《بسم الله الرحمن الرحیم 》
قال سیدنا و مولانا و امامنا جعفر بن محمد صادق علیه الصلاه و السلام ؛
«بُنِیَ الْإِسْلَامُ عَلَى خَمْسٍ عَلَى الصَّلَاهِ وَ الزَّکَاهِ وَ الصَّوْمِ وَ الْحَجِّ وَ الْوَلَایَهِ وَ ما نودی بِشَیْءٍ مثل ما نُودِیَ بالْوَلَایَهِ ”
تعابیرى که در بحث های گذشته راجع به بحث ولایت داشتیم به اینجا منتهی شد که یک وِلایت است و یک وَلایت است.
وِلایت که به کسر واو است، به معنای حکومت و سلطه و امارت و زمام امور را در دست گرفتن است.یک وَلایت است که آن وَلایت به معنای جانشینی است از طرف پروردگار متعال در همه شئون خلقت.
آیه قرآن میفرماید ؛
????”هُنَالِکَ الْوَلَایَهُ لِلَّهِ الْحَقِّ ۚ هُوَ خَیْرٌ ثَوَابًا وَخَیْرٌ عُقْبًا ” (کهف /۴۴ )
این وَلایت را جز خدا هیچ کسی نمی تواند به کس دیگری بدهد.
این وَلایت مال خداست و خدا هم بخواهد مرحمت میکند.و تا الان این وَلایت به چهارده معصوم داده شده و بعدا هم به هیچ کس دیگری داده نمی شود.
ولی ولایتی که معنای امر حکومت و سلطنت و پادشاهی است آن ولایت قابل اعطاء است از خلق به خلق .و اکثریت آراء هم با ضوابط شرعی این ولایت را درست میکنند.
همین ولایتی که شعارش مرگ بر ضد ولایت فقیه است این از همین نوع ولایت است.
با تشخیص های بشر، اندازه گیری های بشر،که اصلش خدایی است ولی اندازه گیری اش مال بشر است.
اما در وَلایت اصلش هم مال خداست و فرع و اندازه گیری هایش هم مال خداست،شخصش را هم خدا تعیین میکند.
????”هُنَالِکَ الْوَلَایَهُ لِلَّهِ…آن وَلایتی است که برد آن ولایت در تمام ادوار خلقت وجود و انحاء هستی است. هیچ موجودی نیست که از آن
وَلایت بی بهره و بی نصیب باشد.ولی این ولایت مال گروه و زُمرَه و عده ای است که هر کسی در عالم هر جور باطن و نیتش باشد خدا برای او ولی امری میفرستد که بر او حکومت و سلطه کند و حکم شرعی بیاورد.این مربوط به باطن مردم است ،اتوماتیکی هم است یعنی مردم اگر خوب و خوش باطن باشند ولی امر آنها خوب خواهد بود و اگر بد باطن و بدسیرت و کج فهم و کج سلیقه و اهل تهمت و اهل غیبت و اهل بی انصافی و اهل بی مروتی باشند ولی امرشان از سنخ خودشان خواهد بود.
این فرمایش از امیرالمومنین صلوات الله و سلامه علیه است که فرمودند :
“ان کنتم خِیَارا فأَوْلِیَائِکُمْ خِیَارِ ” اگر شما از اخیار و آگاه شده باشید،خیر و نیکوکار باشید و آدم خوبی باشید خدا باطنتان را نگاه میکند و امرایی که برای شما انتخاب میکند خوب هستند و”أن کنتم شرارا فأمرائکم شرار”اگر بدسرشت و بدطینت باشید خدا مناسب خودتان امراء را قرار میدهد و این هم باز دست آن ولی با وَلایت است که او اینجا هم سیطره دارد.در همین جا هم از کانال او این کار درست میشود.بعد از رسول الله تمام مردم لیاقتشان اولی بود.و امیرالمومنین که ولی مطلقه است این امر را در خلق جاری میکند.بعد از اولی هم دومی و سومی بودند .اما آن ولی مطلق هم در زمان هر سه نفر و تا آخر وَلایت دارد.قبل از عدد هم وَلایت داشت.حافظ می گوید :
????رندان تشنه لب را آبی نمیدهد کس
گویی ولی شناسان رفتند از ولایت
ولایت اولی که در زمان حافظ بود،میرقوام الدین که هست، پس ولی شناسان رفتند از این ولایت چیست؟
یعنی آن وَلایت کلیه و مطلقه ای که تکوینا و تشریعا در خلق جاری است و همه موجودات را تحت سیطره دارد،درخت برگ نمی آورد مگر به اجازه او.
ابر نمیبارد مگر به مشیت او.
اشجار میوه نمی دهند مگر به اجازه او.
{وَمَا تَحْمِلُ مِنْ أُنْثَى إِلَّا بِأذنه}
زنى در عالم ،ماده ای چه از انسانها چه از حیوانها چه از اجنه چه از دیدنی ها و نادیدنی ها باردار نمی شود و وضع حمل نمی کند مگر به اجازه او.
هر مولودی که در عالم نطفه اش منعقد می شود آن ولی مطلق صاحب دخالت است که اجازه بدهد این نطفه منعقد بشود یا نشود.
آن وَلایت تکوینیه است. اما در ولایت اینگونه نیست، احکام است و دستورات است و نظام خلق را در ظاهر تأمین کردن و این را هم آن ولی تعیین میکند.او میفرماید اگر آدم خوبی بودید خوب برایتان میفرستم و اگر بد باشید بد میفرستم.
حالا به خودتان نگاه کنید اگر خوبید آنها هم خوبند و اگر بد هستید آنها هم بد هستند.
????رندان تشنه لب را آبی نمیدهد کس
گویی ولی شناسان رفتند از این ولایت
ز آن یار دلنوازم شکریست با شکایت
گر نکته دان عشقی بشنو تو این حکایت
هر خدمتی که کردند بی مزد بود و منت
یا رب مباد کس را مخدوم بی عنایت
اگر میخواهیم بفهمیم و درک کنیم و واقعا اهل معرفته الولایه قرار بگیریم این بحث باید قاطی نشود.ولیی که از وِلایت درست شده است با ولیی که از وَلایت درست شده فرق میکند.
ولیی که از وِلایت درست شد، آن عاشورا درست شد شورا کردند و تعیین کردند.دیدند شورا خیلی چیز قلابی است ، اولی برای دومی وصیت کرد گفتند خوب آن که با شورا درست شد این هم با وصیت.آخر گفتند وصیت اما با وصیت حق نه ناحق .
گفتند در این سوپرمارکت هر دو نوعش را داریم کدام را میخواهید ؟ شورایی یا وصایتی؟
چون هر دو را درست کردند هر کس اهل هرچی هست برود دنبال آن. هم شورایشان آن شورایی نبود که امیرالمومنین را معرفی کند و هم وصایتش آن وصایت نبود.عثمان هم که تکلیفش مشخص است که چه طوری شد.دسیسه کردند و شش نفر را در اتاق حبس کردند و گفتند هر کس که ابوعبیده جراح یا کس دیگری انتخاب کند و از این حرفها…این یعنی امیرالمومنین دیگر ولی نیست(نستجیرو بالله)؟
یعنی زمان اولی ،مولا امیرالمومنین علی بن ابیطالب ولی نیستند؟
چرا در همه زمانها ولی مطلق هستند.اصلا به زمان کار نداریم قبل از اینکه زمان خلق بشود او ولی است. در همین حدیث معتبر و نورانی کساء میخوانیم نه شمسی بود و نه قمری،نه آبی بود و نه هوایی ، نه انسانی بود و نه ملکی،نه فرشته ای بود و نه پیغمبری ولی علی جان تو بودی.و شما پنج نور وجود داشتید.
????” کنا فی کینونیه مع تکوین ”
همان وقت آنها “ولی ” بودند. مولی علیه نبود. کسی نبود که ولایتشان را روی او پیاده کنند اما خودشان “ولی” بودند.
آقا امیرالمومنین میفرمایند :«کان خالقا و لم یکن مخلوقا» ،” کان عالما و لم یکن معلوم ”
حق خالق بود ولی مخلوقی در بین نبود.ما خیال میکنیم مفهوم خالقیت همیشه با مخلوق باید درست شود .خیر حق خالق بود زمانی که مخلوقی در بین نبود.و عالم بود اما معلومی نبود.
امیرالمومنین (تمام چهارده نور پاک ) ولی بود و مولی علیه نبود.پس بر چه کسی ولی بودند ؟
کسی نمی خواهد باشد.آن یکی نوع اول ولایت که ولایت به معنای حکومت و امارت است، سوال دارد که بر چه کسی؟
یعنی وقتی میگوییم امیر و سطان و حاکم بود باید بگوییم بر چه کسانی. بر مردم کدام زمان؟
اما برای ولایت امیرالمومنین این سوال پیش نمی آید که بر چه کسی.
نوع دوم ولایت این سوال را با خودش ندارد.
لذا این ” اشهد أن على ولى الله “را که در اذان میگویند و بعضی ها نادان و جاهل و از خدا بی خبر و بی نور گفتند در اذان نیست. یک وقت بر شما اثر نگذارند. (آن رساله هایی که گفتند اذان” اشهد ان علی ولی الله “ندارد را باید در آب ریخت چون اسم خدا در آن است والا باید بسوزانیدش )، همه هستی از ” اشهد ان علی ولی الله” است.
از مرحوم آقای خوانساری پرسیدند که آقا “اشهد ان علی ولی الله” جزء نماز و اذان است؟
فرمودند : نماز جزء “اشهد ان علی ولی الله ” است. نه اینکه او جزء نماز باشد.
” اشهد ان علی ولی الله ” توحید میسازد.،نبوت میسازد،دین میسازد، ایمان میسازد، آن دین و ایمانی که از بین نمی رود. این جور چیزها شده که الان در عالم که ما داریم زندگی میکنیم زمزمه ای از این حرفها زیاد است و یک عده هم اسمشان را محقق و مولف گذاشتند و از این حرفها میزنند به این حرفها گوش ندهید.هر جا دیدید که این سخن بلند است بدانید اینکه نغمه اش را شیطان سر میدهد.شیطان نغمه سرای همین سخن است.
“اشهد ان علی ولی الله” به معنای این است که این موجود در همه شئون ظاهر و باطن خلقت نماینده حق است، امیرالمومنین فرمودند:
” انا اول و الاخر و الظاهر و الباطن ” ، “و انا بکل شئ قدیر ” ،” أَنَا أُحْیِی وَ أَنَا أُمِیتُ “،
من اول و آخر و ظاهر و باطنم و من به هر چیزی قدرت دارم و زنده میکنم و میمیرانم .
همه اینکارها را من میکنم.
این “ولی مطلقه ” است.
آیه قرآن میفرماید ؛
????”هُنَالِکَ الْوَلَایَهُ لِلَّهِ …
وَلایت به فتح واو است.
.حدیث قدسی هم که آنقدر قدرت دارد با ذکر سند از امالی شیخ صدوق و سلسه سندش میرسد به خود ذات ربوبی (چون حدیث قدسی است) ،آقا علی بن موسی الرضا فرمودند از پدرم موسی بن جعفر شنیدم فرمودند و ایشان هم فرمودند از پدرم امام جعفر صادق شنیدم فرمودند از پدرم امام محمد باقر شنیدم فرمودند از پدرم علی بن الحسین زین العابدین شنیدم فرمودند از پدرم سید الشهداء حسین بن علی (گل سر سبد خلقت،گل سرخ آفرینش) شنیدم فرمودند از پدرم علی بن ابیطالب شنیدم فرمودند رسول الله صلی الله علیه و اله و سلم به من فرمودند جبرئیل به من گفت و جبرئیل می گوید میکائیل به من گفت و میکائیل می گوید اسرافیل به من گفت و اسرافیل می گوید لوح به من گفت و لوح می گوید از قلم شنیدم که قلم از ذات ربوبی بلافاصله نقل میکند :
“ولایه علی بن ابی طالب حصنی،فمن دخل حصنی امن من عذابی ”
ولایت علی بن ابیطالب دژ محکم من است، پس هر کس داخل قلعه من گردد، از آتش دوزخم محفوظ خواهد بود.
همه عذابها که سر انسانها می آید مال این است که داخل در این حصن حصین نیست.هر عذابی از هرکسی به تو میرسد و هر ناراحتی که میچشی برای این است که پایت را از این حریم بیرون گذاشتی.وقتی پایت را از این حریم ولایت بیرون بگذاری چه کنم چه کنم داری، بی مواظبتی در کارت هست، لامذهبی و بی دینی هست .
آقا علی بن موسی الرضا «سلطان سریر ارتضاء» با همین سند حدیث قدسی حدیث را فرمودند.
علمای بزرگی از جمله میرداماد و میرفندرسکی که خیلی در علوم باطن
ید طولیٰ داشتند شیخ بهاء هم نقل میکند که ما این حدیث را با سندش( یعنی از ابن بابویه در امالی ) که شیخ صدوق از قطان نقل کرده است تا آخر ، برای هر کس نوشتیم و او این نوشته را با خود داشت از هر خوف و هراس و پیش آمد و بلا و دلهره و ناراحتی و ورشکستگی و قرض داری و الی آخر او با داشتن این نسخه که از ذات ربوبی رسیده در امان و رواج کارش بود.
«هذا السند ورد فی الروایه انه ما قری علی مریض الا شفی و علی مصروع الا افاق و علی ما مجنون الا و قد…
«این حدیث را با این سند بر هر مریضی بخوانند، شفا پیدا میکند و اگر بر کسی که بر اثر بیماری صرع بیهوش شده است بخوانند به هوش مى آید، بر هر دیوانه ای خوانیدم حالش خوب شد و عاقل شد.
در ذکر روایت اجازه و سند میخواهد.راویان بزرگ مثل شیخ عباس قمی ،مرحوم حاج میرزا حسین نوری، مرحوم سید بن طاووس ،شیخ صدوق،کلینی، شیخ طوسی اینها همه روایاتی که میخواستند نقل کنند از مشیخه روایت اجازه میگرفتند.نه اینکه هر کس کتابهای روایی را بردارند بخوانند اثر کند.روایت اجازه میخواهد.اینکه که میگویند” ذکر” اجازه میخواهد به این خاطر است که اذکار از روایات استخراج میشود.اگر ذکر روایی نباشد که به درد نمی خورد و اگر روایت است بعضی از اذکار هست که سینه به سینه است در کتب درج نشده است آن هم اجازه است فرق نمیکند.
قبل از اینکه کتابها به میان بیاید هم روایات سینه به سینه بود.بدون اجازه کسی روایات را نقل نکند.مى گویند من رفتم و او برایم اجازه گرفت و روایت را خواندم ، رفتم حدیث را برایش خواندم او شنید و به من اجازه داد،به این صورت باید باشد.
چرا کلام معصوم را میخوانید اثر ندارد؟
تو به چه اجازه ای این روایت را خواندی که اثر نکرد.
یک ملایی به من(سید احمد آقا نجفی)گفت فلانی این روایاتی که شما در منبر میخوانید اینها را ما هم میخوانیم چرا هیچ کس نه تکان نمیخورد نه چشمی گریان می شود،اما شما همین روایات ساده را میخوانید و اثر میگذارد؟
گفتم من اجازه روایت دارم و غیر از آن یک چیز دیگر هم هست.اگر مدد عصمت و طهارت،اگر محبت محمد و آل محمد علیهم الصلاه و السلام در سخن و لفظ نباشد کلام اثر نمیکند.
اینکه می گویند حرفی که از دل برآید بر دل نشیند همین است.یعنی جایگاه آنها دل است از دلت بگو،جایشان آنجاست سخنت از دل باشد.
روایات و کلمات وقتی اثر میکند که با اجازه باشد. اولا باید با سند نقل کند و بعد اجازه داشته باشد آنوقت؛
“ولایه علی بن ابی طالب حصنی،فمن دخل حصنی امن من عذابی ” و آن آثاری که گفتند اثر میکند.
شیعه با این ذخایر بزرگ شدند و اساسش و ریشه اش استوار بود.شیعه چیز دیگر ندارد مظلوم است و همه دوست و دشمن هم اذیتش میکنند .دوست با بی سلیقگی و بی عقلی اش و دشمن با عناد و کینه توزی و عداوت.
شیعه امیرالمومنین مورد آزار خلق است.البته هر کس هم اذیت شد معلوم نیست شیعه باشد خیال نکنید همه به این خاطر است.
ما نجف که بودیم مُحَامِیی(وکیل) بود که سید هم بود او آنقدر مشروب میخورد که می افتاد سر کوچه ها و دست و پایش میشکست و بچه ها و جوانها سر به سرش میگذاشتند ولی از وکیل های بسیار مُبَرز (برجسته و ممتاز) بود و خیلی کارها به او واگذار میشد ،یک وقتی بود که گفتند اگر شراب به نجف برسد از دروازه نجف به اینطرف شراب سرکه میشود ،مردمش هم همینطوری بودند مردم هم شرابشان سرکه میشد .سرکه انداز خودش اینطوری بود.
زمانی اگر سگ را به دروازه نجف می آوردند عوعو میکرد در میرفت چون مردمش هم ددمنش نبودند و حیوانیت نداشتند.این بستگی دارد به کسانی که آنجا زندگی میکنند.این همان ولایت تکوینیه است اگر در کسی نفوذ کند اثر میگذارد.این آقای مُحَامِی (وکیل) در آن زمانی نبود که شراب در نجف سرکه میشد،ما یک روز از کتابخانه امیرالمومنین بیرون آمدیم این وکیل همینطور وضعش خراب بود در کوچه ما به او سلام کردیم با همان حالی که خیلی حال عجیبی بود جواب سلام ما را داد به او گفتیم که شما آدم محترم و تحصیل کرده ای هستید بغداد قوانینی که میخواهد امضاء کند باید امضاء شما پایش باشد و سید هستید برای شما خوب نیست مشروب میخورید و آنهم هر وقت یکجای سرتان شکسته و پانسمان شده و بچه ها سر به سرتان میگذارند.گفت ” سید المومن مبتلا ” مومن مبتلاست این بلا برای این است که ما مومن هستیم و بلا سرمان می آید.
شیعه مبتلاست ولی هر مبتلایی معنایش این نیست که شیعه است.اینجوری نباشد که هر کس خیال کند مومن مبتلا است.
ولایت تکوینیه تصرف در خلق است تا آنجایی که میتواند تمام اکوان را به اشاره ای دگرگون کند.نمونه کوچکش که بشر توانست تحمل کند “شق القمر ” رسول خدا خاتم انبیاء محمد بن عبدالله صلوات الله علیه و اله و سلم است که با دست مبارک اشاره کردند و شق القمر شد.
برای امیرالمومنین نگه داشتن “…شمس فی رابعه النهار” که سر مبارک رسول خدا روی دامن امیرالمومنین بود و نماز عصر را هنوز حضرت نخوانده بودند و نمی خواستند رسول الله را بیدار کنند آنقدر صبر کردند که خورشید غروب کرد .اینها معنا دارد حالا آدم بی عقلی که هیچی نمیداند می گوید امیرالمومنین اینقدر ایستادند که نمازشان قضا شود خوب سر رسول الله را روی زمین میگذاشتند نمازشان را میخواندند. این برای آن است که” ولی” را نمی شناسد .تو خیال کردی ولی با کسر واو است نه این ولی با وَلایت است ،خودش هر کار بکند قانون است ،دین با او درست میشود او با دین درست نمی شود.این فرق است ولیی که از ولایت به کسر واو درست می شود او باید با دین انطباق پیدا کند او را دین میسازد. اما این ولی که از وَلایت درست میشود این تابع محکوم به دین نیست بلکه دین محکوم به اوست.هر چه او بگوید دین از گفته او درست میشود.نه اینکه هر چه دین می گوید او انجام بدهد.آقا امیرالمومنین علیه السلام و الصلاه فرمودند این قرآنهایی که سر نیزه کردند تیر بزنید، چطور به قرآنی که نمی شود به الف و ب و ت آن هم نمی شود جسارت کرد اینطور فرمودند، این چطور ولی و وصیی است ؟
????به می سجاده رنگین کن گرت پیر مغان گوید
که سالک بیخبر نبود ز راه و رسم منزل ها
ولی مطلق را می گوییم نه اینکه هر کس یک ادعای بیخودی داشت و بگوید هر چه ما میگوییم درست است.این مال چهارده معصوم است و غیر از آنها کس دیگری این حق را ندارد.
حضرت معصومه عمه بزرگوارما خیلی به گردن علم ظاهری و باطنی حق دارند.خدا رحمت کند مرحوم حیدر آقای معجزه را چون او خیلی دلسوخته اهل بیت بود و یک دیوان شعر فقط در مدح حضرت معصومه سلام الله علیها دارد.من هم رفیق او بودم و هم وصی او که بر ایشان نماز گزاردم. موقع مرگش چندین مرتبه گفته بود و هم در وصیت نامه اش نوشته بود که جز فلانی کسی بر من نماز نخواند.
و خدا رحمت کرد آیت الله سید شهاب الدین مرعشی نجفی را که یک کسی از ایشان پرسید اسم مادر حضرت معصومه چه بوده ؟
هرکسی یک چیزی گفته یکی از اسم ها هم “نجمه” است.
حیدر آقا معجزه که آنجا بودند فی البداهه این شعر را میگوید :
????کسی شنیده که از نجم مه پدید آید
به غیر نجمه که طوبی لَها و حُسن مآب
اینها از مادرها بیشتر و فراوانتر دارند.حضرت معصومه کریمه اهل بیت هستند.بی بی جان شما را قسم میدهیم به برادرتان که آمدید برای ملاقاتشان،(برای عاشق هیچ دردی کشنده تر از این نیست که به قصد ملاقات معشوق حرکت کند ولی وسط راه جان بدهد ،همیشه این درد را دارد تا انقراض هستی یعنی آنطرف هم این درد را با خودش دارد.این عزتی که به حضرت معصومه مرحمت شده است مال محرومیتش در این ملاقات است.اگر یک کم خصوصی تر از این بگوییم اینها را می گویند ” ناکام عشق ” ، “شکست خورده در عشق” ولی همه قدرتها دست همین شکست خورده هاست.)
بی بی جان شما را به آن دلی که پر از محبت برادرتان علی بن موسی الرضا بود به آن ارتباط و آن اتصال به آن ناکامی که شما در این راه کشیدید قسم ما را در راه ولایت خودتان ناکام قرار ندهید و به مرحمت و عنایتی که به همه کسانی که سر بر آستانه شما گذاشتند فرمودید به ما هم عنایت و لطف بفرمایید.الهی آمین
“اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم ”
یاعلی مدد