بصائرالدرجات_جلسه هفتم

《بسم الله الرحمن الرحیم》

《باب فی أئمه آل محمد علیهم السلام أنهم أهل الذکر الذین أمر الله بسؤالهم و الأمر إلیهم إن شاءوا أجابوا و إن شاءوا لم یجیبوا》

این باب روایاتی را میفرمایند که ائمه علیهم الصلاه و السلام اهل ذکر هستند.یعنی آنچه قرآن《 فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّکْرِ》فرموده است مصداق این آیه کریمه آنها هستند،از آنها واجب است سوال کردن، از غیر آنها هر کسی سوال کند گمراه میشود و جواب خودش را نمیگیرد در سوال دینی،معنوی،سوالات باطنی، سوالاتی که راجع به اعتقادات است،سوالات دیگر،سوال آنجاست،آنها بخواهند جواب میدهند و نخواهند جواب نمی دهند.این شخص باید سوال بکند، ائمه علیهم السلام از نظر وظایف امامت و ولایت ملزم نیستند که جواب همه را بدهند هر کسی را بخواهند جواب میدهند و هر کسی را میخواهند جواب نمی دهند.

راوی می گوید من در نزد امام باقر علیه الصلاه و السلام شرف حضور داشتم، بر آن حضرت وارد شد ،وَرد نام اوست او برادرِ کُمیت است.

《حدثنا عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ یَحْیَى ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ اَلْحُسَیْنِ ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِیلَ ، عَنْ مَنْصُورِ بْنِ یُونُسَ ، عَنْ أَبِی بَکْرٍ اَلْحَضْرَمِیِّ : کُنْتُ عِنْدَ أَبِی جَعْفَرٍ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) وَ دَخَلَ عَلَیْهِ اَلْوَرْدُ أَخُو اَلْکُمَیْتِ ، فَقَالَ: جَعَلَنِیَ اَللَّهُ فِدَاکَ،》

وَرد عرض کرد خدا مرا قربان شما قرار بدهد،فدای شما قرار بدهد،

《 اِخْتَرْتُ لَکَ سَبْعِینَ مَسْأَلَهً،مَا یَحْضُرُنِی مِنْهَا مَسْأَلَهٌ وَاحِدَهٌ. 》عرض کرد من از راه دور آمده ام هفتاد مساله و سوال برای من هست،که باید خدمت شما آنها را سوال کنم،…مساله از آنها یادم نیست(آدم یک کسی که خیلی به او ارتباط روحی دارد ،قبل از رفتن به حضور آن بزرگ یا آن محبوب خیلی سوالها برایش هست، در ارتباط های ظاهری زیاد شده ،اینقدر پیش خودش سوال ردیف میکند وقتی میرود محبوبش را ،بزرگ را می بیند همه سوالها یادش میرود.چون سوال همه بهانه بود برای دیدار،دیدار که حاصل شد سوالها یادش رفت)

این وَرد برادر کمیت شاعر هم می گوید آقا من هفتاد مساله ردیف کرده بودم ،که بیایم از شما بیایم از شما بپرسم،تا خدمت شما رسیدم و چشمم به جمال شما افتاد همه سوالهایم یادم رفت.

《 قَالَ: «وَ لاَ وَاحِدَهٌ یَا وَرْدُ ؟»》حضرت فرمود وَرد ،یکی از آنها هم یادت نیست که سوال کنی؟؟

یکی از آنها را بپرس.

《 قَالَ: بَلَى، قَدْ حَضَرَنِی مِنْهَا وَاحِدَهٌ. قَالَ: «وَ مَا هِیَ؟». 》ببینید حضرت به او گفتند یکی هم یادت نیست،بپرس. تا آنوقت گفت هر هفتادتا یادم نیست،تا امام فرمودند یکی را بپرس،یکی یادش می آید،اِلقا سوال هم از امام است.عرض کرد چرا یکی را یادم است.فرمودند چیست ،بگو.

《قَالَ: قَوْلُ اَللَّهِ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى: فَسْئَلُوا أَهْلَ اَلذِّکْرِ إِنْ کُنْتُمْ لاٰ تَعْلَمُونَ مَنْ هُمْ؟》جواب این سوال من را بدهید،منظور از این آیه کیانند،چه کسانی هستند که حق فرمود باید سوال کنید از اهل ذکر اگر نمی دانید.این اهل ذکر کیانند؟؟؟

《قَالَ یَا وَرْدُ أَمَرَکُمُ اَللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى أَنْ تَسْأَلُونَّا 》

خداوند تبارک و تعالی امر فرموده است که از ما سوال کنید،《 وَ لَنَا إِنْ شِئْنَا أَجَبْنَاکُمْ وَ إِنْ شِئْنَا لَمْ نُجِبْکُمْ .》

ما اگر بخواهیم جوابتان را میدهیم و اگر خواستیم جوابتان را نمی دهیم ولی شما باید سوالاتتان را بپرسید.(اینجاست که به آنهایی که جواب نمی دهند بُردشان بیشتر است تا آنهایی که جواب میگرند،این یک لطافتی است که در روایات دیگر ،که ان شاءالله مطلب تمام شد به هر کسی جواب ندادند او ارتباطش در غیب بیشتر باقی مانده، جوابش را گرفت تمام شد دیگر…،این تا جواب بگیرد ارتباط قطع میشود ،آن کسی را که جواب نمی دهند او در ارتباط است همیشه منتظر جواب است.

《حدثنا عن أحمد بن محمّد ، عَنِ اَلْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ عن الوشّاء ، عن أبی الحسن الرّضا – علیه السّلام – قال: سمعته یقول: قال علیّ بن الحسین – علیه السّلام- : على الأئمّه من الفرض ما لیس على شیعتهم》

آقا امام زین العابدین علیه السلام فرمودند آن چیزهایی که بر امامان و حجج خدا و معصومین واجب است اینها بر شیعیان واجب نیست.ائمه علیهم السلام وظایفی در فرائض الهی دارند ،وظائف خاصه ای که آن واجبات و آن فرائض نسبت به ائمه اطهار علیهم الصلاه و السلام که خدا برای آنها فریضه قرار داده است،گاهی هست که برای آنها فریضه است و برای شیعیان نیست ،بر شیعیان واجب نیست،حضرت فرمودند《 على الأئمّه من الفرض ما لیس على شیعتهم》، و على شیعتنا ما لیس علینا،》و بعد یک چیزهایی هست که بر شیعه واجب است و بر آنها واجب نیست.در همین جا تفاوت تکالیف و تفاوت مسائل الهی معلوم میشود که آنها یک موجودات خاصی هستند حتی در تکالیف ،یک چیزهایی بر آنها واجب است بر شیعیان حتی واجب نیست،و[گاهی] بر شیعیان واجب است بر آنها واجب نیست.اینگونه است.

《 أمرهم اللّه – عزّ و جلّ – أن یسألونا. 》خداوند تبارک و تعالی به شیعیان امر کرده است که از ما سوال کنند “فَسْئَلُوا أَهْلَ اَلذِّکْرِ “،شیعیان و مومنین امر شده اند به سوال کردن از ما .

《قال: فَسْئَلُوا أَهْلَ اَلذِّکْرِ إِنْ کُنْتُمْ لاٰ تَعْلَمُونَ  . فأمرهم أن یسألونا》به آنها امر کرده است برای آنها فرض دانسته است که از ما سوال کنند. 《و لیس علینا الجواب، 》بر ما جواب دادن واجب نیست.

《إن شئنا أجبنا و إن شئنا أمسکنا.》بخواهیم جواب میدهیم و نخواستیم جواب نمی دهیم، خودمان اختیار خودمان را داریم، خدا اینها را به اختیار ما گذاشته است. هر کسی را بخواهیم به حَسَب ظرف وجودش، میخواهیم برود دنبال کارش …(همینطور است دیگر ، سوال به کف هم همین جور است .سوال یا سوال علمی است که جواب میدادند میرفت دنبال کارش، بعضی ها را هم جواب نمی دادند.از آن طرف سوال مصطلح که گدایی کردن است درِ خانه آنها ؛بعضی ها می آمدند از ائمه اطهار علیهم الصلاه و السلام پول و پَله هم میخواستند حضرت می دادند،زیاد هم میخواستند می دادند می فرمودند آن بدره [کیسه زر]را بیاورید یکی برای فلان کار، یکی برای عروسیش،یکی برای قرضش ووو.

یکی از صبح نشسته بود پول میخواست حضرت نمی دادند می گفتند نداریم،نمی فرمودند داریم و نمی دهیم.آن شخص دادش در آمد عرض کرد شما چه جور امامی هستید ما که اصلا نفهمیدیم مرام شما چیست، از صبح دارم التماس میکنم ،رویم نمی شود بروم زن و بچه ام را ببینم ،طلبکارم ، بعد به این از راه رسید دادید!!

فرمودند اینکه این میگیرد و میرود ولی تو را دوست داریم میخواهیم پهلوی ما باشید هم ببینیمت و هم تا آخر ارتباطت با ما قطع نشود.در هر دو سوال بعضی ها را بی جواب میگذارند ،یعنی مرحمت کردن در جواب ندادن چه به سوال کف و چه به سوال علمی، لطفی در آن هست که در جواب دادن نیست. حالا آنها مالِ اهلش است.بر ما واجب است آنچه که بر شیعیان ما واجب نیست،پروردگار متعال امر کرده است به شیعیان،که از ما سوال کنند《 و لیس علینا الجواب،إن شئنا أجبنا و إن شئنا أمسکنا.》.

پس همه جوابشان را میگیرند، هر کسی به حرم حضرت رضا علیه الصلاه و السلام اظهار نیاز میکند ،جواب هم نمی دهند از آن جواب دادن بالاتر است ،هیچ کس بی جواب نمی ماند،محال است،چه برسد نسبت به ذات احدیت.

«ادْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکُمْ» همان دعا کردن خودش استجب لکم است.《حدثنا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ ، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِی نَصْرٍ ، قَالَ: کَتَبْتُ إِلَى اَلرِّضَا (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) مَسَائِلَ ، فَکَانَ فِی بَعْضِ مَا کَتَبَ: 》…

《فَسْئَلُوا أَهْلَ اَلذِّکْرِ إِنْ کُنْتُمْ لاٰ تَعْلَمُونَ  》معنایش چیست؟؟؟این آیه را هم نوشتم،که این آیه معروف است به 《آیه نَفْر  》؛《 وَ قَالَ فَلَوْ لاٰ نَفَرَ مِنْ کُلِّ فِرْقَهٍ مِنْهُمْ طٰائِفَهٌ لِیَتَفَقَّهُوا فِی اَلدِّینِ وَ لِیُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ  》،که از هر گروهی و قومی و دسته ای یک نفر را بفرستید برود تفقُه در دین کند، و برگردد به شما یاد بدهد .این آیه نَفْر است.چون همه که نمی توانند کسب و کار و زندگیشان را رها کنند از آن طرف ده، از آن طرف دنیا بیایند حوزه علمیه درس بخوانند و برگردند، اگر همه بیایند کار دنیا مختل می ماند.آیه نفر میگوید یکنفر را بفرستید از میان خودتان برود در دین تفقه کند و او برگردد به شما بیاموزد. این را هم[از امام] پرسیدم.(یکی پرسیدم “فَسْئَلُوا أَهْلَ اَلذِّکْرِ ” چیست؟ و یکی هم آیه نَفْر را)

《فَقَدْ فُرِضَتْ عَلَیْکُمُ اَلْمَسْأَلَهُ وَ اَلرَّدُّ إِلَیْنَا 》من به حضرت نوشته بودم و حضرت هم نوشتند که بر شما سوال واجب است،سوال کنید.《وَ لَمْ یُفْرَضْ عَلَیْنَا اَلْجَوَابُ اَلْحَدِیثَ .》بر ما واجب نیست که جواب بدهیم ،بی جواب گذاشتند.

《قَالَ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ: فَإِنْ لَمْ یَسْتَجِیبُوا لَکَ فَاعْلَمْ أَنَّمٰا یَتَّبِعُونَ أَهْوٰاءَهُمْ》خداوند تبارک و تعالی فرمودند اگر جواب تو را ندادند بدان که آنها بر میل خودشان عمل میکنند.

《وَ مَنْ أَضَلُّ مِمَّنِ اِتَّبَعَ هَوٰاهُ بِغَیْرِ هُدىً مِنَ اَللّٰهِ  》دیگران اگر سوال کردند از بقیه مردم،غیر از ائمه ،اگر سوالی شد و جواب نداد و میدانست ، این هوای خودش را متابعت کرده است و گمراه است ولی در ائمه علیهم السلام اینجوری نیست.یک وقتی این آیه را آنجا هم آدم نکشاند بگوید جواب واجب است برای چه جواب نمی دهند،میخواهند جواب میدهند و نمی خواهند جواب نمی دهند.

《وَ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ اِبْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ تَعَالَى فَسْئَلُوا أَهْلَ اَلذِّکْرِ إِنْ کُنْتُمْ لاٰ تَعْلَمُونَ مَنْ هُمْ 》

اهل ذکر کیانند؟؟؟

《قَالَ نَحْنُ 》حضرت صادق علیه الصلاه و السلام فرمودند اهل ذکر ما هستیم.

《قَالَ قُلْتُ عَلَیْنَا أَنْ نَسْأَلَکُمْ 》عرض کردم آقاجان بر ماست که از شما سوال کنیم ؟؟

《قَالَ نَعَمْ 》بله بر شماست که سوال کنید

《قُلْتُ عَلَیْکُمْ أَنْ تُجِیبُونَا 》بر شما هم همینطور لازم است جواب دادن؟؟

《قَالَ ذَاکَ إِلَیْنَا 》(این فضولی ها به تو نیامده، آن به خودمان مربوط است)بخواهیم جواب میدهیم و بخواهیم جواب نمی دهیم.

《 حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ اَلْجَبَّارِ عَنِ اَلْحَسَنِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ فَضَّالٍ عَنْ ثَعْلَبَهَ عَنْ زُرَارَهَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ : فِی قَوْلِ اَللَّهِ تَعَالَى« فَسْئَلُوا أَهْلَ اَلذِّکْرِ إِنْ کُنْتُمْ لاٰ تَعْلَمُونَ » مَنْ هُمْ 》

سوال کردم آقاجان در این آیه اهل الذکر کیانند؟؟

《قَالَ نَحْنُ 》حضرت فرمودند ما هستیم.

《قُلْتُ فَمَنِ اَلْمَأْمُورُونَ بِالْمَسْأَلَهِ》عرض کردم آنهایی که مامورند سوال کنند کیانند، که امر شده است به آنها “فَسْئَلُوا”؟؟؟

《قَالَ أَنْتُمْ 》حضرت فرمودند شما دوستان و شیعیان ما هستید.

《قَالَ قُلْتُ فَإِنَّا نَسْأَلُکَ کَمَا أُمِرْنَا》من عرض کردم آقاجان همین جور که خدا به ما امر کرده است ما از شما سوال میکنیم.

《وَ قَدْ ظَنَنْتُ أَنَّهُ لاَ یَمْنَعُ مِنِّی إِذَا أَتَیْتُهُ مِنْ هَذَا اَلْوَجْهِ》و من گمان میکنم که از من دریغ ندارید و دریغ نفرمایند وقتی که می آیم برای سوال کردن مرا بی جواب بگذارند.

《 قَالَ فَقَالَ إِنَّمَا أُمِرْتُمْ أَنْ تَسْأَلُونَّا》عاطفی صحبت کرد که گمان نمیکنم که من را از جواب محروم کنید.حضرت فرمودند که شما موظف هستید سوال کنید،به شما امر شده است سوال کردن .

《وَ لَیْسَ لَکُمْ عَلَیْنَا اَلْجَوَابُ 》بر ما جواب دادن به شما لازم نیست.

《إِنَّمَا ذَلِکَ إِلَیْنَا .》ما خودمان بخواهیم جواب میدهیم و بخواهیم هم جواب نمی دهیم.

《حَدَّثَنَا یَعْقُوبُ بْنُ یَزِیدَ عَنِ اِبْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ عَنْ زُرَارَهَ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ تَعَالَى« فَسْئَلُوا أَهْلَ اَلذِّکْرِ إِنْ کُنْتُمْ لاٰ تَعْلَمُونَ » مَنْ هُمْ 》

زراره به امام صادق علیه الصلاه و السلام عرض کرد اهل الذکر چه کسانی هستند؟؟

《قَالَ نَحْنُ هُمْ》حضرت فرمودند ما هستیم.

《قَالَ قُلْتُ عَلَیْنَا أَنْ نَسْأَلَکُمْ 》بر ما لازم است که از شما سوال کنیم؟؟《قَالَ نَعَمْ 》حضرت فرمودند بله سوال کنید.《قُلْتُ فَعَلَیْکُمْ أَنْ تُجِیبُونَا قَالَ ذَاکَ إِلَیْنَا .》به هر کسی این فرمایش را فرمودند روایتش نقل شده، اگر اختلاف عبارت در روایت هم هست نقل میشود.لذا مکرر روایت نقل شده، برای اختلاف و بعضی ها برای سند.

《حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ اَلْحُسَیْنِ عَنْ صَفْوَانَ عَنْ مُعَلَّى بْنِ أَبِی عُثْمَانَ عَنْ مُعَلَّى بْنِ خُنَیْسٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ : فِی قَوْلِ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ« فَسْئَلُوا أَهْلَ اَلذِّکْرِ إِنْ کُنْتُمْ لاٰ تَعْلَمُونَ » قَالَ هُمْ آلُ مُحَمَّدٍ [علیهم الصلاه و السلام]》

حضرت فرمودند اهل ذکر ،ما خاندان هستیم .

《فَعَلَى اَلنَّاسِ أَنْ یَسْأَلُوهُمْ 》بر مردم است که از خاندان سوال کنند .

《وَ لَیْسَ عَلَیْهِمْ أَنْ یُجِیبُوا ذَلِکَ إِلَیْهِمْ إِنْ شَاءُوا أَجَابُوا وَ إِنْ شَاءُوا لَمْ یُجِیبُوا.》بر خود آنهاست میخواهند جواب میدهند و میخواهند جواب نمی دهند.

《حدثنا مُحَمَّدُ بْنُ اَلْحُسَیْنِ عَنِ  الحسن بن علی اِبْنِ فَضَّالٍ عَنْ ثَعْلَبَهَ عَنْ زُرَارَهَ وَ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُوسَى عَنْ عَلِیِّ بْنِ إِسْمَاعِیلَ عن صَفْوَانَ بْنِ یَحْیَى عَنْ أَبِی اَلْحَسَنِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: قُلْتُ لَهُ یَکُونُ اَلْإِمَامُ یُسْأَلُ عَنِ اَلْحَلاَلِ وَ اَلْحَرَامِ وَ لاَ یَکُونُ عِنْدَهُ فِیهِ شَیْءٌ 》

از على بن موسی علیه الصلاه و السلام سوال کردم آقاجان ممکن است از حرام و حلال از امام معصوم سوال کنند و در نزد آن حضرت حکم و جوابی نباشد؟؟؟

بیایند حرام و حلال دینشان را سوال کنند و آن حضرت آن جواب را نداشته باشد که بدهد ،اینجوری میشود ؟؟؟

《قَالَ لاَ 》حضرت فرمودند نه این محال است، تمام جواب، در نزد ما اهل بیت ، در صحیفه مادرمان فاطمه علیها السلام موجود است، که در آن صحیفه نه حرفی از قرآن است و نه در قرآن سخنی از صحیفه است، تمام جواب احتیاج سائلین در دین و غیر دین از اول خلقت تا آخر خلقت را ما در آن صحیفه داریم.همه سوالهایی که خلق در دین دارند،در حرام و حلال و بقیه سوالها، جوابهایش آنجا در صحیفه هست.

این سوال کرد آقا ممکن است کسی بیاید از حرام و حلال دین بپرسد و حکمش پیش شما نباشد (نگفت ندونید،گفت پیش شما نباشد) فرمودند نخیر اینجوری نمی شود .

《فَسْئَلُوا أَهْلَ اَلذِّکْرِ  هُمُ اَلْأَئِمَّهُ 》سوال کنید از اهل ذکر ،آن اهل ذکر همان ائمه هستند.

《إِنْ کُنْتُمْ لاٰ تَعْلَمُونَ قُلْتُ مَنْ هُمْ 》گفتم کیانند آنها؟؟

《قَالَ نَحْنُ》فرمودند ما اهل بیت هستیم.

《قُلْتُ فَمَنِ اَلْمَأْمُورُ بِالْمَسْأَلَهِ 》گفت بر چه کسی واجب است که سوال کند؟؟؟

《قَالَ أَنْتُمْ 》فرمودند بر شما شیعیان.

《 قُلْتُ فَإِنَّا نَسْأَلُکَ وَ قَدْ رُمْتُ أَنَّهُ لاَ یَمْنَعُ مِنِّی إِذَا أَتَیْتُهُ مِنْ هَذَا اَلْوَجْهِ》می گوید من سوال میکنم ولی ،گاهی از اوقات جواب من آنجوری که باید و شاید داده نمی شود ،من یک سوالی میکنم که جواب از آن وجه و راهی که …..عرض کردم جواب نمیگیرم.

《قَالَ إِنَّمَا أُمِرْتُمْ أَنْ تَسْأَلُوا وَ لَیْسَ عَلَیْنَا اَلْجَوَابُ》

فرمودند شما مامورید سوال کنید بر ما واجب نیست، لازم نیست که جواب شما را بدهیم.

《 إِنَّمَا ذَلِکَ إِلَیْنَا .》این به ما مربوط است میخواهیم

جواب میدهیم و میخواهیم جواب نمی دهیم.

《حدثنا اَلسِّنْدِیُّ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ عَاصِمِ بْنِ حُمَیْدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِ اَللَّهِ تعالی : فَسْئَلُوا أَهْلَ اَلذِّکْرِ إِنْ کُنْتُمْ لاٰ تَعْلَمُونَ 》

امام باقر علیه الصلاه و السلام در ذیل این آیه فرمودند

《قَالَ نَحْنُ أَهْلُ اَلذِّکْرِ وَ نَحْنُ اَلْمَسْئُولُونَ .》

ما اهل ذکر هستیم و ما هستیم که باید از ما سوال کرد ،چه به گدایی از ما باید سوال کنید.

فرمودند نمک غذا و آشتان را هم باید از ما بخواهید،باید سوال کنید.عه اینجور چیزِ جزئی؟؟؟بله.

اگر نمک آشتان را هم از آنها نخواهید تا آخر دنیا غذایتان بی نمک است، به شما بگویم.

نمک آشتان را هم از ما بخواهید تا خوش نمک بشود دیگر (ولو آنها نمک ندهند.با نمکترینش همان اسلام است).

《حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ اَلْحُسَیْنِ وَ مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ اَلْجَبَّارِ عَنِ اَلْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ فَضَّالٍ عَنْ ثَعْلَبَهَ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مَرْوَانَ عَنِ اَلْفُضَیْلِ بْنِ یَسَارٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ : فِی قَوْلِ اَللَّهِ« فَسْئَلُوا أَهْلَ اَلذِّکْرِ إِنْ کُنْتُمْ لاٰ تَعْلَمُونَ » قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ و سلم وَ أَهْلُ بَیْتِهِ علیهم الصلاه و السلام هُمْ أَهْلُ اَلذِّکْرِ وَ هُمُ اَلْأَئِمَّهُ .》

در ذیل این آیه شریفه « فَسْئَلُوا أَهْلَ اَلذِّکْرِ إِنْ کُنْتُمْ لاٰ تَعْلَمُونَ » امام علیه الصلاه و السلام فرمودند اهل ذکر، اول رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم هستند و بعد ما ائمه هستیم و ما هستیم که خدا ما را اهل ذکر قرار داده است.

《وَ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُوسَى عَنِ اَلْحَسَنِ بْنِ مُوسَى اَلْخَشَّابِ عَنْ عَلِیِّ بْنِ حَسَّانَ عَنْ عَبْدِ اَلرَّحْمَنِ بْنِ کَثِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِ اَللَّهِ تَعَالَى « فَسْئَلُوا أَهْلَ اَلذِّکْرِ إِنْ کُنْتُمْ لاٰ تَعْلَمُونَ » قَالَ اَلذِّکْرُ مُحَمَّدٌ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ نَحْنُ أَهْلُهُ وَ نَحْنُ اَلْمَسْئُولُونَ》

خودِ 《ذکر》وجود مقدس خاتم انبیاءست،《اهلُ الذِکر》یعنی اهل بیت،آل محمد علیهم الصلاه و السلام .

《وَ نَحْنُ أَهْلُهُ وَ نَحْنُ اَلْمَسْئُولُونَ》از ما باید سوال کرد.نفرمودند فَسْئَلُوا الذِکرَ، فرمودند《 فَسْئَلُوا  أَهْلَ اَلذِّکْرِ》.خاتم انبیاء همه حرفها را به وحی در قرآن فرموده اند. حالا 《 فَسْئَلُوا  أَهْلَ اَلذِّکْرِ》از اهل الذکر بپرسید.اینهایی که دنبال رسول الله می افتند و رسول الله را فقط قبول دارند و ائمه را قبول ندارند اینها خلاف آیه عمل کردند. یعنی در 《 فَسْئَلُوا  أَهْلَ اَلذِّکْرِ》متوقف هستند .چون سوال از رسول الله صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ و سلم هم اگر بشود حضرت ارجاع میدهند به 《اهل》.اهل ،خاندان عصمت هستند.

《حدثنا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنِ اَلْحُسَیْنِ بْنِ سَعِیدٍ عَنْ سُلَیْمَانَ بْنِ جَعْفَرٍ اَلْجَعْفَرِیِّ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا اَلْحَسَنِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ یَقُولُ: فِی قَوْلِ اَللَّهِ تَعَالَى: فَسْئَلُوا أَهْلَ اَلذِّکْرِ إِنْ کُنْتُمْ لاٰ تَعْلَمُونَ ، قَالَ نَحْنُ هُمْ .》

[یک لطیفه ای هم هست، همینطور که در آیات احکام مثل نماز و روزه و حج و بقیه چیزها ،رسول الله صلوات الله علیه و آله و سلم، اول عمل کننده هستند،مگر نیست؟؟

میشود آیه نماز نسبت به رسول الله متوقف بماند،رسول الله بفرمایند اینها برای دیگران است برای من نیست ،نمی شود، نستجیرو بالله.

در همین آیه 《فَسْئَلُوا أَهْلَ اَلذِّکْرِ  》هم همین جور است ،اول کسی که از اهل البیت علیهم السلام سوال کننده است،خودِ رسول الله صلی الله علیه و آله است.

این همان ” معرفه الروایه ” است، که وقتی آدم میخواهد بیاید در این بُعد…

رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم ،برای عمل کردن به این آیه کریمه که قرآن است ،خود حضرت هم از اهل بیت می پرسیدند،از فاطمه زهرا سلام الله علیها سوال میکردند ،خیلی چیزها را آدم میداند از دیگری هم میپرسد، به جهت اینکه به آیه عمل شود، رسول الله باید عمل کنند،اول عمل کننده به آیه قرآن، خودِ خاتم انبیاء هستند.

《حدثنا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنِ اَلْحُسَیْنِ بْنِ سَعِیدٍ عَنْ عَلِیِّ بْنِ اَلنُّعْمَانِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مَرْوَانَ عَنِ اَلْفُضَیْلِ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِ اَللَّهِ تَعَالَى: فَسْئَلُوا أَهْلَ اَلذِّکْرِ إِنْ کُنْتُمْ لاٰ تَعْلَمُونَ قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ اَلْأَئِمَّهُ هُمْ أَهْلُ اَلذِّکْرِ 》

حضرت فرمودند خاتم انبیاء و ائمه هدی علیهم السلام ،آنها اهل ذکر هستند.

《قَالَ اَللَّهُ تَعَالَى: وَ إِنَّهُ لَذِکْرٌ لَکَ وَ لِقَوْمِکَ وَ سَوْفَ تُسْئَلُونَ  》و آیه دیگری را ضمیمه کردند که اوست که ذکر است،(یعنی خاتم انبیاء )برای تو و برای قوم تو.در همین جا که خطاب به رسول خداست ” وَ إِنَّهُ لَذِکْرٌ لَکَ   “رسول الله را موظف می کند که دنبال این ذکر بروند،

《قَالَ نَحْنُ قَوْمُهُ وَ نَحْنُ اَلْمَسْئُولُونَ .》ما هستیم که آل رسولیم و ما هستیم که از ما سوال میشود.

《حَدَّثَنَا یَعْقُوبُ بْنُ یَزِیدَ عَنِ اِبْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنِ اِبْنِ أُذَیْنَهَ عَنْ بُرَیْدِ بْنِ مُعَاوِیَهَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ : فِی قَوْلِ اَللَّهِ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى« وَ إِنَّهُ لَذِکْرٌ لَکَ وَ لِقَوْمِکَ وَ سَوْفَ تُسْئَلُونَ  » قَالَ اَلذِّکْرُ اَلْقُرْآنُ》ذکر قرآن است،یعنی خود خاتم انبیاء حقیقت قرآن هستند،《 وَ نَحْنُ قَوْمُهُ وَ نَحْنُ اَلْمَسْئُولُونَ.》و ما کسانی هستیم که باید از ما سوال کرد.(آخر کس دیگری جواب ندارد که آدم از او سوال کند).

《حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنِ اَلْحُسَیْنِ بْنِ سَعِیدٍ عَنْ صَفْوَانَ عَنْ أَبِی عُثْمَانَ عَنِ اَلْمُعَلَّى بْنِ خُنَیْسٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ : فِی قَوْلِ اَللَّهِ تَعَالَى« فَسْئَلُوا أَهْلَ اَلذِّکْرِ إِنْ کُنْتُمْ لاٰ تَعْلَمُونَ  » قَالَ هُمْ آلُ مُحَمَّدٍ 》

آن راوی می گوید من به حضرت صادق علیه الصلاه و السلام ،حدیث کلبی را گفتم (آن کلبی همان نسبتش به کلب خیلی خوب است، کلبی یک کسی بود که مشئ او خلاف ائمه علیهم السلام بوده و از خودش من درآوردی حرف میزد و قرآن را بر غیر مجرای خودش معنا میکرد )که آقاجان‌، کلبی می گوید اهل ذکر، اهل کتاب هستند،یهود و نصارا.

《فَذَکَرْنَا لَهُ حَدِیثَ اَلْکَلْبِیِّ أَنَّهُ قَالَ هِیَ فِی أَهْلِ اَلْکِتَابِ قَالَ فَلَعَنَهُ وَ کَذَّبَهُ .》حضرت او را لعن کردند و تکذیبش کردند.

《حدثنا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ مُسْکَانَ عَنْ بُکَیْرٍ عَمَّنْ رَوَاهُ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِ اَللَّهِ: فَسْئَلُوا أَهْلَ اَلذِّکْرِ إِنْ کُنْتُمْ لاٰ تَعْلَمُونَ قَالَ نَحْنُ》

حضرت فرمودند اهل الذکر ما هستیم.

《 قُلْتُ نَحْنُ اَلْمَأْمُورُونَ أَنْ نَسْأَلَکُمْ》

عرض کردم آقا ما ماموریم که از شما سوال کنیم ؟؟

《 قَالَ نَعَمْ وَ ذَاکَ إِلَیْنَا إِنْ شِئْنَا أَجَبْنَا وَ إِنْ شِئْنَا لَمْ نُجِبْ .》فرمودند بله بر شماست سوال کردن.

جواب دادنش مربوط به ماست.بخواهیم جواب میدهیم و نخواستیم جواب نمی دهیم.به دلِ خودمان است(اینکه آدم می گوید دلم میخواهد، فقط آنها میتوانند بگویند دلم میخواهد هر کسی که نمی تواند بگوید دلم میخواهد).

《حدثنا اَلسِّنْدِیُّ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنِ العلا [اَلْعَلاَءِ] عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَال َ: إِنَّ مَنْ عِنْدَنَا یَزْعُمُونَ أَنَّ قَوْلَ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَسْئَلُوا أَهْلَ اَلذِّکْرِ إِنْ کُنْتُمْ لاٰ تَعْلَمُونَ ، أَنَّهُمُ اَلْیَهُودُ وَ اَلنَّصَارَى 》

محمد بن مسلم خدمت حضرت باقر علیه الصلاه و السلام مشرف شد و به حضرت عرض میکند کسانی از ما مسلمانها هستند که خیال میکنند،گمان میکنند،که معنای این آیه” فَسْئَلُوا أَهْلَ اَلذِّکْرِ “یهود و نصارا هستند،

《قَالَ إِذَنْ یَدْعُوکُمْ إِلَى دِینِهِمْ 》پس اگر اینجورى باشد خداوند تبارک و تعالی،امر کرده که بروید یهودی و نصرانی بشوید دیگر!! چون آنها مردم را به دین خودشان دعوت میکنند.

《قَالَ ثُمَّ قَالَ بِیَدِهِ إِلَى صَدْرِهِ 》بعد حضرت با دست مبارکشان به سینه اشاره فرمودند و فرمودند

《نَحْنُ أَهْلُ اَلذِّکْرِ وَ نَحْنُ اَلْمَسْئُولُونَ.》

ما “فَسْئَلُوا أَهْلَ اَلذِّکْرِ ” هستیم نه اهل کتاب و نه یهود،نه نصارا،و لا غیر، فقط ما هستیم.

《حدثناأَحْمَدُ بْنُ اَلْحَسَنِ عَنْ…. عَمْرِو بْنِ سَعِیدٍ عَنْ مُصَدِّقِ بْنِ صَدَقَهَ عَنْ عَمَّارٍ اَلسَّابَاطِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : أَنَّهُ سُئِلَ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ: فَسْئَلُوا أَهْلَ اَلذِّکْرِ إِنْ کُنْتُمْ لاٰ تَعْلَمُونَ  》

حضرت سوال شدند که معنای این آیه چیست”فَسْئَلُوا أَهْلَ اَلذِّکْرِ إِنْ کُنْتُمْ لاٰ تَعْلَمُونَ  “؟

《قَالَ هُمْ آلُ مُحَمَّدٍ أَلاَ وَ أَنَا مِنْهُمْ .》بعد فرمودند که بدان من هم از آنها هستم،خیال نکنی حالا یک کسی از خودش تعریف کرد ،خودش کنار است،نخیر خیلی جاها لازم است چون دیگران که نمی شناسند، آدم خودش خودش را به دیگران بشناساند آنهم مالِ آن خاندان است،آنها که تعریف میکنند شناساندن خودشان است به کسانی که نمی شناسند.

《اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم》

یاعلی مدد

 

 

 

 

 

 

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *