شرح آیه ۵۵ سوره مبارکه طه_نوزدهم رمضان

 

《بِسم الله الرّحمنِ الرَّحیم، اَلحَمدُللهِ رَبِّ العالَمین، الصَّلاهُ وَ السَّلام علی خَیرِ خَلقه مُحَمَّد وَ عَلی آله الطَیبینَ الطّاهرینَ المَعصُومین وَ الْلَعْنَهُ الدَّائِمه عَلَی أعْدَائِهِمْ وَ مُخَالِفِیهِمْ وَ مُعَانِدیهیمْ وَ مُبغِضیهِم وَ مُنْکَری فَضَائِلهمْ وَ مَناقِبِهم مِنَ الان إلی قیامِ یَومِ الدّین.آمینَ یا ربَ العالَمین》

 

《اعوذ بالله من الشیطان الرجیم》

《مِنْهَا خَلَقْنَاکُمْ وَفِیهَا نُعِیدُکُمْ وَمِنْهَا نُخْرِجُکُمْ تَارَهً أُخْرَىٰ》(سوره مبارکه طه/۵۵).

 

این آیه کریمه همان آیه ای است که مولای ما و مولای همه اهلِ یقین،امیرالمومنین صلوات الله و سلامه علیه در هنگام ضربت خوردن و به خون غلتیدن در خاکِ محراب این آیه را چند مرتبه تلاوت فرمودند .لذا این سه شب در این محفلِ نورانی که همه دوستان امیرالمومنین صلوات الله و سلامه علیه ،دلباختگان حضرت،شیفتگانِ مقامِ ولایت که ما هم جزء سگان این قافله ،ان شاءالله محسوب بشویم و خاکِ پای اقدام دوستان و محبین محسوب بشویم ان شاءالله،ان شاءالله،بزرگترین افتخار،بزرگترین شرف است که ما را خاک نعالشان حساب کنند،درباره این آیه به اندازه وسع و آنچه که نصیب و قسمت است ،سخن بگوییم.

《مِنْهَا خَلَقْنَاکُمْ 》از آن خاک شما را آفریده ایم ،خلقت انسان را در این آیه از خاک دانسته اند.

خاک را یک مقداری ما روی آن کار کنیم،بررسی کنیم خاک چیست.

《مِنْهَا خَلَقْنَاکُمْ 》،خاک ماده خامِ خلقت است،چرا ماده خام؟؟

به علت اینکه باید به این خاک یک چیز دیگر اضافه بشود که ماده خام پخته گردد،شئِ مُضافِ به خاک که خام را پخته می کند،آب است،آب باید به خاک اضافه بشود این دو با هم ،ماده خلقت می شود.

در این آیه کریمه یک لطافت برای اشاره به خِلقت است ،اصلا امشب خودمان را پیدا کنیم ببینیم از کجا آمدیم و به کجا می رویم و از کجا دو مرتبه نشأت وجود می گیریم،این آیه این را می گوید. امیرالمومنین علیه السلام آن حینِ ضربت خوردن هم انسان هایی که لیاقت دارند،استعداد دارند،ظرفیت دارند،آنها را می خواهند با خودشان آشنا کنند،امیرالمومنین می خواهند اهل معرفت را به خودشان راه بدهند.

ما از کجا هستی گرفتیم؟

نشأت وجودی ما از کجاست؟

از خاک است.

آخر خاکِ تنها که نمی تواند وجود آفرین باشد،هستی ده باشد.

خاک را ماده خام گفتیم باید به آب ضمیمه بشود،چرا مولا از خاک تنها سخن گفتند و ماده خام را پیش کشیدند ؟

با یک اشاره که اگر وقتش بود و لازم بود اشاره را به تفصیل شرح خواهیم داد،و آن اینکه حقیقت مائِیِّه در خود آیه موجود است، در نایِ 《خلقنا》 او خوابیده است.

آب تنزلِ ولایت است،امیرالمومنین علیه الصلاه و السلام هر وقت میخواهد چهره اش را به هر کس نشان بدهد از مجرای آب نشان می دهد.

《وَ جَعَلْنا مِنَ الْماءِ کُلَّ شَیْ ءٍ حَیٍّ》،مِنْهَا حیات می خواهد یعنی خام ،پخته بشود، هایِ منها که تُراب است،خاک است،باید این هم حیات پیدا کند ،《وَ جَعَلْنا مِنَ الْماءِ کُلَّ شَیْ ءٍ حَیٍّ》،خاک ،مِن کُلَّ شَیْ ءٍ است.یکی از اشیاء خاک است،

این باید از آب حیات بگیرد.

دو مرتبه عرض کنیم؛

همه اشیاء باید حیات پیدا کند،یکی از اشیاء ،تُراب است،خاک است.

حیاتِ خاک هم از آب است.

《وَ جَعَلْنا مِنَ الْماءِ کُلَّ شَیْ ءٍ حَیٍّ》،خاک را آب زنده می دارد،و زنده نگه داشته است،این خاکی که ماده خِلقت است و ما آن را ماده خام خلقت

خواندیم ،اول خودش باید حیات بگیرد که بعد حیاتبخش باشد،اول خودش باید سرمایه زندگی در آن به وجود بیاید که بتواند به دیگری زندگی بدهد،اول باید در او یک رشد و تکامل نسبی و ترابی به وجود بیاید که بعد بتواند ماده خلقت و مایع وجود بشود.از آب هستی می گیرد.

لذا احادیث دَحوالارض را ببینید ،خاک از آب بیرون زده است.اول نقطه ای که از آب سر بیرون کِشید و اظهارِ حیات کرد،اولین نقطه ،نقطه کعبه است،همه کره زمین از نظر تحقیق هم که ثابت شده همه آب بوده،یک نقطه خودش را از آب بیرون کِشید،اظهار حیات کرد،اظهارِ وجود کرد ،اظهارِ زندگی کرد، عرضِ اندام کرد،آن نقطه کعبه است.

[یک روایت ضمن این…، حیف است ما این روایت را رها کنیم ]

آیا قبل از کعبه هم که نقطه تُرابی برای نشان دادنِ وجود است،نقطه دیگری هم از کُره زمین،کُره ای که شکلِ ماء داشته،تمام آب بوده،جای دیگری هم بیرون زده است؟؟

بله،بیرون زده است،ولی چشمی اجازه دیدنش را نداشته ،لذا به آن اوّلیت ندادند،چون هیچ کس حق نگاه کردن به آن را هم نداشته .

کجا بوده؟؟

کربلا.

کربلا قبل از کعبه، وجود و هستی گرفت.

آنجا را برای چه نگفتند؟

به جهت اینکه هر کسی قابلیت دیدش را ندارد،هر کسی اجازه تماشایش را ندارد،هر کسی اجازه شنیدن اسمش را ندارد،از کعبه سخن بگوییم ،برای همین کعبه را مَطافِ همه اهل توحید قرار دادند و کعبه همه موحدین قرار دادند، از کعبه سخن بگوییم ،خاک از آب وجود گرفت ،از آب هستی گرفت،《وَ جَعَلْنا مِنَ الْماءِ کُلَّ شَیْ ءٍ حَیٍّ》خاک را نَشأَت( نشاه)وجودی داد ،نَشأَت حیاتی داد،خاک به وجود آمد. این آب را در آیه 《مِنْهَا خَلَقْنَاکُمْ 》در فاعل خلقنا ،حیثیت یافته است،ما به خاک قابلیت دادیم،ما به تُراب شرف دادیم،ما زمین را لیاقت دادیم که رمز خِلقت شما را بزند.و هستی شما را بَنا بدهد.

اینجا به یک مساله دقیقتری اشاره کنیم،که کنیه آن حقیقت کل را با همه دل پذیرفتی و قبول کردی از《خَلَقْنَاکُمْ》،فاعلِ خَلَقْنَا را اگر حیثیت مائِیه درک نکردی حالا از این کُنیه حیثیت مائِیه  را درک کن ،که اصلِ حیات است و او را 《ابوتراب》گفته ای،و او را به 《ابوتراب》کُنِیَّت داده ای، پدرِ خاک است،یعنی هستی بخشِ همه هستی،نایِ خلقنا حقیقتِ مائِیه است،ابوتراب حقیقت مائِیه است،به ضمیر منها اضافه می شود

ماده خلقت می سازد،چون راه به این حقیقت نداری در عالم ظاهر،توی عالم ماده با《 إِنَّا لِلَّٰهِ وَإِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعُونَ

》،تو را با خاک آشنا می کنند.

حالا که میخواهی برگردی تو را کجا می اندازند؟؟

توی خاک.

بنا شد به خدا برگردیم ،چطور به خاک برمی گردیم؟؟

هستی تو از آنجاست،

سر بنه آنجا که باده خورده ای

 

از هر جا نشأَه وجود گرفتی به همانجا بر می گردی.

آی بشر که تیغ به کف گرفتی،آی انسانی که شمشیر به دست گرفتی،آی کُشنده 《علی》و قاتلِ امیرالمومنین که توی محراب به او حمله میکنی،تو میدانی داری به چه کسی شمشیر میزنی؟؟

آن کسی که تو را هستی داده،آنکه تو را وجود داده،آنکه تو را حیثیت حیاتی داده،《مِنْهَا خَلَقْنَاکُمْ 》.

میدانی وقتی که نام او را می برند یا نام او را می بری،یا نام او را می شنوی، بی اعتنا می گذری،این نام هستی ده تو است؟؟

به قول آن بزرگ ،حرف خیلی قشنگی زده ،او می گوید از مناقب و فضائل امیرالمومنین علیه السلام[امیرالمومنین منقبت و فضیلت زیاد دارند ،یک روایت هست که آن را می خوانیم،یک روایت هست که در یک شب سه هزار و سه منقبت برای امیرالمومنین علیه السلام ذکر شده،یک شب فقط،غیر از مناقب و فضائل دیگر،در یک شب سه هزار و سه منقبت.

این روایتش را ان شاءالله می گوییم]

هفدهم ماه رمضان بود آقا امیرالمومنین صلوات الله و سلامه علیه با رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم به طرفِ بَدر می رفتند،عطش به همراهان رسول خدا و اصحابشان حمله ور شد،آب نداشتند،اسب ها هم آب ندارند،تشنگی ،تشنگی،《وَ جَعَلْنا مِنَ الْماءِ کُلَّ شَیْ ءٍ حَیٍّ》،حالا دارد خودش را در همه چهره ها نشان می دهد، این نشان دادن امیرالمومنین علیه السلام است.رسول خدا می فرمایند آب نیست،چه کسی اینجا جای نزدیکی سراغ دارد که برود آب بیاورد؟؟

همه گفتند ما سراغ نداریم،امیرالمومنین علیه السلام فرمودند من جایی را سراغ دارم.

《وَ جَعَلْنا مِنَ الْماءِ کُلَّ شَیْ ءٍ حَیٍّ》،شب های اِحیاء نوزدهم،بیست و یکم و بیست و سوم،اولِ شب غسل مستحب است،یعنی اول با آب آشنایت می کنند.یعنی چه برای چه غسل کنیم؟؟

بیا یک شب ،اگر امشب را غسل کردی و نتوانستی اینجوری که من می گویم نیت کنی ،یکدفعه اینجوری که ما می گوییم نیت کن،حالا اگر غسلت هم باطل است،یک غسل باطل بکن ،ببین توی این باطل چه در می آید.

 

شد مُشتَبه ز کعبه به میخانه راه ما

ای بهتر از هزار یقین ،اشتباه ما

 

یک شب هم اینجوری که من می گویم غسل کن،بعد هم اینجوری وضو بگیر ،یکمرتبه در عمرت بس است،همه وضو هایت قبول است.تا ان شاءالله همین جوری هم غسل میتت بدهند،ان شاءالله.

یعنی شبِ نوزدهم که منسوب به امیرالمومنین علیه السلام است من خودم را با آب که حیات بخش است و تنزل از ذات مقدس امیرالمومنین توی عالم ماده و طبیعت پیدا کرده،من خودم را آشنا می کنم،علی جان من نتوانستم تو را بشناسم،علی جان من نتوانستم نام تو را آنجوری که هستی ببرم،علی جان من نتوانستم با دل به تو نزدیک بشوم،علی جان من با تو نا آشنایم،ولی این آبِ جاری که تو توی خلقت آوردی و خودت را از این مسیر در اختیار خلق گذاشتی من با این آب خودم را با تو آشنا می کنم.

اینجوری غسل کن،به سر بریز این آب را،به دست راست بریز به دستِ چپ بریز،خودت را با این آب نزدیک کن،خودت را در این آب غرق کن ،خودت را با این آب نزدیک کن،یکمرتبه هم اینجوری غسل کن ببین چیست، آثارش را ببین،یکمرتبه اینجوری وضو بگیر.

می خواهم نماز بخوانم ،می خواهم خدا را عبادت کنم،می خواهم روی به طرف قبله کنم ،می خواهم طواف کنم.

باید وضو بگیری،اول با 《علی》آشنا بشوی.

آشنایی با آب،آشنایی با 《علی》است؟؟

بله تنزل امیرالمومنین علیه السلام در ولایت کلیه و مطلقه به وسیله آب است.

هر چه تا الان وضو گرفتی با رساله عَمَلِیه ان شاءالله درست است،با ظاهر شرع درست است،ولی در فتوای ولایت ،اگر اینچنین وضو نگرفتی ،در امام شناسی اگر اینچنین غسل نکردی،وضو و غسلِ تو تا الان انجام نشده،بر حَدَثِ اصغر و اکبر باقی هستی.

موقع مرگ هم با آب غسلت می دهند،چون می خواهی به اصلت رجعت کنی،میخواهی برگردی.

بابا این یک چیزی هست که در تمام زندگی ها هست،عروسی که میخواهی بروی لباس نو می پوشی،شبِ ضربت خوردن امیرالمومنین لباسِ مشکی می پوشی،این به آن راه نزدیکت می کند،قربت می دهد،به همین اندازه،وضو را در تقربِ به ذات مقدس ولی مطلق، برای وضو اعتبار قائل باش،برای غسل اعتبار قائل باش.

جبرئیل آمده همه انبیاء را در مقام وحی کمک کند،جبرئیل بر ابراهیم خلیل نازل شده که در اتصال دادن ابراهیم به وحی‌ کمکش کند.

بر موسی على نبینا افضل الصلاه والسلام

نازل شده موسی را در ارتباط دادنش به وحی کمک کند،بر عیسی همین گونه، بر بقیه انبیاء همین گونه،بر پیغمبر آخر الزمان در جنبه تنزل قرآن به همین گونه،ولی در این باب که جبرئیل می آید،میکائیل می آید،اسرافیل می آید،رسول خدا خبر می دهند،منقَبَت می دهند،علی جان سه هزار و سه منقبت برای تو هست،اینها نیامدند 《علی 》را کمک کنند،《علی》احتیاجی به کمک ملائکه ندارد،آمدند از 《علی》کمک بگیرند ،نیرو بگیرند،استعداد بگیرند،امیرالمومنین علیه السلام آنها را کمک کنند.این فرق است،لذا این روایت را شبِ ضربت خوردن امیرالمومنین صلوات الله و سلامه علیه…لذا گاهی جبرئیل توی آن کمک گرفتنش از این معنا، روایات هست آنچه که جبرئیل میدانسته از امیرالمومنین آموخته است،آنچه را که جبرئیل می دانسته امیرالمومنین به او تعلیم دادند،این توی عالم صورت و توی عالم ماده و طبیعت و توی این عنصر تن و توی این خلقت نیست،این یک عالم دیگری می خواهد باشد،شنونده باید عالمش عوض بشود،گیرنده از نظر فکری باید عالمش عوض بشود،این علوی بشود،این ابوترابی بشود،این بشود توی نقطه اصلی خلقت قدم گذاشته،آنجا سر در آورده،دحو الارض وجودش بشود تا بفهمد و الا برایش سنگین است،برایش ثقیل است،نمی تواند درک کند به انکار می نشیند و انکار هم مساوی کفر است،انکار فضائل ما اهلِ بیت مساوی با کفر است ،جبرئیل بر رسول خدا به پیغام وحی وارد شد، آقا امیرالمومنین علیه السلام آن هنگام خدمت رسول خدا نشسته بودند ،هیچ گاه سابقه ندارد جبرئیل وحی که می آورد به کار دیگر بپردازد،هیچ سابقه ندارد،رسول خدا صلی الله علیه و آله دیدند جبرئیل وحی را آورده ،پیغام را باید برساند،چشمش به امیرالمومنین علیه السلام که افتاد 《شَغَلَهُ حُبُّ عَلیً عَن رَسولِ الله》عشق امیرالمومنین جبرئیل را از سخن گفتن به وحی بازداشت،بر امیرالمومنین سلام کرد،به ابی تُراب، 《السلام علیک یا اباتراب》سلام کرد و حضرت جوابِ سلامش را دادند،رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم پرسیدند : اخی جبرائیل أتَعرفُ هذا الشاب؟

مگر این جوان را تو می شناسی؟

کیفَ لا أَعَرَفَهُ یا رسول الله؟

مگر می شود نشناسم؟

هوَ عَلَمَنی رَبی،او به من خدای من را آموخته[من دو عبارت دیدم؛ هوَ عرَّفَنی ربی،او خدای من را به من شناسانده]چطور نمی شناسم.

رسول خدا فرمودند: چه زمانی؟چه وقت؟

جبرئیل عرض کرد که یارسول الله یک ستاره ای هست که از افق هر چهل هزار سال یکمرتبه این ستاره بیرون می آید،من چهل هزار مرتبه این ستاره را دیدم،بعدش یادم نیست،در آن هنگام که دیگر قبلش زمان یادم نیست(نمی گوید که دیگر زمانی نبود،می گوید یادم نیست)،خداوند تبارک و تعالی به قدرت و عظمت و مشیَّت و اراده خودش من را آفرید،در هاله ای از نور من احاطه شدم، یک شبحی من را گرفت که آنجا نمی توانستم هیچ چیز را تشخیص بدهم ،حق از من سوال کرد،مَن اَنا ؟ و مَن عَبد؟

من کی ام؟ و تو کی هستی؟

فَتَلَجلَجَ لِسانی؟

زبانم یارای گفتن نداشت،ناگهان میان آن هاله نور شبحی ظاهر شد و او به من آموخت :قل انا جبرئیل عبدُک و انتَ الهی و خالقی .نترس بگو من بنده تو جبرئیل هستم و تو خالق من هستی،و تو اِله من هستی، زبانم باز شد ،سخن را من به تقلید از آن معلم خودم برگرداندم ،حق به من بار داد،به من موقعیت داد،قسمش دادم ،دامنش را توی آن حال گرفتم که تو به من گردن من حق داری،تو چه کسی هستی؟ نقاب از چهره گرفت،شناختمش که او 《علی بن ابی طالب》است،چطور یا رسول الله نمی شناسمش؟

《مِنْهَا خَلَقْنَاکُمْ 》نَه خاکیان را، و نَه عالم مُلک را او نقش خلقت زده،ملکوتیان را و فوق عالم ملکوت را او نقش خلقت زده،در《مِنْهَا خَلَقْنَاکُمْ 》گیر هستی؟ در 《مِنْهَا خَلَقْنَاکُمْ 》صورت ماده،صورت مُلک ،صورت عالم جسم را گیر هستی؟ 《فَسَبَّحْنَا فَسَبَّحَتِ الْمَلَائِکَهُ وَ قَدَسَنا فَقَدَسَتِ المَلَائِکَه》خداوند تبارک و تعالی نور ما را قبل از خلقت همه اشیاء آفرید.

به دو هزار سال؟به هفت هزار سال؟

خلقت اینجا خلقت نوری است هااااا؟

《کُنا أنواراً حُولَ العَرشِه مُحْدِقینَ》.

یک مقدار خودمان را پیدا کنیم،دامنش را بگیریم،آن که به ما هستی داده،آن که به ما وجود داده،آن که به ما نیروی معرفت او را به اندازه ظرف وجودیمان را داده،آن که به ما لیاقت داده او را دوست داشته باشیم،آن که به ما اجازه داده نامش را ببریم،آن که به ما رخصت داده اسمش را به زبان بیاوریم ،امشب او را بشناسیم .

نه او کشته نمی شود،نَه او نمی میرد،او حیات است،او زندگی است،او حیات سرمدی دارد،او وجود سرمدی دارد،امیرالمومنین علیه السلام نمرده است.

امیرالمومنین کشته نشده،او توی دل ماها جا دارد،توی دل دوستانش جا دارد،توی دل آنهایی جا دارد که با عشق او وجودشان عجین هست،چقدر این رباعی قشنگ است،چقدر قشنگ است؛

 

عنوان منزّه از *نعوت است علی

بر ذات حق آیت ثبوتست علی

زان ناقه سواری و حضور شب دفن

پیداست که حی ولایموتست علی

 

[*نعوت ،جمع نَعت است به معنای صفت]

 

امام حسن علیه السلام داد زد حسین جان ،داداش بیا ببین بابایمان است،بابایمان،آقایمان،آقای عالم است،خودشان را انداختند،به سلمان،ابی ذر،آنهایی که آنجا بودند،مقداد بوده یا نبوده، هر کس بود ،صعصعه،کمیل،به اینها گفتند از واقعه دورتر بایستید،سلمان می گوید صدای مولا زاده عزیز خودم امام حسن مجتبی علیه السلام را شنیدم که دارد داد میزند،برادرش امام حسین را میخواند،دعوت می کند که بیا ببین ،جمالش را تماشا کن،خودش است؛

 

عنوان منزّه از نعوت است علی

بر ذات حق آیت ثبوتست علی

زان ناقه سواری و حضور شب دفن

پیداست که حی ولایموتست علی

 

به حق خودت محبتت را از ما مگیر،به حق دوستانت محبتت را توی دل ما زیاد کن،به حق آنهایی که تو را شناختند معرفتت را به ما بده،به حق آنهایی که خودشان را در مقابل شمع وجودت آب کردند و از سوختن دم نزدند به ما سوزش محبت و سوختن در راه ولای خودت را مرحمت کن،با این حال با این توجه؛

اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِکِتَابِکَ الْمُنْزَلِ [این کتابک المنزل،امیرالمومنین علیه السلام است]

وَ مَا فِیهِ وَ فِیهِ اسْمُکَ الْأَکْبَرُ [اسم اکبر،امیرالمومنین علیه السلام است]

امشب قرآن سر بگیریم و شبِ قدری را که گفتند باید درک بشود همین شبِ قدر است که او را بشناسی و جز او به هیچ چیز فکر نکنی،و جز از او از هیچ کس مدد نخواهی.

امشب قرآن سر میگیریم مثل هر شب به حق امیرالمومنین ،…در راه امیرالمومنین هستی شان را باختند،در حق همدیگر دعا کنید،هر کسی از هر کسی، تا توی دل کسی از کسی کینه است،نِقار است،دشمنی است،تا توی دل کسی از این مقوله اشیاء باشد نمی تواند با صاحبِ ولایت اتصال برقرار کند،به حق علی امشب توی دلت از هر کسی کدورت ،غم و غصه و ناراحتی هست،بیرون کن تا بتوانی با او متصل بشوی.

 

《اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم》

یاعلی مدد

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *