمت ولایت ما از میوه های نرسیده و کال ولایت ما خورده است که روح القدس( بالاترین ملائکه) شده است .

یاعلی مدد

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *