《بسم الله الرحمن الرحیم》
《…عَنِ اِبْنِ أُذَیْنَهَ ، عَنْ بُرَیْدِ بْنِ مُعَاوِیَهَ اَلْعِجْلِیِّ ، قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ: یٰا أَیُّهَا اَلَّذِینَ آمَنُوا اِتَّقُوا اَللّٰهَ وَ کُونُوا مَعَ اَلصّٰادِقِینَ ، قَالَ: «إِیَّانَا عَنَى»》
راوی می گوید از حضرت باقر علیه الصلاه و السلام سوال کردم درباره این آیه کریمه،که معنای این آیه چیست؟؟؟
《یٰا أَیُّهَا اَلَّذِینَ آمَنُوا اِتَّقُوا اَللّٰهَ وَ کُونُوا مَعَ اَلصّٰادِقِینَ 》
منظور کی هستند؟؟ با صادقین باشید ،اینهایی که آدمهای راستگویی هستند ،یعنی ما با اینها باشیم؟؟مَعیَّتِ با اینها منظور است؟؟
حضرت فرمودند «إِیَّانَا عَنَى» پروردگار متعال از کلمه صادقین ،ما را قصد کرده است، صادقین ما هستیم.
《و عنه اَلْحُسَیْنُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ مُعَلَّى بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ اَلْحَسَنِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ قَالَ: سَأَلْتُ اَلرِّضَا عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ: یٰا أَیُّهَا اَلَّذِینَ آمَنُوا اِتَّقُوا اَللّٰهَ وَ کُونُوا مَعَ اَلصّٰادِقِینَ قَالَ اَلصَّادِقُونَ اَلْأَئِمَّهُ اَلصِّدِّیقُونَ بِطَاعَتِهِمْ .》
از حضرت رضا علیه الصلاه و السلام سوال کردم آقاجان،یابن رسول الله معنای این آیه چیست؟؟؟
《یٰا أَیُّهَا اَلَّذِینَ آمَنُوا اِتَّقُوا اَللّٰهَ وَ کُونُوا مَعَ اَلصّٰادِقِینَ 》این صادقین چه کسانی هستند؟؟
حضرت فرمودند《 اَلصَّادِقُونَ اَلْأَئِمَّهُ اَلصِّدِّیقُونَ بِطَاعَتِهِمْ .》منظور از صادقون، ائمه ای هستند که طاعت و فرمانبرداری آنها تصدیق شده است .
《حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنِ اَلْحُسَیْنِ بْنِ سَعِیدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِیلَ عَنْ مَنْصُورٍ عَنْ طَلْحَهَ بْنِ زَیْدٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ اَلْجَبَّارِ بِغَیْرِ هَذَا اَلْإِسْنَادِ یَرْفَعُهُ إِلَى طَلْحَهَ بْنِ زَیْدٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ 》
[این روایت دو سند دارد یک سند از طلحه به بالاست و یک سند هم از طلحه به آن طرف که هر دو سند را نقل می کند] از حضرت صادق علیه السلام نقل می کند که ؛
《قَالَ: قَرَأْتُ فِی کِتَابِ أَبِی اَلْأَئِمَّهِ فِی کِتَابِ اَللَّهِ إِمَامَانِ إِمَامُ اَلْهُدَى وَ إِمَامُ اَلضَّلاَلِ 》می فرماید در کتاب مولا امیرالمومنین علیه السلام ابا الائمه جد بزرگوارمان، خواندم،در کتابی که حضرت نوشته بودند و نگارش نمودند و انشاء فرموده بودند، من خواندم در آن کتاب که حضرت نوشته بودند “فِی کِتَابِ اَللَّهِ إِمَامَانِ “در کتاب آسمانی قرآن کریم ،خداوند تبارک و تعالی دو قسم امام ذکر کرده است،” إِمَامُ اَلْهُدَى وَ إِمَامُ اَلضَّلاَلِ”
یک پیشوای هدایت و راهنمایی و یک پیشوای گمراهی و ضلالت.
《فَأَمَّا الأئمه [أَئِمَّهُ]اَلْهُدَى 》اما آن دسته ای که در قرآن امام هدی هستند،پیشوایانی هستند که خلق را هدایت می کنند به صلاح و پرهیزگاری.
《فَیُقَدِّمُونَ أَمْرَ اَللَّهِ قَبْلَ أَمْرِهِمْ 》اینها مقدم میدارند امر پروردگار را قبل از امر خودشان.
دو جور مردم به کتاب خدا توجه دارند،یک توجه هست که مومن تام العیار صد در صد مورد تصدیق کتاب خدا را الگو قرار میدهد و خودش را تطبیق می دهد با کتاب خدا،کارهایش را تطبیق می دهد با قرآن. بعضی ها هستند نه،می آیند آیات قرآن را، فرمایشات ائمه را با کارهای خودشان ،توجیه می کنند.اصلا اشتباه،غلط کاری، گمراهی،ضلالت از همین جا شروع شده است.هر کس خودش را با کتاب خدا تطبیق کرد، هر کس خودش را با کتاب خدا و فرمایشات اهل بیت عصمت و طهارت علیهم الصلاه و السلام محک زد،او از آنهایی است که به هدایت رسیده است،هر کس آمد برای کارهای خودش توجیه درست کرد،حتی از قرآن ،این جزء گمراهان است.چون قرآن 《وَ لَا رَطْبٍ وَ لَا یابِسٍ إِلَّا فِی کِتابٍ مُبِینٍ 》همه چیز را دارد،جواب همه و خوراک همه را میتواند بدهد،آنکه منکر همه حقایق هم هست میتواند از قرآن سوءاستفاده کند، این مالِ عظمت قرآن است،مالِ پر بودن قرآن است، اهل هدایت آنهایی هستند که خودشان را با کتاب خدا تطبیق می دهند.اما امامی که هدایت از آن اوست،آن امامانی هستند که مقدم میدارند امر پروردگارشان را قبل از امر خودشان.
《وَ حُکْمَ اَللَّهِ قَبْلَ حُکْمِهِمْ》و مقدم میدارند حکم خدا را قبل از حکم خودشان. [یک حکم میسازد بعد میرود دنبال آیه قرآن و دلیل می گردد که این حکم ساختگی را پای خدا بگذارد!!]
《 وَ أَمَّا أَئِمَّهُ اَلضَّلاَلِ فَإِنَّهُمْ یُقَدِّمُونَ أَمْرَهُمْ قَبْلَ أَمْرِ اَللَّهِ حُکْمُهُمْ قَبْلَ حُکْمِ اَللَّهِ》این نوعی که [در بالا]عرض کردیم،یک حکم میسازد بعد دنبال دلیل اینطرف و آنطرف می گردد،قرآن هم که غنی بذات است،هر کسی هر چه بخواهد به او می دهد.به جهنمی ها خوراک می دهد دیگر،کار قرآن همین است.مقدم میدارند ائمه ضلال،امامان گمراه،مقدم میدارند امر خودشان را بر امر پروردگار و حکم خودشان را قبل از حکم خدا.
《 اِتِّبَاعاً لِأَهْوَائِهِمْ 》 چون خواست نفسی و خواست شهوانی خودشان را میخواهند پیروی کنند
وَ خِلاَفاً لِمَا فِی اَلْکِتَابِ》و خلاف آنچه که در قرآن هست انجام میدهند.
حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ اَلْحُسَیْنِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ اَلْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ یَحْیَى عَنْ طَلْحَهَ بْنِ زَیْدٍ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِیهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ》
حضرت صادق علیه الصلاه و السلام فرمودند
《قَالَ: اَلْأَئِمَّهُ فِی کِتَابِ اَللَّهِ إِمَامَانِ 》[مثل روایت قبل است با تغییر عبارات]پیشوایان در کتاب آسمانی و قرآن دو دسته هستند؛
《قَالَ اَللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى« وَ جَعَلْنٰاهُمْ أَئِمَّهً یَهْدُونَ بِأَمْرِنٰا » 》این یک دسته، ما که پروردگاریم قرار دادیم ایشان را،آن گروهی که منتخب حق هستند،آنها را قرار دادیم امامان،ائمه ،پیشوایان ،که اینها هدایت میکنند خلق را ،به امر ما《لاَ بِأَمْرِ اَلنَّاسِ 》نه اینکه هدایت را با امر مردم، خواست مردم را مقدم داشتن بر خواست خدا ،بعضی ها هستند برای اینکه زیر پایشان سست نشود و بتوانند حکومت جابرانه و ظالمانه ای داشته باشند خواست مردم را مقدم میدارند، مردم چه میخواهند،اینکه مردم چه میخواهند که حکومت الهی نمی شود ،خدا چه میخواهد،مردم همه هوا و هوس میخواهند، بشر همیشه با اهوا و هوس های خودش است و آنها را میخواهد،آنهایی که ائمه هدی هستند و تایید شده اند، کسانی هستند که《 یُقَدِّمُونَ أَمْرَ اَللَّهِ قَبْلَ أَمْرِهِمْ 》امر پروردگار را مقدم میدارند قبل از امر خودشان،
《وَ حُکْمَ اَللَّهِ قَبْلَ حُکْمِهِمْ 》و مقدم میدارند حکم خدا را قبل از حکم خودشان.و پروردگار متعال درباره آنان چنین فرموده است》
《وَ قَالَ« وَ جَعَلْنٰاهُمْ أَئِمَّهً یَدْعُونَ إِلَى اَلنّٰارِ »》و عده ای هستند،گروه دوم پیشوایانند ،امام هستند ولی امام ضلال هستند، قرار دادیم آنها را امامانی که مردم را به آتش دعوت میکنند《 یُقَدِّمُونَ أَمْرَهُمْ قَبْلَ أَمْرِ اَللَّهِ 》مقدم میدارند امر خودشان را قبل از امر پروردگار.خودشان میروند محاسبه میکنند یک حکمی را میتراشند بعد دنبال یک مدرکی هم میگردند که یک چیزی هم داشته باشند.
《وَ حُکْمَهُمْ قَبْلَ حُکْمِ اَللَّهِ 》و مقدم میدارند حکم خودشان را قبل از حکم الهی.
《وَ یَأْخُذُونَ بِأَهْوَائِهِمْ خِلاَفاً لِمَا فِی کِتَابِ اَللَّهِ .》اینها با هوا و هوس و میل خودشان کتاب خدا را توجیه میکنند خلاف آنچه که در کتاب آسمانی است.
《حدثنا بَعْضُ أَصْحَابِنَا عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ اَلْحُسَیْنِ عَنْ صَفْوَانَ بْنِ یَحْیَى عَنِ اَلْحُسَیْنِ بْنِ أَبِی اَلْعَلاَءِ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ سَمِعْتُهُ یَقُولُ: إِنَّ اَلدُّنْیَا لاَ تَکُونُ إِلاَّ وَ فِیهَا إِمَامَانِ بَرٌّ وَ فَاجِرٌ 》
این دنیایی که خدا ساخته است در تمام ادوار خلقت،از اولی که دنیا درست شده تا آخری که دنیا فانی میشود،حضرت فرمودند همیشه دوتا امام در آن هست یک امام خوب و یک امام بد،یک پیشوای خوب و یک پیشوای بد، این خواست پروردگار است در آن عالم مقدرات.
روز و شب را هم همینطور قرار داده است، اگر شب نبود آدم نمیدانست نور چیست و روز چیست،اگر تاریکی نبود آدم پی به نور نمیبرد ،اگر بدها نبودند که خوبها شناخته نمی شدند،و اگر خوبها نبودند بدها شناخته نمی شدند ،همیشه اینگونه است که خداوند تبارک و تعالی راه ارتباط با حقایق را از طریق اضداد قرار داده است.اگر همیشه تابستان بود آدم اصلا نمیفهمید که تابستان چیست،یک زمستان میگذارد که آدم بفهمد تابستان چیست،به عکسش هم همینطور است.این قاعده است،قاعده خِلقت است،حق یک جهانی را آفریده با این خصوصیات.همین دنیایی که ما در آن زندگی میکنیم این جهان اضداد است،ولایت هم که می آید به هر دوی اینها کار دارد،ولایت هم آنطرف را پر و بال میدهد و هم اینطرف را، که از توی اینها یکی رشد کند و برسد به آن حقیقتی که برای او خلق شده است،اگر میخواست یکسره عالَم صَلاح و عالَم درستی باشد،که عالم مَلَک بود،عالم فرشته ها بود، عالمشان همینجور است عالم فساد ندارد،یکنواختی است.اینجا توأم کرده که این خلفیه الله را از توی اینها در بیاورد.امام صادق علیه الصلاه و السلام فرمودند دنیا سرپا نشده،دنیا به وجود نیامده،دنیا قرار نگرفته است مگر اینکه همیشه در آن دو امام هست؛ بَر و فاجر.
《فَالْبَرُّ اَلَّذِی قَالَ اَللَّهُ تَعَالَى: 》امام خوب،پیشوای خوب آن کسی است که خداوند تبارک و تعالی درباره او فرموده است 《وَ جَعَلْنٰاهُمْ أَئِمَّهً یَهْدُونَ بِأَمْرِنٰا》قرار دادیم آنهارا پیشوایانی که هدایت میکنند خلق را به امر ما. 《 وَ أَمَّا اَلْفَاجِرُ فَالَّذِی قَالَ اَللَّهُ تَعَالَى:》اما پیشوای فاجر ،امام فاجر آن کسی است که خداوند و تبارک و تعالی درباره او فرموده است 《 وَ جَعَلْنٰاهُمْ أَئِمَّهً یَدْعُونَ إِلَى اَلنّٰارِ وَ یَوْمَ اَلْقِیٰامَهِ لاٰ یُنْصَرُونَ》 مردم را به آتش جهنم دعوت میکنند،مردم را دعوت میکنند به کارهایی که نتیجه آن جهنم است و روز قیامت هم یاری نمی شوند.
《حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عِیسَى عَنْ عُثْمَانَ بْنِ عِیسَى عَنْ عَلِیٍّ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: لاَ یُصْلِحُ اَلنَّاسَ إِلاَّ إِمَامٌ عَادِلٌ وَ إِمَامٌ فَاجِرٌ》
امام صادق به ابى بصیر فرمودند که کار مردم اصلاح نمى شود مگر اینکه دوتا امام در آنها باشد،یکی عادل و یکی فاجر. واِلا مردم اصلاح نمی شوند اگر همه مردم عادل باشند اصلا آن عالَم مَلَک است،عالَم تکلیف نیست،عالم تعقل نیست،عالم کمال نیست، صلاح حال مردم به اینگونه است که یک مدعی خیر و یک مدعی شر،یکی حرف درست بزند و یکی حرف غلط بزند ،یکی باطل بگوید و یکی حق بگوید، این قاعده است،صلاح حال مردم در اینست.
حضرت فرمودند صلاح حال مردم بر این است که دو امام، یک امام عادل و یک امام فاجر در آنها باشد.
اگر زمان امیرالمومنین علیه الصلاه و السلام غاصبین حق ولایت نبودند(براى همین است که می گویند ولایت است که آنها را رشد و نمو داد، اگر ولایت نبود که آنها نمی توانستند رشد کنند،با تقابل با امیرالمومنین علیه السلام هستی گرفتند،وجود گرفتند،خودِ ائمه علیهم السلام روایاتشان هست که می آوریم، فرمودند ” نَحنُ نلقی الخِلاف” کار ما اهل ولایت،ما امامانی که صاحبان ولایتیم کارمان اینست که خودمان اختلاف می افکنیم تا مردم راهشان را با تعقل و با کمال پیدا کنند )اینجا هم میفرمایند که صلاح حال مردم،حال ناس، بر این است که دو امام داشته باشند؛ عادل و فاجر.
《 إِنَّ اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یَقُولُ« وَ جَعَلْنٰاهُمْ أَئِمَّهً یَهْدُونَ بِأَمْرِنٰا » وَ قَالَ« وَ جَعَلْنٰاهُمْ أَئِمَّهً یَدْعُونَ إِلَى اَلنّٰارِ ».》
هر دوتا را خدا میفرماید و “جعلناهم ” ،هر دو ،هم ائمه ضلال و هم ائمه هدی را. پروردگار متعال میفرمایند ما قرار می دهیم ،ما اینکار را میکنیم.
خوب چه میشد که همه اش خوبها بودند و فقط دولت محمد و آل محمد علیهم السلام بود؟ آن را گذاشتند برای زمان حضرت مهدی صلوات الله و سلامه علیه،حقِ حضرت بقیه الله علیه السلام را خدا حفظ میکند برای آنوقت، که مردم به ستوه بیایند ،همه مردم به استیصال بیایند آنوقت…،واِلا اگر از اول حکومت محمد و آل محمد علیهم الصلاه و السلام بود و در مقابلش کسی نبود،هیچ کسی قدر اینها را نمیدانست و خیال می کردند اینها هم مثل بقیه مردم هستند(الان هم می گویند که اینها مثل بقیه مردم هستند” نستجیرو بالله”) باید حق اینها شناخته بشود.
《حدثنا مُحَمَّدُ بْنُ عِیسَى عَنِ اَلْحُسَیْنِ بْنِ سَعِیدٍ عَنْ عَمْرِو بْنِ عُثْمَانَ اَلْأَعْمَی عَنْ أَبِی صَادِقٍ عَنْ رَبِیعَهَ بْنِ نَاجِدٍ عَنْ عَلِیٍّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: اَلْأَئِمَّهُ مِنْ قُرَیْشٍ أَبْرَارُهَا أَئِمَّهُ أَبْرَارِهَا وَ فُجَّارُهَا أَئِمَّهُ فُجَّارِهَاثُمَّ تَلاَ هَذِهِ اَلْآیَهَ وَ جَعَلْنٰاهُمْ أَئِمَّهً یَدْعُونَ إِلَى اَلنّٰارِ وَ یَوْمَ اَلْقِیٰامَهِ لاٰ یُنْصَرُون》پیشوایان و امامان از طایفه قریشند،خوبهایش مالِ خوبها و بدهایش مالِ بدها، این قاعده است، این نظام خِلقت است،خداوند تبارک و تعالی برای بدها پیشوای خوب نمی فرستد،امیرالمومنین،امام المتقین، مومنین و متقین ،امیرالمومنین و بقیه ائمه علیهم السلام پیشوای آنهاست .ولی آنهایی که منحرف و بد هستند آنها که خداوند امیرالمومنین برایشان قرار نمی دهد،آنها یک کسانی را مثل غاصبین حق ولایت ،دشمنان ،آنها هم باید بروند برای آنها پیشوایی کنند.
ذره ذره کاندرین ارض و سماست
جنس خود را همچو کاه و کهرباست
این همان حکمت بالغه است،این همان است که پروردگار متعال به عدلِ تمام رفتار کرده است.خوبها مالِ خوبها و بدها مالِ بدها.
اینقدر هست که وقتی زنی میخواهید بگیرید می گویند زنت مثل خودت است ،هر جور که هستی،
《الطَّیِّباتُ لِلطَّیِّبِینَ 》،رفیق که میخواهی انتخاب کنی اینقدر دقیق است که می گویند هر کسی را میخواهی بشناسی از رفیقش بشناس.آدمهای خوب رفیق خوب دارند، اینقدر هم دقیق است که حرف ندارد،آدم های بد هم رفیق بد دارند،شما دیدید یک آدم منحرفی که مثلا حالا ما می گوییم جیب بُری که الان زیاد شده،این کیف ها را می کِشد و موتوری ها را هُل می دهد می برد،این مثلا بیاید با پسر شیخ موسی دُعیبِل رفیق بشود و نماز شب بخواند و شب هم دعای کمیل، اینجوری است ؟یا یک کسی را مثل خودش انتخاب می کند؟هر کسی مثل خودش را انتخاب میکند.
در چیزهای جزئی،زن که میخواهید بگیرید،زن و شوهر سنخ هم هستند،رفیق که میخواهید بگیرید رفیق ها مثل هم هستند،در بالا و بالاها که میخواهید بروید به ولایت بچسبید آنجا مومنین و متقین دنبال امیرالمومنین و اولاد طیبین و طاهرین،چهاره معصوم علیهم السلام هستند و آنهای دیگر هم دنبال آنها هستند.
چقدر مناسب و میزان و درست ،آنجوری که فقط و فقط، اهلش می فهمند.
《حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنِ اَلْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ غَالِبٍ عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ قَالَ: لَمَّا نَزَلَتْ هَذِهِ اَلْآیَهُ« یَوْمَ نَدْعُوا کُلَّ أُنٰاسٍ بِإِمٰامِهِمْ » 》
این آیه قرآن است، حضرت صادق علیه الصلاه و السلام فرمودند در ذیل این آیه؛ آن روز که روز قیامت است هر دسته و گروه مردمی را ما با امامش صدا میزنیم.با پیشوایانشان می گوییم بیایند پای میز محکمه.
《قَالَ فَقَالَ اَلْمُسْلِمُونَ یَا رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ أَلَسْتَ إِمَامَ اَلنَّاسِ کُلِّهِمْ أَجْمَعِینَ 》بعضی از مردم به رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم عرض کردند یا رسول الله مگر شما تنها امام همه مسلمین جمعیا نیستید؟؟امام دیگری که روز قیامت نیست، فقط شما امام هستید،یعنی مسلمانها را فقط با شما صدا میزنند. (آنها اینجور فهمیده بودند)
《فَقَالَ أَنَا رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ إِلَى اَلنَّاسِ أَجْمَعِینَ 》من فرستاده خدا هستیم برای همه مردم که شما می گویید،من رسول هستم برای همه،
《وَ لَکِنْ سَیَکُونُ بَعْدِی أَئِمَّهٌ عَلَى اَلنَّاسِ مِنَ اَللَّهِ مِنْ أَهْلِ بَیْتِی 》
بعد از من، ائمه ای هستند ،پیشوایانی هستند که آنها اوصیاء من هستند برای مردم از طرف خدا،که آنها اهل بیت من هستند.
《یَقُومُونَ فِی اَلنَّاسِ فَیُکَذَّبُونَ 》آنها توی مردم قیام میکنند مردم را به حق دعوت میکنند ،مردم هم تکذیبشان می کنند،مردم قبولشان نمی کنند.
《وَ یَظْلِمُهُمْ أَئِمَّهُ اَلْکُفْرِ وَ اَلضَّلاَلِ وَ أَشْیَاعُهُمْ 》و به آنها ظلم می کنند، پیشوایان کفر و پیشوایان ضلالت و گمراهی و متابعین آنها، به این امامانی که خدا بعد از من تعیین کرده ،ائمه کفر به آنها ظلم می کنند.
《أَلاَ وَ مَنْ وَالاَهُمْ وَ اِتَّبَعَهُمْ وَ صَدَّقَهُمْ فَهُوَ مِنِّی 》بدانید و آگاه باشید هر کسی با آنها باشد،هر کسی متابعت آنها را بکند، هر کسی آنها را تصدیق کند، او از من است.
《وَ مَعِی وَ سَیَلْقَانِی》و با من است و روز قیامت من را ملاقات میکند.
《 أَلاَ وَ مَنْ ظَلَمَهُمْ وَ أَعَانَ عَلَى ظُلْمِهِمْ》کسی که به اهل بیت من ستم کند،و ستمگر را کمک کند《وَ کَذَّبَهُمْ 》 و تکذیب کند آنها[اهل بیت علیهم السلام]را 《فَلَیْسَ مِنِّی وَ لاَ مَعِی 》از من نیست.مسلمان نیست با من نخواهد بود
《وَ أَنَا مِنْهُ بَرِیءٌ .》و من از او بَری هستم.
《حدثنا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ اَلْحُسَیْنِ عَنِ اَلْحُسَیْنِ بْنِ سَعِیدٍ عَنْ أَبِی وَهْبٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مَنْصُورٍ قَالَ: سَأَلْتُ عَبْداً صَالِحاً عَلَیْهِ السَّلاَمُ 》
[حضرت موسی بن جعفر را در اصطلاح حدیث و روایت 《عبد صالح 》میگفتند] سوال کردم از آقا موسی بن جعفر علیه الصلاه و السلام در ذیل این آیه کریمه و معنای این کلمه قرآن،
《عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى: إِنَّمٰا حَرَّمَ رَبِّیَ اَلْفَوٰاحِشَ مٰا ظَهَرَ مِنْهٰا وَ مٰا بَطَنَ》سوال کردم آقاجان معنای این آیه چیست که خداوند تبارک و تعالی فواحش را حرام کردند هم ظاهر و باطن، این فواحش چیست که ظاهر و باطنش را حرام کردند؟به ما بگویید ،آیه قرآن است دیگر.
《فَقَالَ إِنَّ اَلْقُرْآنَ لَهُ ظَهْرٌ وَ بَطْنٌ 》حضرت فرمودند قرآن یک ظاهری دارد و یک باطنی دارد.
《فَجَمِیعُ مَا حُرِّمَ فِی اَلْکِتَابِ هُوَ اَلظَّاهِرُ 》آنچه که در قرآن کریم مثل” إِنَّمَا الْخَمْرُ وَالْمَیْسِرُ وَالْأَنْصَابُ وَالْأَزْلَامُ”
شراب خوردن،قمار بازی واَکلِ میتِه(خوردن مُردار) اینها حرام شده،این ظاهرش است،این ظاهر احکام است.
《وَ اَلْبَاطِنُ مِنْ ذَلِکَ أَئِمَّهُ اَلْجَوْرِ》و آنچه در باطنِ حرام است ،در قرآن،ائمه جور منظور است .”حَرَّمَ رَبِّیَ اَلْفَوٰاحِشَ “یعنی حرام کرده است در باطن، حکم ائمه ضلال و کفر را و در ظاهر شرب خمر و ربا وأَکلِ میته و اینجور چیزها.
《 وَ جَمِیعُ مَا أُحِلَّ فِی اَلْکِتَابِ هُوَ اَلظَّاهِرُ وَ اَلْبَاطِنُ مِنْ ذَلِکَ أَئِمَّهُ اَلْحَقِّ》و آنچه را که در قرآن ظاهرا فرموده است حلال است، این حکم ظاهری آن است ولی در باطن همان حق است که ما ائمه هستیم.
《 حدثنا عَنْ یَعْقُوبَ بْنِ یَزِیدَ ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِی عُمَیْرٍ ، عَنِ اِبْنِ أُذَیْنَهَ ، عَنْ بُرَیْدٍ اَلْعِجْلِیِّ ، عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) : فِی قَوْلِ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ: أَ لَمْ تَرَ إِلَى اَلَّذِینَ أُوتُوا نَصِیباً مِنَ اَلْکِتٰابِ یُؤْمِنُونَ بِالْجِبْتِ وَ اَلطّٰاغُوتِ :》
در ذیل این آیه از امام باقر علیه الصلاه و السلام سوال کردم ؛نمی بینی کسانی که نصیبی از قرآن و کتاب دارند ” قَالَ الَّذِی عِنْدَهُ عِلْمٌ مِنَ الْکِتَابِ”،آصف بن برخیا ،علمی از کتاب داشت نه همه کتاب را،” عِلْمٌ مِنَ الْکِتَابِ ” همین ” نَصِیباً مِنَ اَلْکِتٰابِ” است،لذا توانست تصرف در ماده کند و تخت بلقیس را قبل از چشم به هم زدن سلیمان حاضر کند، او به این نکته پی برده بود.
” نَصِیباً مِنَ اَلْکِتٰابِ” داشت .
آیا نمی بینی کسانی که《 أُوتُوا نَصِیباً مِنَ اَلْکِتٰابِ 》 با اینکه نصیبی از کتاب دارند، ” وَاتْلُ عَلَیْهِمْ نَبَأَ الَّذِی آتَیْنَاهُ آیَاتِنَا فَانْسَلَخَ مِنْهَا ” نصیب کتاب را به آنها دادیم ولی 《 یُؤْمِنُونَ بِالْجِبْتِ وَ اَلطّٰاغُوتِ 》اینها از راه جِبت و طاغوت ایمان آوردند. جبت و طاغوت کیست؟؟《«فُلاَنٍ وَ فُلاَنٍ 》 فرمودند اولی و دومی ، فلان و فلان.
از این راه میخواهند اسلام را بشناسند، از این راه نماز میخوانند، از این راه میخواهند بیایند به طرف دین، این قبول نیست. ولو هر چه میخواهد باشد، ولو تلنبار کند هر چه عبادت و نماز است ،فایده ای ندارد.
《وَ یَقُولُونَ لِلَّذِینَ کَفَرُوا هٰؤُلاٰءِ أَهْدىٰ مِنَ اَلَّذِینَ آمَنُوا سَبِیلاً》و به آنهایی که کافر شدند، قبول ندارند ،آنها می آیند از اینها می پرسند بابا چرا اینها را قبول کردید ؟
می گویند اینها در هدایت نزدیکترند از آنهایی که ایمان آوردند. 《یَقُولُونَ لِأَئِمَّهِ اَلضَّلاَلِ وَ اَلدُّعَاهِ إِلَى اَلنَّارِ ، هَؤُلاَءِ أَهْدَى مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ 》می گویند اینها از آل محمد بیشتر هدایت به مردم میدهند،اینها بیشتر توانستند مردم را هدایت کنند،اینها بیشتر توانستند خدمت کنند، (که توی شیعه ها بد ذوق ،تک فهم هم هست که می گویند اگر او نبود مسلمانها نبودند، از این غلطهای بی جایی که می بینید )می گویند اینها از آل محمد علیهم السلام و اولیاء آل محمد ، هدایتشان بیشتر است.
《 أُولٰئِکَ اَلَّذِینَ لَعَنَهُمُ اَللّٰهُ 》اینها همان کسانی هستند که خدا لعنشان کرده است.
《وَ مَنْ یَلْعَنِ اَللّٰهُ فَلَنْ تَجِدَ لَهُ نَصِیراً 》کسی که خدا لعنش کند دیگر کسی نمی تواند او را یاری کند.
《أَمْ لَهُمْ نَصِیبٌ مِنَ اَلْمُلْکِ یَعْنِی اَلْخِلاَفَهَ 》آیا برای اینها دیگر نصیبی از مُلک باقی می ماند؟؟اینها مُلکشان هم زائل می شود چند روزی هستند و بعدا هم از بین می روند.
《وَ اَلْإِمَامَهَ فَإِذاً لاٰ یُؤْتُونَ اَلنّٰاسَ نَقِیراً نَحْنُ اَلنَّاسُ اَلَّذِینَ عَنَى اَللَّهُ». 》اینها هیچ چیز به مردم نمی دهند ولو به اندازه نقیر.[نقیر ؛ رشته ای که در شکاف خرما باشد]
《حدثنا أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ اَلْحُسَیْنِ بْنِ سَعِیدٍ عَنْ أَبِی وَهْبٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مَنْصُورٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ إِذٰا فَعَلُوا فٰاحِشَهً قٰالُوا وَجَدْنٰا عَلَیْهٰا آبٰاءَنٰا إِذٰا فَعَلُوا فٰاحِشَهً قٰالُوا وَجَدْنٰا عَلَیْهٰا آبٰاءَنٰا 》
از این آیه من از امام خودم سوال کردم که آقاجان معنای این آیه چیست که به بعضی ها که کار زشت می کنند، فاحشه ای انجام می دهند می گوییم چرا اینکار را کردی؟ می گویند پدران ما هم اینکار را کردند ،ما بر سبک پدرانمان داریم رفتار می کنیم، 《وَ اَللّٰهُ أَمَرَنٰا بِها 》و خدا هم همینجوری گفته است،پدرانمان هم گفته اند.
《قُلْ إِنَّ اَللّٰهَ لاٰ یَأْمُرُ بِالْفَحْشٰاءِ》فرمودند خداوند تبارک و تعالی هیچ وقت امر به فحشاء و منکرات نمی کند.
《أَ تَقُولُونَ عَلَى اَللّٰهِ مٰا لاٰ تَعْلَمُونَ》به خدا اِفک و افتراء می بندید،کِی خدا گفته است اینکار را ،دنبال فحشاء بروید؟؟
《فَقَالَ: أَرَأَیْتَ أَحَداً یَزْعُمُ أَنَّ اَللَّهَ أَمَرَ بِالزِّنَا وَ شُرْبِ اَلْخَمْرِ 》
این حرف را که نمی زنند که بیایند بگویند اینکه خداوند و تبارک و تعالی امر کرده است، اینکه معنایش نیست” یَأْمُرُ بِالْفَحْشٰاءِ”، اینجوری بگویند،یعنی خدا امر کرده که زنا کنید؟امر کرده که شُرب خمر کنید؟《أَوْ بِشَیْءٍ مِنْ هَذِهِ اَلْمَحَارِمِ؟!》یا چیزهای حرام،این را می گویند؟؟
نه می گویند اینکه یک چیز قلابی جای امیرالمومنین علیه السلام گذاشتن ،آن فاحشه است.لذا به آدم بدکار،زن بدکار هم فاحشه می گویند.عده ای که قائلند به این نقطه که خدا دارد از قول آنها سخن می گوید،
که می فرماید《 إِذٰا فَعَلُوا فٰاحِشَهً قٰالُوا وَجَدْنٰا عَلَیْهٰا آبٰاءَنٰا وَ اَللّٰهُ أَمَرَنٰا بِها 》توی طایفه مسلمین کسی را داریم که بگوید خدا امر به زنا و شرب خمر و اینها کرده است؟؟، این که نیست، هیچ کسی نیامده اینها را بگوید،پس این که مردم می گویند چیست؟؟؟
آن است که در مقابل امیرالمومنین علیه السلام یک کسی را قرار می دهند و می گویند خدا همین را قرار داده است.امام ضلال این را قبول میکند،این معنایش است.
امام صادق علیه الصلاه و السلام فرمودند ؛
《فَقَالَ: أَرَأَیْتَ أَحَداً یَزْعُمُ أَنَّ اَللَّهَ أَمَرَ بِالزِّنَا وَ شُرْبِ اَلْخَمْرِ أَوْ بِشَیْءٍ مِنْ هَذِهِ اَلْمَحَارِمِ؟!》
《فَقُلْتُ: لاَ》گفتند نه آقاجان خدا که اینجور چیزی ندارد،و هیچ کس هم قائل نیست.
《فَقَالَ: مَا هَذِهِ اَلْفَاحِشَهُ اَلَّتِی یَدَّعُونَ أَنَّ اَللَّهَ أَمَرَ بِهَا؟! فَقُلْتُ: اَللَّهُ أَعْلَمُ وَ وَلِیُّهُ.》 حضرت از من پرسیدند پس این فاحشه ای که اینها ادعا می کنند خدا گفته است ما دنبال این فاحشه برویم این چیست ؟؟
گفتم خدا میداند و شما، من چه میدانم چیست آقا.
《قال :فَإِنَّ هَذِهِ فِی أَئِمَّهِ اَلْجَوْرِ》معنای این فاحشه ،پیشوایان و ائمه جور هستند،می گویند همین است که خدا قرار داده است و لاغیر.معنایش این است.
《اِدَّعَوْا أَنَّ اَللَّهَ أَمَرَهُمْ بِالاِئْتِمَامِ بِقَوْمٍ 》ادعا می کنند که خدا ما را امر کرده که جلو بایستیم و دیگران هم پشت سر ما راه بیفتند.
《 لَمْ یَأْمُرِ اَللَّهُ بِالاِئْتِمَامِ بِهِمْ،》که خدا هیچ وقت آنها را پیشوا قرار نداده است.
《فَرَدَّ اَللَّهُ ذَلِکَ عَلَیْهِمْ، 》با این آیه خدا رد قول آنها را کرده است.
《وَ أَخْبَرَنَا أَنَّهُمْ قَدْ قَالُوا عَلَیْهِ اَلْکَذِبَ فَسَمَّى اَللَّهُ ذَلِکَ مِنْهُمْ فَاحِشَهً .》چون دروغ گفتند و به خدا دروغ بستند ،خداوند تبارک و تعالی این عمل ادعایی آنها را اسمش را فاحشه می گذارد.
《اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم》
یا علی مدد