《بسم الله الرحمن الرحیم 》
قال سیدنا و مولانا و امامنا جعفر بن صادق علیه الصلاه و السلام ؛
«بُنِیَ الْإِسْلَامُ عَلَى خَمْسٍ عَلَى الصَّلَاهِ وَ الزَّکَاهِ وَ الصَّوْمِ وَ الْحَجِّ وَ الْوَلَایَهِ وَ ما نودی بِشَیْءٍ مثل ما نُودِیَ بِالْوَلَایَهِ.»
حدیث معتبر صحیح از نظر سند قابل اعتنا و از نظر دلالت هم قابل توجه.
مؤید به روایت دیگری از امام صادق علیه الصلاه و السلام است،قسمت آخر روایت یعنی در مورد رکن پنجم، اساس که ولایت است.
ساعات آخر عمر امام صادق علیه الصلاه و السلام بود ،سفارش شده است به وصیت.
وصیت از اموری است که احکام اربعه شاملش می شود؛
????”کُتِبَ عَلَیْکُمْ إِذا حَضَرَ أَحَدَکُمُ الْمَوْتُ إِنْ تَرَکَ خَیْراً الْوَصِیَّهُ لِلْوالِدَیْنِ وَ الْأَقْرَبینَ بِالْمَعْرُوفِ حَقّاً عَلَى الْمُتَّقینَ “(بقره/۱۸۰)
احکام اربعه یعنی یکجا می شود که وصیت حرام است،یکجا وصیت واجب است،یکجا هست وصیت مستحب است،یکجا هم وصیت مکروه است.
وصیت از شئونی است که متنش در قرآن با آیه تعیین شده است.
“مَن مات بلا وصیّه، مات نصرانیا أو یهودیا”
اگر کسی بدون وصیت بمیرید این یا نصرانی مرده یا یهودی، خارج از اسلام.
وصیت از شئون معتبره اسلام است و شایسته است برای مسلمان وقتی که میخوابد همیشه وصیتش زیر سرش باشد.اینهایی که از وصیت غفلت میکنند اینها از یک امر بسیار مهم اسلام غافلند.خیلی چیزها اسلام دارد که مسلمانان به غفلت از آن عبور میکنند.اصل و اساس و ریشه است و خیلی معتبر است ولی به آن توجه نشده است یکی از آنها وصیت است.
بعضی ها میگویند ما که چیزی نداریم.خوب وصیت کنند بنویسند چیزی ندارم.مثل اینکه به کسی بگویند وجوهاتت را بپرداز بگوید چیزی ندارم.تو برو حساب کن حالا چیزی نداشتی هم نداشتی.
اینقدر راجع به مساله خمس ،امام صادق علیه السلام ،حضرت موسی بن جعفرعلیه السلام ،حضرت رضا علیه السلام حدیث فرمودند.
فرمودند خمس رمز تشیع است.اینهایی که به خمس توجهی ندارند بدانند ،فارق بین شیعه و غیر شیعه خمس است. غیر شیعه خمس ندارند آنها فقط زکات دارند . اصلا خمس از مبانی خاص شیعه است.چنگ زدن به دامن ولی مطلقه امام زمان علیه الصلاه و السلام است نه اینکه پول هدف باشد. پول که اصلا ارزشی ندارد.
این جهت را گذاشتند که رشته ارتباط و حبل المتینی “ولی” از تو قطع نشود نه اینکه خدا از تو پول بخواهد.
این رشته ارتباط است.نماز و روزه هم همینطورند.خدا که به نماز و روزه من و تو احتیاج ندارد.
مرحوم مجلسی را خواب دیدند به ایشان گفتند بر شما چه گذشت ؟
گفتند از من که اعمال خواستند من نمازم را که عرضه کردم آن ملک به من فرمود با این ریشت میخواستی نماز هم نخوانده باشی؟
_مثلا شما میگویی شیعه امیرالمومنین هستم میخواستید نماز هم نخوانید ؟
وصیت خیلی مهم است و آثار زیادی دارد یکی از چیزهایی که عمر را زیاد میکند وصیت کردن است .
????”کُتِبَ عَلَیْکُمْ إِذا حَضَرَ أَحَدَکُمُ الْمَوْتُ إِنْ تَرَکَ خَیْراً الْوَصِیَّهُ لِلْوالِدَیْنِ وَ الْأَقْرَبینَ بِالْمَعْرُوفِ حَقّاً عَلَى الْمُتَّقینَ ”
این آیه از آیاتی است که خیلی حرف دارد.
موت چطوری حاضر می شود؟
با اینکه فرمودند وصیت را قبل از آثار مرگ انجام بدهی ،همانجور که نماز و روزه در تکالیف شرعیه از بلوغ شروع می شود وصیت هم از همان وقت است، پس این چه سخنی است؟
بریر و حبیب بن مظاهر با هم دوست بودند و هر دو هم از قبل وصیتشان را کرده بودند.از مومنین و مسلمانان درجه یک و از شیعیان خلص بودند از کسانی بودند که در اصحاب قوام عاشورا به اینهاست. یکی حبیب بن مظاهر و یکی بریر.
با اینکه از قبل وصیتهایشان را نوشته بودند ولی نزدیک جان دادن بریر که بود حبیب رفت بالای سرش و گفت ما سابقه رفاقت با هم داریم دلم میخواهد یک کاری برایت انجام دهم وصیتی بکن. “إِذا حَضَرَ أَحَدَکُمُ الْمَوْتُ ” این قسمت آیه را همین ترکیب عاشورایی معنایش میکند.بریر انگشتش را به طرف خیمه امام حسین گرفت و گفت ” اوصیک به هذا الرجل ”
مواظب حسین باش.
“إِذا حَضَرَ أَحَدَکُمُ الْمَوْتُ ” یعنی دم مرگ که می شود به پدر و مادر و نزدیکانتان بگویید “حسین” یادتان نرود.تفسیرش این است.یعنی سفارش کنید که روضه خوانی یادتان نرود،خرج امام حسین یادتان نرود. این را تا دم آخر توی وجودتان داشته باشید.همان کاری که بریر و حبیب بن مظاهر این دو عاشق دلسوخته امام حسین انجام دادند.که شب عاشورا امام حسین فرمودند بیایید یک خیمه ای سر پا کنید برای حمام کردن، پشت در این خیمه حبیب منتظر بریر بود که از حمام بیرون بیاید شروع کرد با بریر شوخی کردن .بریر به حبیب گفت من از وقتی تو را میشناسم هیچ وقت یک خنده بلند یا یک شوخی بیجا از تو صادر نشده بود امشب این چه شوخی هایی هست که تو داری ؟
گفت آخر من میبینم که خدا فردا به ما چه میدهد.من سرمست از باده محبت امام حسینم. فردا ما همه در آغوش امام حسین هستیم و این قفس تن را میشکنیم و پرواز میکنیم.بعد هر دو شروع به خنده و شوخی کردند.
وصیت در دم آخر را کربلا تفسیر کرد.
قضیه بریر و حبیب است .آنها هم از قبل وصیت را نوشته بودند و آن وصیتی که معنای “إِذا حَضَرَ أَحَدَکُمُ الْمَوْتُ ” است یعنی به هر کس دوستش داری دم آخر بگو امام حسین یادت نرود .
حضرت صادق علیه الصلاه و السلام در لحظات آخر عمر فرمودند همه فامیل و بستگان جمع شوند و فرمودند نزدیکترین یارانشان هم بیایند.در بعضی از روایات آمده حدود شصت نفر از خصیصین دور حضرت جمع شدند و ایشان هم رو به قبله بودند.(آدم خلاصه می شود در وصیت ،یعنی هر کس را میخواهید ببینید کی هست و چه کاره است و چندمرده حلاج است وصیت نامه اش را بخوانید تا معلوم شود ) .
آقا رسول الله خلاصه می شوند در وصیتشان. که و صیتشان این است که بعد از من علی مولای شماست.رسول الله لحظات آخر عمر فرمودند قلم و دوات بیاوردند و اطرافیان چون میدانستند ایشان چه میخواهند بنویسند کلمه بدی در مورد رسول خدا به کار بردند و اجازه ندادند اگر قلم و کاغذ هم می آوردند آنها مثل بقیه چیزها آن نوشته را هم منکر میشدند.
هیچ کسی در عالم تا الان که من و شما زندگی میکنیم این حرف را نسبت به رسول الله نگفته است و اینقدر کوتاه سخن به زبان جاری نکرده است که « اِنَّ رجل لَیَهجُر»!
این را در مورد رسول اللهی گفتند که ؛
????”وما ینطق عن الهوى * إن هو إلا وحی یوحى” است.
وصیت را زبانی گفتند آی مردم” علی” یادتان نرود.
بعد از همه سفارشات نسبت به امیرالمومنین یک وصیت دیگر هم دارند.امام حسن و امام حسین که دستور دادند آمدند و خود را روی سینه مبارک حضرت انداختند وصیت کردند همه اهل بیت را به “امام حسین ” که “حسین” یادتان نرود.
آقا امام صادق علیه السلام هم که همه را جمع کردند شروع کردند خودشان را معرفی کردند فرموند:
???? والله لا یَنالُ شَفاعَتَنا مَن استَخَفَّ بِالصَّلاهِ؛
و در جاى دیگر فرمودند :
????والله لا یَنالُ ولَایَتَنا مَن استَخَفَّ بِالصَّلاهِ؛
شفاعت از شئون ولایت است.یکی از معانی که برای ولایت کردند ،گفتند یک چیزی که پشت سر چیزی در بیاید که فاصله بین آنها نباشد این حالت را ولایت گویند.ارتباط و اتصال بی واسطه ای که هیچ چیز حائل بین آن دو شئ نباشد به دو کلمه ولاء و یلی معنا شده است.قرب معنا شده است.
دَنَا وَلاَ الیه یعنی دَنَا منه .نزدیک شده است.
نزدیکی که بین آن نزدیکی دیگر فاصله ای رخ نمی دهد.شفاعت هم ارتباط بدون فاصله است.
” یا وَجِیهاً عِنْدَ اللّٰهِ اشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّٰهِ” که در دعای توسل میخوانیم یعنی اینکه من را چنان با خودت داشته باش که هیچ فاصله ای بین من و تو نباشد در وقتی که پیش خدا هستیم.
“… أَحیاءٌ عِندَ رَبِّهِم یُرزَقون “َ﴿آل عمران /۱۶۹﴾
یعنی مرا با خودت چنان ببر که این بردن هیچ نوع فاصله ای بین من و تو نداشته باشد.که شاه بیت غزل مرحوم علامه طباطبایی است که سرودند :
???? او که می رفت مرا هم به دل دریا برد
این معنای شفاعت است.شفاعت بعد از مرگ است منظور فقط مرگ جسم نیست، گاهی کسی در حالت عصبانیت به دیگری می گوید مرگ .این بالاترین دعاست .یعنی عوارض وجودی ات و خواسته های بی جایت را دور بریز. مرگ یعنی نخواستن.مرگ یعنی عصبانی نشدن،یعنی هیچ چیز را انسان برای خودش ذخیره نکند، این معنای مرگ است.
“إِذَا حَضَرَ أَحَدَکُمُ الْمَوْتُ ” بوی مرگ اگر به شامه کسی بخورد امام حسین را میشناسد.
تا مرگ به سراغ آدم نیاید نمی تواند با آن طرف مرتبط بشود.بهترین موهبت الهی به انسان مرگ است.بالاتر از این هیچ چیز ندارد.
آقا امام صادق علیه الصلاه و السلام فرمودند باید اینکه بمیری و همه این “انیت وجودی” را کنار بگذاری تا شفاعت بیاید .تا زمانی که هر حیثیتی را برای خودت فرض میکنی از شفاعت خبری نیست.آنها با تو ضمیمه نمی شوند و تو را با خودشان ضمیمه نمیکنند.فاصله ها برداشته نمی شود تا انیت وجودی (منیت، من اینکار را کردم ،من اینطورم ، من آنطورم) باقی است.
انیت وجودی انسان آدم را به شفاعت نمی رساند.
فطرتا هم همینطور است تا می گوییم شفاعت این منتظر بعد از مرگ است.شفاعت را آنجا جستجو میکند.مرگ هست ولی همین” موتوا قبل أن تموتوا “است .فقط یک طایفه هستند که این مرگ را در شفاعت لازم ندارند و آنها اصحاب امام حسین در کربلا هستند .
وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ قُتِلُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْیَاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ ﴿آل عمران /۱۶۹﴾
آنها خودشان مرگ آفرینند مرگ نمی خواهند.شهداء مرگ را خلق کردند.
این مرگی که گفتیم این خاصیت را دارد که شفاعت پشت سر آن است برای آنها لازم نیست.چون آنها بالاتر از مرگ یک چیزی را دارند.آنها حیات دارند.ربشان امام حسین است.آنها با امام حسین هستند.یعنی مقدمه نمیخواهند.مقدمه شفاعت برای همه مومنین مرگ است آنها این مرتبه را لازم ندارند.
???? آنچنان وارسته شو کز بعد مرگ
مردهات را عار آید از کفن
????”الشهید لا یُغسل، ولا یُکفن…”
شهید غسل و کفن نمی خواهد.
چون آداب برداشته شده او از این مسائل عبور کرده است.آنطرف مرز هستند .
وضو و غسل خیلی چیزهای مهمی هستند.چون آب تنزیل ولایت است و در هر عبادتی باید غسل و وضو داشته باشیم.طهارت از حدث یا طهارت از خبث.
کیفیت شستن دست و صورت و مسح کشیدن اینها همه اش رموز ولایت است.از فرق سر تا نوک پا همه را غرق در ولایت امیرالمومنین کردم به وسیله آب.
????وجَعَلْنَا مِنَ الْمَاءِ کلَّ شَیءٍ حَی( انبیاء/۳۰)
????”… بَلْ أَحْیَاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ”
این دو آیه به هم ربط پیدا میکنند.
غسل که استغراق و فنا و فانی شدن است.سرتاپا در آب رفتن است.مرده را هم باید غسل بدهند و اگر آب نبود تیمم کنند،چون مرتبه ثانیه ولایت خاک است.تراب است ،که کنیه امیرالمومنین ابوتراب (پدر خاک )است.
اما گفتیم یک طایفه آنطرف خط هستند و غسل نیاز ندارند آنها “شهید” هستند.
در روضه میخوانیم که کشتگان کربلا نه غسلی و نه کفنی داشتند برای امام حسین هم میخوانیم ولی این باب در آنجا اصلا برداشته می شود.غسل و کفن لازم نیست .در فقه هم همین را می گویند.کدام شهید بالاتر از شهدای کربلاست ؟
مرد بزرگواری در تهران بود که همردیف حاج ملا علی کنی بود.از سادات اخوی که هم ملا بود و هم وضع مالی خوبی داشت.روز عاشورا که میشد در یک پیاله مسی ،گل درست میکرد و جلوی حسینیه می ایستاد و به پیشانی خودش و عزاداران گل میزد و نزدیک ظهور که گل تمام میشد پیاله مسی که سنگین هم بود میزد توی سر خودش و سرش میشکست و خون می آمد بعد با همان خون به نماز جماعت می ایستاد.این یک قدم آنطرف خط رفته است.
شهداء را با همان خون دفن کنید ،این خون شستشو ندارد.این خونی است که ملائکه وقتی میخواهند وضو بگیرند و غسل کنند با این خون
انجام میدهند.شهید با خون خودش وضو میگیرد.
کربلا به این معنا آبرو و حیثیت داده است.
حکم شرعی و فقهی نیست.اینها یک چیزی است که بالاتر از هر رأى و نظری حرکت میکند. خدای نکرده حکم نجاست به آن خون نمی دهند.
با همان جامه خون آلود او را به خاک میسپارند.آیینش جداست.
????وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ قُتِلُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْیَاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ ﴿آل عمران /۱۶۹﴾
وصیت مرگ لازم دارد.یک چیزی هست که مرگ لازم ندارد و آن ضمیمه شدن در باب امام حسین است.مرگ طلب نیست.شفاعت هم مرگ لازم دارد.شفاعت را میگذارند برای بعد از مرگ ،اما در باب امام حسین لازم ندارد.
????اقتلونی اقتلونی یا ثقات
ان فی قتلی حیاتا فی حیات
امام صادق علیه الصلاه و السلام اصحاب و یاران را جمع کردند و فرمودند شفاعت ما نمیرسد به آن کسی که نماز را سبک بشمارد.یعنی امام صادق در این سخن خلاصه میشوند.
????”…أَنَّ وَلاَیَتَنَا لاَ تُنَالُ إِلاَّ بِالْوَرَعِ وَ اَلاِجْتِهَادِ …”
ولایت پاکدامنی و تقوا و طهارت و جد و جهد و کوشش میخواهد.تنبلی و پا روی هم انداختن و چیزهای من درآوردی با طریق ولایت منافات دارد.
????گر چه وصالش نه به کوشش دهند
هر قدر ای دل که توانی بکوش
به جهت اینکه این عنصر مخلوق یک وضع ژنتیکی دارد که این وضع خاصش اقتضای فعالیت دارد.
امام حسین که حرکت کردند اصحاب نگفتند ما مدینه می مانیم شما بروید کار را که تمام کردید یک ثوابی هم برای ما و امواتمان بفرستید.آنها بلند شدند و آمدند و در میدان جنگیدند.هر چه آدم به حقیقت نزدیکتر بشود جد و جهدش بیشتر است.
تنبلی از شیعیان امیرالمومنین به دور است.تشیع و شیعه همیشه پیشتاز بوده است.باب معرفت هم همین را می گوید .عرفان من درآوردی می گوید اینجا بنشین هر وقت وقتش بشود میشود ، نه اینطور نیست تو باید جد و جهدت را داشته باشی.
امام صادق علیه الصلاه و السلام که ما مذهب را از عنایات آن بزرگوار داریم توصیه فرمودند به نماز و فرمودند که ولایت ما یا شفاعت ما با ما یکی شدن با ما مرتبط و متصل شدن است(بعضی ها به اشتباه شفاعت را اینطور میفهمند که یعنی هر چه وزر و وبال و معصیت و زشتی و ناپاکی است انجام بدهیم روز قیامت آنها می آیند به دادمان میرسند.هیچ کسی از بزرگان اهل دین شفاعت را اینطور معنا نکرده است.شفاعت یعنی این فرد تنهای یکه با آن حقیقت نورانی مطلق یکی شدن” یا وجیها عندالله اشفع لنا عندالله ” ،
????” حُبُّ عَلِیٍّ حَسَنَهٌ لَا تَضُرُّ مَعَهَا سَیِّئَهٌ …”
دوستی امیرالمومنین یک حسنه ای هست که سر این حسنه ،سیئه(هوو )نیاورید.این دو با هم مثل دو هوو می مانند.
زوجه یعنی همان شفاعت با تو یکی شده است.تو را از تنهایی نجات داد سر این هوو نیاور.
” تَضُرُّ” را ضررنکردن معنا نکنید.محبت امیرالمومنین معنای بالاتری دارد.یعنی کسی که محبت امیرالمومنین داشت دیگر از او گناه صادر نمی شود.
محبتی که مساوی با ولایت است ، اگر کسی به ولایت امیرالمومنین مشرف شده باشد اصلا سیئه از او صادر نمی شود.
«و مانودی بشیء مثل ما نودی بوَلَایَهِ ».
اگر وِلایت بگوییم تعبیر کردیم. وِلایت یعنی حکومت و امارت و سلطنت که قطعا این نیست.
میفرمایند وَلَایَت ما نمیرسد یعنی یک کسی نمی تواند صاحب وَلَایَت باشد با اینکه نماز را سبک بشمارد.و مفهوم صلاه را نفهمیده باشد.
امیرالمومنین علیه الصلاه و السلام میفرمایند : “أنا صلاه المؤمن …”،” نحن الصلاه و شیعتنا المصلون ”
مستخف بالصلاه یعنی “مستخف بالولی “.
صلاه وجود مقدس امیرالمومنین است ، وجود مقدس امام زمان است .مستخف بالصلاه یعنى آن کسی که ولی خودش را سبک بشمارد.
این ولایت به او نمیرسد اگر امام خودش را سبک بشمارد.حتی گاهی آدم یک حرفهای خنده داری میزند در زمینه اموری که مربوط میشود به واسطه های زیاد به اهل بیت،به عاشورا، به روضه خوانی. همین خنداندن بیجایی که قصد انکار ندارد و خودش هم گریه کن امام حسین است و اعتراف و اقرار به ولایتش دارد اما برای خنداندن کسی جوکی میگوید این به آن زمینه ها مربوط می شود.اینقدر گریه پشت سرش هست که حد ندارد.پس توجه کنید در این باب جوک گفتن و شوخی کردن ،اینکه در مجلس روضه اینطوری شد و کسی را بخنداند پشت سرش مبتلا به غم و غصه می شود که دیگر علاج ندارد.این از شئون مستخف بالصلاه است. صلاه، رکوع و سجده و قرائت دارد.که واجبات و ارکانش را همه را ترسیم کردند.
هر یک از شئون ولایت که شما حساب کنید یکی از ارکان یا اذکار یا مقدمات یا واجبات صلاه است.خود ولی مطلق همه صلاه است.
???? أنْتُم فُرُوضی ونَفلی
أنْتُم حَدیثی وشُغْلی
یا قِبْلَتِی فی صلاتی
إذا وَقَفْتُ أُصلّ
گفتیم وصیت از احکام اربعه هر چهارتا را میپذیرد.
یا وصیت واجب است برای کسی که قرض و طلب و بدهکاری و دینی به گردش است و اموالش اموالی است که در آن حق دیگران قاطی شده است و بمیرد حقوق دیگران ضایع می شود ،او باید وصیت کند که حق دیگران ضایع نشود.
وصیت حرام آن است که آدم وصیت کند مثلا بعد از من این خانه ام را عرق فروشی یا بت خانه کنید.که این وصیت نادان ها و بی دین هاست.
وصیت مستحب آن است که انسان به اموری که خداوند تبارک و تعالی احکام مستحبه را در آن قرار داده است برای آنها اموالش را وصیت کند.و همینطور به متعلقش نسبت داده می شود که اگر وصیت کند نسبت به چیزهایی که مکروه است مثلا اینکه وصیت کند حمام بسازند و هر کس می آید نمازهایش را در سردینه حمام بخواند و این مکروه است.حمام ساختن خوب است اما در سردینه آن نماز خواندن مکروه است.
وصیت به حسب متعلقش احکام اربعه شاملش می شود.
امام صادق شما و ما و همه شیعیان روی زمین از اول اسلام تا آخر انقراض خلقت این امام وصیت کردند به سبک نشمردن نماز.ولایت را شئون ولایت را سبک نشمارید.ارکان و اذکار و مقدمات و مقارنات دارد.سبک نشمارید و در شئون ولایت هر چه به شما ربط پیدا کرد به آن بزرگ نگاه کنید.پرچم در خانه ای که روضه خوانی میکنند به این پرچم بد نگاه نکنید.به کتیبه امام حسین بد نگاه نکنید، به علم و کتل و سینه زنهای امام حسین بد نگاه نکنید .اینها شئون صلاه است.
امیدواریم ما از کسانی باشیم که به وصیت امام و پیشوا و رهنمای خودمان ،حجت خدا ،ولی خدا عمل کنیم.
“اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم ”
یاعلی مدد