بصائرالدرجات_جلسه شانزدهم

《بسم الله الرحمن الرحیم》

《حَدَّثَنَا عِمْرَانُ بْنُ مُوسَى عَنْ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ عَلِیِّ بْنِ أَسْبَاطٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ اَلْفُضَیْلِ عَنْ أَبِی حَمْزَهَ اَلثُّمَالِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ« وَ أَنَّ هٰذٰا صِرٰاطِی مُسْتَقِیماً فَاتَّبِعُوهُ،»》
ابوحمزه ثمالی از امام صادق علیه الصلاه و السلام سوال کرد در معنای این آیه کریمه و تفسیر و تاویلش،که حق میفرماید « وَ أَنَّ هٰذٰا صِرٰاطِی مُسْتَقِیماً فَاتَّبِعُوهُ،»معنایش چیست؟؟
《 قَالَ هُوَ وَ اَللَّهِ عَلِیٌّ اَلْمِیزَانُ وَ اَلصِّرَاطُ .》،حضرت فرمودند :این آیه کریمه منظور وجود مقدسِ جد بزرگوار ما امیرالمومنین علیه السلام است،که به خدا سوگند او میزان است و او صراط است.
«اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقِیمَ»، خواستن از حق است در نماز واجب و فریضه که به علی بپیوندیم،راه او را طی کنیم.

《حدثنا عَنْ عَلِیِّ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ سَعِیدٍ ، عَنْ حَمْدَانَ بْنِ سُلَیْمَانَ ، عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ مُحَمَّدٍ اَلْیَمَانِیِّ ، عَنْ مَنِیعٍ ، عَنْ یُونُسَ ، عَنْ صَبَّاحٍ اَلْمُزَنِیِّ ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) قَالَ: «عُرِجَ بِالنَّبِیِّ (صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ) مِائَهً وَ عِشْرِینَ مَرَّهً، 》
حضرت را به معراج بردند،حضرت صعود کردند به عالم عِلوی که کسی نمیداند چیست آن عالمِ بالا،صد و بیست مرتبه،رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم یکمرتبه به معراج نرفتند صد و بیست مرتبه معراج رفتند
《مَا مِنْ مَرَّهٍ إِلاَّ وَ قَدْ أَوْصَى اَللَّهُ اَلنَّبِیَّ (صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ) بِوَلاَیَهِ عَلِیٍّ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) وَ اَلْأَئِمَّهِ مِنْ بَعْدِهِ ، أَکْثَرَ مِمَّا أَوْصَاهُ بِالْفَرَائِضِ».》
هیچ دفعه ای رسول خدا به معراج نرفتند که خلوت خاص است،ارتباطِ خاص خاتم است با مرتبه و مقامِ ذات، در هیچ مرتبه و در هیچ دفعه از دفعات و مرّاتِ معراج رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم نرفتند مگر رسول خدا را به امیرالمومنین علیه السلام و به ولایت او و به ائمه علیهم السلام و به ولایت آنها توصیه می فرمود ،سفارش می فرمود. در هر دفعه خداوند تبارک و تعالی به رسول الله می فرمود حبیبِ من یادت نرود از ترویج ولایت امیرالمومنین و ترویجِ ولایتِ ائمه بعد از او 《أَکْثَرَ مِمَّا أَوْصَاهُ بِالْفَرَائِضِ».》بیشتر از آن مقداری که خدا ،رسول خودش را به واجبات سفارش میکرد.راجع به نماز و روزه و بقیه حج و جهاد و زکات و این حرفها ،آنها را هم سفارش میکرد ولی بیشتر به ولایت امیرالمومنین علی بن ابی طالب علیهما السلام و ولایت ائمه علیهم السلام بعد از امیرالمومنین علیه الصلاه و السلام سفارش مى فرمود.

《حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عِیسَى عَنْ سُلَیْمَانَ اَلْجَعْفَرِیِّ قَالَ: کُنْتُ عِنْدَ أَبِی اَلْحَسَنِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ یَا سُلَیْمَانُ اِتَّقِ فِرَاسَهَ اَلْمُؤْمِنِ 》

راوی میگوید من در نزد آقا‌ موسی بن جعفر علیه الصلاه و السلام شرفیاب بودم حضرت به من فرمودند

مواظب باش از زیرکی و باهوشی مومن ، مومن همه چیزها را می فهمد به روی خودش نمی آورد ،خیال نکنی یک وقتی حرفی زدی او هم بله بله می گوید تو هم تقلب میکنی فکر میکنی نفهمیده ،نخیر او با فهمیدن کلاه سرش می رود.مومن اینجوری است،زیرک است باهوش است ،مواظب باش.

《فَإِنَّهُ یَنْظُرُ بِنُورِ اَللَّهِ 》دید او از ورای نور الهی است.

به قدرت نور خدا می بیند،همه که می بینند با این نورهای ظاهری، چراغ و خورشید و اینجور چیزها می بینند ولی اگر او می بیند با نور خدا می بیند ،به نورالله می بیند.

《فَسَکَتَ حَتَّى أَصَبْتُ خَلْوَهً》ساکت شدم چیزی نگفتم تا در یک پنهانی و خلوتی حضرت را پیدا کردم که خودم بودم و حضرت،عرض کردم؛

《فَقُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاکَ سَمِعْتُکَ تَقُولُ اِتَّقِ فِرَاسَهَ اَلْمُؤْمِنِ 》 قربان شما گردم من از شما شنیدم که فرمودید بپرهیز،متوجه باش،مواظب باش از زیرکی و باهوشی مومن،

《فَإِنَّهُ یَنْظُرُ بِنُورِ اَللَّهِ 》چون او نگاهش به نیرو و قدرتِ نور الهی است.

《قَالَ نَعَمْ یَا سُلَیْمَانُ》فرمودند بله همین گونه است که شنیدی،مومن با نورهای عالم طبیعت نمی بیند منشاء دیدش چیز دیگر است.

《 إِنَّ اَللَّهَ خَلَقَ اَلْمُؤْمِنَ مِنْ نُورِهِ 》خداوند تبارک و تعالی مومن را از نور خودش آفریده است.”اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ” از آن نور ،مومن را آفریده است.

《وَ صَبَغَهُمْ فِی رَحْمَتِهِ》و او را رنگ آمیزی کرده است

و در خُمِ رنگ رحمت خودش او را انداخته است.

《وَ أَخَذَ مِیثَاقَهُمْ لَنَا بِالْوَلاَیَهِ وَ اَلْمُؤْمِنُ أَخُو اَلْمُؤْمِنِ لِأَبِیهِ وَ أُمِّهِ أَبُوهُ اَلنُّورُ وَ أُمُّهُ اَلرَّحْمَهُ

وَ إِنَّمَا یَنْظُرُ بِذَلِکَ اَلنُّورِ اَلَّذِی خُلِقَ مِنْهُ .》

مومن از همین نوری که خلق شده است،از همین نور می بیند چون رنگ آمیزی اش به وجود مقدس امام حسین علیه السلام است ،چون او رحمت الهی است،

کسی که به او رنگ حسینی بزنند،این “صبغه من رحمه “منظور این است که مومن را از نور آفریدند در ارتباط با امیرالمومنین علیه السلام ،ولایت امیرالمومنین در خلقتش نقش اولی را داشته،بعد هم با عشق امام حسین علیه السلام رنگ آمیزی اش کردند،این امام حسینی را مواظب باشین همه چیز را می فهمند هااا، چون رحمت اوست.

[این که گفتیم در روایت نبود،معنای روایت همین است ولاغیر.]

《حَدَّثَنَا اَلْحَسَنُ بْنُ عَلِیِّ بْنِ مُعَاوِیَهَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سُلَیْمَانَ عَنْ أَبِیهِ عَنْ عِیسَى بْنِ أَسْلَمَ عَنْ مُعَاوِیَهَ بْنِ عَمَّارٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ جُعِلْتُ فِدَاکَ هَذَا اَلْحَدِیثُ اَلَّذِی سَمِعْتُهُ مِنْکَ مَا تَفْسِیرُهُ》

معاویه بن عمار از امام صادق علیه الصلاه و السلام سوال کرد آقاجان این حدیثی که من از شما شنیدم معنایش چیست؟؟

《 قَالَ وَ مَا هُوَ 》حضرت فرمودند کدام حدیث را می گویی؟؟

《قَالَ إِنَّ اَلْمُؤْمِنَ یَنْظُرُ بِنُورِ اَللَّهِ》مومن نگاهش به نیروی نور الهی است، به قدرت نور الهی است،با او می بیند.[به قول امروزی ها با عینک الهی می بیند،عینک و اینجور چیزها را در لفظ می آورند ولی بالاتر از این حرفهاست، بعدش هم عینک برای چشم است او اصلا عینک لازم ندارد، او با یک نیروی می بیند که آن نیرو در اختیار همه مردم نیست مگر آنهایی که در این باب نمره دارند].《فَقَالَ یَا مُعَاوِیَهُ إِنَّ اَللَّهَ خَلَقَ اَلْمُؤْمِنِینَ مِنْ نُورِهِ》

خداوند تبارک و تعالی مومنین را خلق کرده است ،(مومن آن نیست که هی انگشتر دست میکند و ریش بلند میکند هاااا،تا می گویی مومن آدم خیال میکند آن است که چندتا انگشتر رنگ و وارنگ توی دستش است و ریش بلند هم دارد،زیر بغلش هم یک جانماز است،جانماز هم که پهن میکند یکمتربه آدم میبیند که یک بشقاب ترحلوا جلویش گذاشته ، آن مهر است بابا،مهر بزرگ است که کاسه ای و بشقابی است و دورش هم کنگره ای است ….نه بابا مومن اینها نیست]مومن آن است که با اهل بیت علیهم السلام پیوند ولایی دارد ،او مومن است.خداوند تبارک و تعالی مومنین را از نور خودش خلق فرموده است.

“اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ” ،این نور ظهورِ وجود مقدس صاحب ولایت کلیه و مطلقه امیرالمومنین علیه السلام‌ و الصلاه است.نور عالم شهودِ ولایی است که در تجلی است.این منظور آن است.

《 وَ صَبَغَهُمْ فِی رَحْمَتِهِ》ولی رنگ آمیزی اش از رحمت خودش است.که وجود مقدس حضرت سید الشهداء علیه السلام است، رنگ حسینی به خودش میگیرد.

《 وَ أَخَذَ مِیثَاقَهُمْ لَنَا بِالْوَلاَیَهِ عَلَى مَعْرِفَتِهِ یَوْمَ عَرَّفَهُمْ نَفْسَهُ 》مومن آن است که عهد و میثاقش را با خدا محکم کرده است به ولایت و محبت و دوستی ما، روزی که《 یَوْمَ عَرَّفَهُمْ نَفْسَهُ 》خداوند تبارک و تعالی خودش را به او شناساند ” أَلَسْتُ بِرَبِّکُمْ قَالُوا بَلَى”،آن روز خودش را شناساند،گفت حالا که خلقت تو نوری است و صبغه تو از رحمت است،حالا خودم را به تو میشناسانم” أَلَسْتُ بِرَبِّکُمْ “.《فَالْمُؤْمِنُ أَخُو اَلْمُؤْمِنِ 》پس مومن که برادر مومن است از آن عالم است نه المومن اخو المومن در این عالم ظاهر،که سایه همدیگر را میخواهند با تیر بزنند ،این المومن اخو المومن است؟؟

《فَالْمُؤْمِنُ أَخُو اَلْمُؤْمِنِ لِأَبِیهِ وَ أُمِّهِ أَبُوهُ اَلنُّورُ وَ أُمُّهُ اَلرَّحْمَهُ 》مومن بابایش نور است و مادرش رحمت است.اینجا پدر و مادری فرق میکند خودِ رسول الله هم از همین پدر و مادر ،وجودِ مقدسش را معرفی کرده است《 أُمِّ ِأَبیها》ست، مادرش را مادر نوری میداند،مادر من فاطمه است، “أَنَا مِنْ حُسَیْنٍ “پدر من حسین است،خودِ رسول خدا صلی الله علیه وآله و سلم اینگونه خودش را معرفی کرده است.

《وَ إِنَّمَا یَنْظُرُ بِذَلِکَ اَلنُّورِ اَلَّذِی خُلِقَ مِنْهُ .》مومن با این نیرو میبیند ،ببینید یک وقتی کلاه سرتان نرود که با این خواسته باشید کلاه سرش بگذارید که کلاه سرِ خودتان رفته است‌.همه کلک هایی که توی روزگار هست بیارید می خورد و نوش جان می کند بدون اینکه به روی خودش بیاورد.

《حَدَّثَنَا اَلْحَسَنُ بْنُ عَلِیٍّ عَنْ إِبْرَاهِیمَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سُلَیْمَانَ عَنْ أَبِیهِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: إِنَّ اَللَّهَ جَعَلَ لَنَا شِیعَهً فَجَعَلَهُمْ مِنْ نُورِهِ وَ صَبَغَهُمْ فِی رَحْمَتِهِ》

امام صادق علیه الصلاه و السلام فرمودند خداوند تبارک و تعالی برای ما شیعیانی قرار داده است،که آنها را قرار داده است و خلق کرده است از نور خودش و وجود آنها را از خُم رحمت خودش رنگ آمیزی کرده است.

《 وَ أَخَذَ مِیثَاقَهُمْ لَنَا بِالْوَلاَیَهِ 》و از آنها در عالم ذر عهد و پیمان گرفته است به ولایت .

《عَلَى مَعْرِفَتِهِ 》به معرفت خودش، میثاق ولایی گرفته است بر معرفت و آشنایی خودش.

《یَوْمَ عَرَّفَهُمْ نَفْسَهُ 》روزی که خودش را به آنها شناساند.

《فَهُوَ اَلْمُتَقَبِّلُ مِنْ مُحْسِنِهِمْ》آن خداست،همان خدایی که مومن را از این نور آفریده است،و از این رحمت ، صبغت داده است،رنگ آمیزی کرده است. از نیکوکاران

این گونه مومنین اعمالشان را قبول میکند،احسان و نیکوکاری اینها را قبول میکند

《 اَلْمُتَجَاوَزُ عَنْ مُسِیئِهِمْ》از گناهکارهای آنها هم می گذرد،می بخشد.

《 مَنْ لَمْ یَلْقَ اَللَّهَ مَا هُوَ عَلَیْهِ لَمْ یَتَقَبَّلْ مِنْهُ حَسَنَهً 》

کسی که ملاقات نکند با خدا،بر خود نیفکند و قبول نکند آنچه را که از خدا به او رسیده است،یعنی آنچه را که خدا بر او افکنده و پیشنهاد کرده است را نپذیرد،خدا هم از او حسنه ای را قبول نمی کند،《 وَ لَمْ یَتَجَاوَزْ عَنْهُ سَیِّئَهً.》

و از گناه و سیئه او نمی گذرد.آنچه را خدا بر او افکنده است باید قبول کند.

که پدرش نور است و مادرش رحمت است.

《حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ اَلْحُسَیْنِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِیلَ عَنْ صَالِحِ بْنِ عُقْبَهَ عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ مُحَمَّدٍ اَلْجُعْفِیِّ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَنْ عُقْبَهَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: إِنَّ اَللَّهَ خَلَقَ اَلْخَلْقَ فَخَلَقَ مَنْ أَحَبَّ مِمَّا أَحَبَّ》

امام باقر علیه الصلاه و السلام فرمودند خداوند تبارک و تعالی خلق را آفرید،هستی را آفرید ،پس خلق کرد آن کسی را که دوست داشت،از چیزی که دوست داشت،یعنی شخصی را که دوست داشت از چیزی که دوست داشت آفرید.

《 وَ کَانَ أَحَبَّ أَنْ یَخْلُقَهُ مِنْ طِینَهِ اَلْجَنَّهِ》

آن کسی را که دوست داشت،چنین دوست داشت که او را از گِل بهشت خلق کند.

《 وَ خَلَقَ مَنْ أَبْغَضَ مِمَّا أَبْغَضَ 》خداوند تبارک و تعالی هر کسی را دوست نداشت ،بغضش را داشت او را از همان چیزهایی که مبغوض او بود آفرید.خلقت هردو؛

تو مبین اختلاف هستی ها

بگذر از ما و من پرستی ها

هر دوتا دستِ اوست،

تو مبین اختلاف دشمن و دوست

که دل هر دو در تصرف اوست

آنجا خلقت اوست.

《وَ کَانَ مَا أَبْغَضَ أَنْ یَخْلُقَهُ مِنْ طِینَهِ اَلنَّارِ 》آن چیزی را که دوست نداشت آن بود که کافر و مبغض را از گِل جهنم خلق کند.آن را از گِل بهشت و این را از گِل جهنم خلق کرد.

خوشگل ها را از گِل جَنت و بدگِل ها را از گِل جهنم خلق کرد.

《ثُمَّ بَعَثَهُمْ فِی اَلظِّلاَلِ 》بعد آنها را که از آن گِل آفرید در عالم اظلال و اشباح رهایشان کرد .(ظِلال سایه است.لذا ” أَ لَمْ تَرَ إِلى‌ رَبِّکَ کَیْفَ مَدَّ الظِّلَّ”(سوره مبارکه فرقان/آیه ۴۵)،عالم ،هستی ظل وجود 《ولی》 است.هیچ چیزی وجود استقالی ندارد، انسان،مَلَک،فلک، منظومه های شمسی،هر چه هست،اینهایی که تو میبینی که فانی است،یعنی همین الان که هستی. برای همین هم می گویند فان، فان “سایه “است،از خودش وجود ندارد.اینجا روایتش هست که الان میخوانیم. همه این موجودات وجودشان ظلی است،سایه است،آنچه ذی ظل است ،او حقیقت وجودی دارد ،یک نور به او خورده ،آن نور این است،نور امیرالمومنین علیه السلام به او خورده سایه انداخته است،سایه هم لاشئ است،شئ نیست،وجودش به وجودِ دیگری است.)بعد که هر دو گروه را آفرید آنها را فرستاد در منطقه ظلال و سایه .

《قَالَ قُلْتُ أَیُّ شَیْءٍ اَلظِّلاَلُ 》گفتم آقاجان ظلال دیگر چیست؟؟ما همه جاها که رفته بودیم ،ظلال چیست؟

《قَالَ أَ لَمْ تَرَ إِذَا ظُلِّلَ فِی اَلشَّمْسِ شَیْءٌ وَ لَیْسَ بِشَیْءٍ 》ندیدی اگر چیزی سایه انداز باشد توی نور خورشید،سایه ای رخ بدهد این هیچی نیست، وجودی ندارد فقط یک حیثیتِ دیدنی دارد که در مقابل نور یک نوع تاریکی ایجاد کرده است، تاریکی هم می آورد. یعنی وجود ما تاریکی می آورد،جلوی خورشید را میگیریم. «وُجُودُکَ ذَنبٌ لا یُقاسُ بِهِ ذَنب»این وجود انسان،وجود ظلی است یعنی سایه می اندازد و به همین اندازه عالم را تاریک میکند .حضرت فرمودند ندیدی در موقعی که خورشید نور افشانی میکند ،سایه پدیدار میشود و هیچ چیز نیست.هر جور که ذی ظل حرکت میکند به راست او حرکت میکند.

ما همه شیریم شیران عَلم

حمله مان از باد باشد دم به دم

حمله مان پیدا و ناپیداست باد

جان فدای آن که ناپیداست باد

خوب و بد ،هر دوتا،به عنایت ولی خلق شدند.کافر و مومن به عنایت ولی خلق شدند، ظل اند،ظل ممدودند.

در خلقت هر دو دست داشته است.

《ثُمَّ بَعَثَ فِیهِمُ اَلنَّبِیِّینَ یَدْعُونَهُمْ إِلَى اَلْإِقْرَارِ بِاللَّهِ 》[وجود ظِلی یادتان نرود]بعد از اینکه همه اینها وجود ظلی گرفتند.بعد پیغمبرها را خداوند تبارک و تعالی فرستاد که این مردم را دعوت کنند و به اقرار و اعتراف به وحدانیت پروردگار در بیاورند.

《 وَ هُوَ قَوْلُهُ« وَ لَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ خَلَقَهُمْ لَیَقُولُنَّ اَللّٰهُ »》

اگر از این خلق بپرسی چه کسی شما را خلق کرده است،می گویند خدا.

《 ثُمَّ دَعَاهُمْ إِلَى اَلْإِقْرَارِ بِالنَّبِیِّینَ 》بعد پیغمبرها را فرستاد که از این مردم اقرار بگیرد به حقانیت پیامبران و نبیین،

《فَأَقَرَّ بَعْضُهُمْ وَ أَنْکَرَ بَعْضُهُمْ 》بعضی ها اقرار کردند و بعصی ها انکار کردند.

《ثُمَّ دَعَاهُمْ إِلَى وَلاَیَتِنَا》بعد همه پیغمبرها را فرستاد که اقرار و اعتراف بگیرد به ولایت ما اهل بیت [علیهم السلام ] از این خلق.

《 فَأَقَرَّ وَ اَللَّهِ بِهَا مَنْ أَحَبَّ 》به خدا سوگند اقرار به ولایت ما کرد آن کسی که خدا دوست داشت.

《وَ أَنْکَرَهَا مَنْ أَبْغَضَ》و به خدا سوگند انکار ولایت ما کرد آن کسی را که خدا دوست نداشت،به او بغض داشت.

《وَ هُوَ قَوْلُهُ》این قول اوست؛

« فَمٰا کٰانُوا لِیُؤْمِنُوا بِمٰا کَذَّبُوا بِهِ مِنْ قَبْلُ» اینجوری نیست که هی تبلیغ کنی اینها بیایند ولایت را قبول کنند ،به خدا سوگند اینها ایمان نمی آورند به آن چیزی که قبلا تکذیب کرده اند.قبلا در آن عالم انکار کردند الان نمی توانند اقرار کنند و اگر هم اقرار کنند زیر آن می زنند.

《ثُمَّ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ کَانَ اَلتَّکْذِیبُ ثَمَّهَ .》

حضرت فرمودند تکذیب ولایت ما از آنجاست نه اینجا. آن که قبول نمی کند از آنجا قبول نکرده است.

《حدثناأَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ اَلْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنِ اَلْحُسَیْنِ بْنِ نُعَیْمٍ اَلصَّحَّافِ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنْ قَوْلِهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَمِنْکُمْ کٰافِرٌ وَ مِنْکُمْ مُؤْمِنٌ》

از امام صادق علیه الصلاه و السلام سوال کردم آقاجان معنای این آیه چیست که پروردگار متعال میفرماید پس بعضی از شما کافر است و بعضی مومن؟؟

《فَقَالَ عَرَفَ اَللَّهُ وَ اَللَّهِ إِیمَانَهُمْ بِوَلاَیَتِنَا》

حضرت قسم خوردند فرمودند به خدا سوگند خداوند تبارک و تعالی شناساند ایمان آنها را به آنها، به ولایت ما اهل بیت(علیهم السلام).

《وَ کُفْرَهُمْ بِهَا 》و کفر آنها را هم باز به وسیله انکار ولایت به آنها شناساند،و توی دل آنها انداخت.

《یَوْمَ أَخَذَ اَللَّهُ عَلَیْهِمُ اَلْمِیثَاقَ فِی صُلْبِ آدَمَ وَ هُمْ ذَرٌّ .》آن وقتی که اینها ذرات بودند و در صُلب آدم بودند

خداوند تبارک و تعالی اخراج کرد ذُریه را از صلب آدم،آنجا هر کسی ولایت ما را قبول کرد مومن شد و هر کسی قبول نکرد کافر شد، از آنجا خداوند تبارک و تعالی نقش کفر و ایمان را زد.

《حدثنااَلْحُسَیْنِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ مُعَلَّى بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ جُمْهُورٍ عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ عَبْدِ اَلرَّحْمَنِ عَنِ اَلْهَیْثَمِ بْنِ وَاقِدٍ عَنْ أَبِی یُوسُفَ اَلْبَزَّازِ قَالَ: تَلاَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ هَذِهِ اَلْآیَهَ فَاذْکُرُوا آلاٰءَ اَللّٰهِ》.

امام صادق علیه الصلاه و السلام این آیه را برای ما تلاوت فرمودند《 فَاذْکُرُوا آلاٰءَ اَللّٰهِ》به یاد بیاورید نعمت های پروردگار را برای خودتان.(آلاء یعنی نعمت)،یادآوری کنید.

《 وَ قَالَ أَ تَدْرِی مَا آلاَءُ اَللَّهِ 》به من فرمودند میدانی نعمت های خدا چیست؟؟

《قُلْتُ لاَ》عرض کردم نه آقاجان،من چه میدانم.

《قَالَ هِیَ أَعْظَمُ نِعَمِ اَللَّهِ عَلَى خَلْقِهِ وَ هِیَ وَلاَیَتُنَا 》.

” آلاٰءَ اَللّٰهِ ” بالاترین نعمت های پروردگار است و او ولایت ما اهل بیت (علیهم السلام)است.یادآوری کنید.

هر کسی هر روز یادآوری نعمت نکند کفران کرده است،کفران باعث سلب نعمت می شود.هر روز به نعمت ولایت شکر کنید.

《حَدَّثَنَا عَبْدُ اَللَّهِ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ إِبْرَاهِیمَ بْنِ مُحَمَّدٍ اَلثَّقَفِیِّ قَالَ فِی کِتَابِ بُنْدَارَ بْنِ عَاصِمٍ عَنِ اَلْحَلَبِیِّ عَنْ هَارُونَ بْنِ خَارِجَهَ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ : فِی قَوْلِ اَللَّهِ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى« وَ کَذٰلِکَ جَعَلْنٰاکُمْ أُمَّهً وَسَطاً لِتَکُونُوا شُهَدٰاءَ عَلَى اَلنّٰاسِ»》

در ذیل این آیه کریمه از امام صادق علیه السلام پرسیدم که آقاجان معنایش چیست؟؟ چنین است که ما شما را امت وسط قرار دادیم که آگاه باشید بر خلق عالم و بر همه مردم.

《 قَالَ نَحْنُ اَلشُّهَدَاءُ عَلَى اَلنَّاسِ بِمَا عِنْدَهُمْ مِنَ اَلْحَلاَلِ وَ اَلْحَرَامِ وَ مَا ضَیَّعُوا مِنْهُ》.

فرمودند ما آگاهانیم و ما بینایانیم و ما دانایانیم بر همه اعمال مردم در حلال و حرام و آنچه را که در حلال و حرام ضایع کردند و از بین بردند و انجام ندادند.

《حَدَّثَنَا عَبْدُاَللَّهِ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ إِبْرَاهِیمَ بْنِ مُحَمَّدٍ فِی کِتَابِ بُنْدَارَ بْنِ عَاصِمٍ عَنْ عُمَرَ بْنِ حَنْظَلَهَ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ « وَ کَذٰلِکَ جَعَلْنٰاکُمْ أُمَّهً وَسَطاً لِتَکُونُوا شُهَدٰاءَ عَلَى اَلنّٰاسِ» قَالَ هُمُ اَلْأَئِمَّهُ》

از همین آیه از امام صادق علیه الصلاه و السلام سوال کردم حضرت فرمودند این شهداء، ائمه اطهار هستند که بر خلق گواه و شاهد هستند.

《حَدَّثَنَا یَعْقُوبُ بْنُ یَزِیدَ وَ مُحَمَّدُ بْنُ اَلْحُسَیْنِ عَنِ اِبْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنْ عُمَرَ بْنِ أُذَیْنَهَ [این اسمش هم روی هر کسی گذاشته شده آدم دلش نمیاد آن اسم را بخواند از بس که خُبث و شرارت در این اسم است.]عَنْ بُرَیْدِ بْنِ مُعَاوِیَهَ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَوْلُ اَللَّهِ تَعَالَى« وَ کَذٰلِکَ جَعَلْنٰاکُمْ أُمَّهً وَسَطاً لِتَکُونُوا شُهَدٰاءَ عَلَى اَلنّٰاسِ » قَالَ نَحْنُ اَلْأَئِمَّهُ اَلْوَسَطُ》

“جَعَلْنٰاکُمْ أُمَّهً وَسَطاً”هم فرمودند ما هستیم،ما ائمه هستیم که امت وسط هستیم،معنای امت وسط، میانه رو نیست.یعنی واسطه بین خلق و خالق،حقیقتِ محمدیه و نور چهارده معصوم علیهم السلام این واسطه خلقت بین خلق و خالق ،بین واجب الوجود و ممکن الوجود است. چون خلقت ائمه علیهم السلام نه خلقت امکانی است و نه خلقت وجودی،بلکه یک خلقت خاصی است.ما امت وسط هستیم یعنی نه این هستیم نه آن، یک چیز خاصی هستیم که همه شئون عالم هستی از ما به خلق میرسد. این امت وسط نه میانه رو هااا،اینجا روایت وقتی که میفرماید《 نَحْنُ اَلْأَئِمَّهُ اَلْوَسَطُ》یعنی واسطه در خلق،بین خالق و مخلوق ما دست اندرکاریم.

《 وَ نَحْنُ شُهَدَاءُ اَللَّهِ عَلَى خَلْقِهِ》

ما آن آگاهانِ بر خلق هستیم از طرف پروردگار،

《 وَ حُجَّتُهُ فِی أَرْضِهِ .》و ما حجت پروردگار در روی زمین هستیم.

《حَدَّثَنَا عَبْدُاَللَّهِ بْنُ جَعْفَرٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَى عَنِ اَلْحُسَیْنِ بْنِ سَعِیدٍ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ بَشِیرٍ عَنْ عَمْرِو بْنِ أَبِی اَلْمِقْدَامِ عَنْ مَیْمُونٍ اَلْبَانِ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ

فی قَوْلِ اَللَّهِ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى: وَ کَذٰلِکَ جَعَلْنٰاکُمْ أُمَّهً وَسَطاً لِتَکُونُوا شُهَدٰاءَ عَلَى اَلنّٰاسِ »》

همین امت وسط هستند که شهدای علی الناس ،شهدای بر خلق هستند ،امت وسط منظور غیر ائمه نیست.[یک وقتی باد توی حنجره ات نیندازی که خوب خداوند تبارک و تعالی ما را هم به حساب آورده ما جزء امت وسط هستیم،اینجا باید خیلی بروی کنار بنشینی ،حرف زیادی نزنی،امت وسط خودشان هستند که شهدای بر خلق هستند.

در خدمت حضرت صادق علیه السلام این آیه را خواند ” وَ کُنْتُمْ خَیْرَ أُمَّهٍ “فرمودند اُف بر این امت ، اینها خیر امت هستند؟تو خیال کردی که قَتَلُوا ابْنَ بِنْتِ نبیهم- صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ ،امام حسین علیه السلام را آمدند کشتند ،این آیه مالِ این امت است؟؟

” وَ کُنْتُمْ خَیْرَ أُمَّهٍ ” ما هستیم که معنایش خیرَ ائمه است.لفظ را همانجورى بخوانیم که فرمودند ولی معنایش “خیرَ ائمه ” است.أُمَّهً وَسَطاً ، “خیرَ ائمه “اینها هستند.خیال کردی، هر کس توی این عالم فراموش کند یک آن،یک لحظه،یک چشم به هم زدن،فراموش کند محمد و آل محمد علیهم الصلا ه و السلام این خارج از خیر امت است؟نه این مثل بقیه شئونات است «أُولئِکَ کَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُولئِکَ هُمُ الْغافِلُونَ»این حیوان است، که غفلت از حقیقت ولی و حقیقت ولایت محمد و آل محمد علیهم الصلاه و السلام ،غفلت از همه حقایق است.]ما امت وسط هستیم که شهدای بر ناس هستیم.

《قَالَ عَدْلاً لِیَکُونُوا شُهَدَاءَ عَلَى اَلنَّاسِ قَالَ اَلْأَئِمَّهُ 》منظور ائمه اطهار علیهم السلام هستند.

《« وَ یَکُونَ اَلرَّسُولُ عَلَیْکُمْ شَهِیداً》و خاتم انبیاء هم شهید بر شما ائمه هستند.《قَالَ عَلَى اَلْأَئِمَّهِ》ائمه هُدی شاهد بر خلق هستند .و رسول الله صلوات الله علیه و آله و سلم شاهدِ بر ائمه علیهم السلام.

《اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم》

یاعلی مدد

 

 

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *