《بسم الله الرحمن الرحیم》
حدیث شریف کساء از ذخایر عصمت و طهارت علیهم الصلاه و السلام است.که مرحمت فرمودند به جهت رفع گرفتاری قاطبه شیعه .
نسخه های اهل بیت علیهم الصلاه و السلام درد را درمان میکند و حوائج آنها را برآورده و مشکلاتشان را رفع میکند(چه از نظر ظاهر و چه از نظر باطن .و هم مادی و هم معنوی).
که در کتب شیعه به اسناد معتبره موجود هستند.
ابوهاشم جعفری خدمت حضرت هادی علیه السلام مشرف شد می گوید از طرف متوکل نامه ای برای حضرت آمد وزیر او نوشته بود که خلیفه وقت بر من غضب کرده و مرا در بند و غل و زنجیر کرده و جانم در خطر است .( و نامه را خیلی به زحمت نوشته بود )
(هر کس در این مناصب دنیایی نزدیکتر باشد خطر هم برایش بیشتر است و آنکه دورتر است محفوظتر است.)
خلیفه وقت متوکل که در میان خلفای عباسی بیشتر از بقیه اهل ظلم و ستم بود .و خیلی هم با زوار امام حسین علیه السلام بدرفتار بود.
حضرت هادی و حضرت عسکری علیهما السلام در آن خشونت متوکل ترویج میکردند زیارت سید الشهدا را و هر وقت مریض میشدند خرج سفر می دادند به کسی که برود نزد قبرجدشان اباعبدالله دعا کنند حالشان خوب شود.
شخصی پرسید یابن رسول الله شما خودتان حجت و ولی خدا هستید چرا آن هم زائر میفرستید برای شما دعا کنند.
فرمودند خداوند برای جد ما امام حسین علیه السلام مرتبه و مقامی معین کرده است که هیچ کدام از ما ائمه به آنجا نمی رسیم و ما باید حرمت ایشان را داشته باشیم ( متولی باید حرمت امامزاده را داشته باشد ).
اگر رسول الله و امیرالمومنین و ائمه طاهرین آنطور با امام حسین رفتار نمی کردند این موهبت زیارت به ما نمی رسید.
پیرزنی بود که در این راه زیارت دو دستش را قطع کردند و او از همه مردان عالم مردتر است
???? از تو ای دوست نگسلم پیوند
ور به تیغم برند بند از بند
الحق ارزان بود ز ما صد جان
وز دهان تو نیم شکرخند
متوکل عباسی با همه اهل بیت بد بود و با زیارت امام حسین علیه السلام از همه بدتر.
حالا او قصد جان وزیرش را کرده .
حضرت هادی علیه السلام برای او نوشتند که این دعا را بخوان که اگر این دعا را بخوانی از بند خلیفه وقت خلاص میشوی و آبرویت برمیگردد و عزتت دوباره به تو داده می شود ،منصبی که داری چندین برابر بیشتر می شود به موقعیتت افزوده می شود و در هر گرفتاری و شدتی که این دعا را بخوانی برای تو مفید است.
وزیر می گوید وقتی دعا به من رسید از خوشحالی نزدیک اذان ظهر شروع کردم به خواندن دعا ؛ ” یَا مَنْ تُحَلُّ بِهِ عُقَدُ الْمَکَارِهِ وَ یَا مَنْ یُفْثَأُ بِهِ حَدُّ الشَّدَائِدِ….
(در دعا شرط اثرش آن ارتباط با ولی مطلق است).
آن وزیر، درها به رویش بسته شده و راه و چاره ای ندارد جز اینکه درب خانه حضرت هادی علیه السلام را بزند.یعنی ارتباطش با ولی الله حاصل شد.
می گوید وقتی دعا را خواندم راحت شدم و اضطرابی ندارم و زندانبانی که هر روز مرا کتک می زد درب زندان رو باز کرد و سلام و احترام کرد و از دستپاچگی غل و زنجیر مرا هم باز نکرد و همانطور بردم پیش خلیفه متوکل.
خلیفه از دستش عصبانی شد که چرا دست و پای مرا باز نکرده و او را کتک زد و مرا کنار خودش نشاند و احترام کرد و از من عذرخواهی کرد و مواهب و مناصب و اختیارات بیشتری به من داد .
حالا این احترامی و ریاستی که از ناحیه امام هادی به او رسیده این لذت دارد.
اگر کسی غلام آنها هم باشد می ارزد به سلطنت عالم وجود .
روایات زیادی هستند در درمان دردهای ظاهری و باطنی به وسیله این دعاهای ائمه طاهرین .اگر با اعتقاد خوانده شوند همه دردها و گرفتاری ها درمان می شوند.
شیخ بهایی از علمای بزرگ و پدرشان که بسیار آدمهای خوبی بودند(از جبل عامل است).میگوید من مقروض شدم و کسی هم به ما نمی رسید .او آدم خیلی آزادی بود.
یک وقتی به شاه عباس گفتند این توی دربار شما رفت و آمد میکند معتبر است اما عصرها می آید در میدان و شامورتی بازی ها را تماشا میکند و بعضی ها او را میشناسند و این برای دربار خوب نیست شما به او بگویید نیاید.
شاه عباس هم روزی بهش گفت شنیدیم بعضی از علما و بزرگان می روند در معرکه شامورتی بازها و تماشا میکنند .شیخ بهاء گفت نه آقا خلاف به عرضتان رساندند من خودم هر روز آنجا هستم کسی غیر از من نمیاد.
امام زمان علیه السلام این انسان های آزاد را در این دستگاهها قرار می دادند برای حمایت شیعه.
اگر به جهت دنیا بود شیخ بهاء نقل نمی کرد و از شاه پول میگرفت(که در کتاب چهل حدیث خودش نقل میکند).
می گوید مقروض بودم در همان حال داشتم مطالعه میکردم که حدیثی و روایتی دیدم که درآن به من نسخه و حواله دادند که در قنوت نمازت این دعا را بخوان .و خواندم و تمام قرض و مشکلات مالی ام حل شد هر چه حساب کردم که این پولها که با آن قرضم را ادا کردم از کجا رسیده نتوانستم بفهمم.
قرآن در آیه دوم وسوم سوره طلاق این روایت را تایید می کند:
« و من یتق الله یجعل له مخرجا و یرزقه من حیث لا یحتسب و من یتوکل علی الله فهو حسبه ان الله با امره قد جعل الله لکل شیئا قدرا »
در زمان غیبت یکی از ذخایری که ائمه طاهرین برای دوستانشان گذاشتند که در گرفتاری بخوانند ” حدیث کساء ” است .
این حدیث معتبرتر و پرقدرت تر از آن حدیثی است که شیخ بهاء دیده است.(” اللهم اغننی بحلالک عن حرامک ..” )
همیشه برای نقل حدیث و عمل به آن اجازه میگرفتند .در حدیث اجازه شرطش است و الا اثر ندارد.ما به اجازه روایی که از بزرگان داریم به همه دوستان شیعیان این توصیه را داریم که این حدیث کساء را بخوانند .
ابوهاشم جعفری می گوید روزی خدمت حضرت هادی رسیدم و ایشان شروع کردند با زبان هندی با من صحبت کردن ، من فقط فهمیدم این زبان هندی است و چیزی از آن متوجه نشدم .
عرض کردم آقاجان من هندی بلد نیستم.چرا با من هندی صحبت میکنید؟
کنار حضرت کوزه ای گلی پر از ریگ ریزه بود .( استنباط من این است که آنها ریگ ریزه نجف بودند چون ائمه اینطور بودند که از ریگهای وادی السلام در آب می ریختند و می خوردند برای ارتباط و عشق به امیرالمومنین علیه السلام ، این ارتباط از راه حس است) می گوید آن کوزه خشک بود و آب نداشت حضرت یکی از آن ریگها را در دهان مبارکشان قرار دادند و بعد آن را به من دادند گفتند در دهانت بگذار وقتی قبول امر کردم دیدم من هفتادو سه لغت بلدم .
یاعلی مدد