???? استعانت
《بِسم الله الرّحمنِ الرَّحیم، اَلحَمدُللهِ رَبِّ العالَمین، الصَّلاهُ وَ السَّلام علی خَیرِ خَلقه مُحَمَّد وَ عَلی آله الطَیبینَ الطّاهرینَ المَعصُومین وَ الْلَعْنَهُ الدَّائِمه عَلَی أعْدَائِهِمْ وَ مُخَالِفِیهِمْ وَ مُعَانِدیهیمْ وَ مُبغِضیهِم وَ مُنْکَری فَضَائِلهمْ وَ مَناقِبِهم مِنَ الان إلی قیامِ یَومِ الدّین.آمینَ یا ربَ العالَمین》
《أَعُوذُ بِاللّهِ مِنَ الشَّیْطانِ الرَّجِیمِ 》
《وَاسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ وَالصَّلَاهِ ۚ وَإِنَّهَا لَکَبِیرَهٌ إِلَّا عَلَى الْخَاشِعِینَ 》(سوره مبارکه بقره/۴۵)
[ راجع به این آیه کریمه در این چند روز که شاید متجاوز از دوازده روز باشد در این دو مجلس، نسبت به قسمت اول آیه صحبت کردیم و معنای ظهور صفات را از نقطه فعل و نقطه ذات گفتیم.
قسمت دوم آیه توفیقی حاصل نشد که به شرح آن بپردازیم و چون امروز هم روز آخر این جلسه است مناسب است که با شرح مختصری،بحث تمام شود].
اِستعانت ،جز از ذاتِ باری از دیگری جایز نیست.به تصریح آیه کریمه سَبْعُ الْمَثانِی که حصر را به ما می دهد،《 إِیَّاکَ نَعْبُدُ وَإِیَّاکَ نَسْتَعِینُ》،تقدیم ضمیر بر فعل افاده حصر می کند.
《إِیَّاکَ 》ضمیر منصوب متصل مقدم شده بر فعل و فاعل ،《إِیَّاکَ نَعْبُدُ وَإِیَّاکَ نَسْتَعِینُ》،معنایش چیست؟؟
اهلِ ادب آنهایی که به کلماتِ لغتِ عرب آشنا هستند،در مباحث بلاغت،در معانی و بیان چنین فرمودند که این کلمه افاده حصر میکند؛
《إِیَّاکَ نَعْبُدُ 》،یعنی جز تو خدای واحدِ اَحد من هیچ کس را عبادت نمی کنم و جز تو ای خدای واحدِ اَحد از هیچ کس استعانت نمی جویم.این معنایش است و درست هم است،صحیح هم است،حرفی هم در آن نیست.
خوب،چه شده که این آیهِ عنوان شدهِ در این چند روز ما را از پیشگاهِ قدس و جلال حق،درِ خانه صبر و صلاه میفرستد؟؟
خودش هم این کار را می کند!!
خودش می فرماید 《وَاسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ 》در یک جای دیگر به ما می فرماید《إِیَّاکَ نَسْتَعِینُ》،خودش ما را می فرستد دنبال صلاه ،
《وَاسْتَعِینُوا بالصَّلَاهِ》،در صورتی که در آیه سبع المثانی می فرماید 《إِیَّاکَ نَسْتَعِینُ》!!!
چه کار کنیم؟ چه چاره ای به خرج بدهیم برای اینکه این دو آیه را بفهمیم؟؟
این بحثِ ولایت است،این بحثِ روشن شدن توحید از مجرای ولایت است.
که تحقق《إِیَّاکَ نَسْتَعِینُ》،در 《وَاسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ وَالصَّلَاهِ ۚ 》است.
اگر کسی می خواهد جز از خدا از کسی کمک نگیرد،باید دنبالِ صبر برود،صبر را چند روز معنا کردیم
، باید بگوییم ،که اِتصافِ به این صفت که یک کسی صابر می شود ،از صبر نیرو می گیرد،صبر ذات است،مبدأ اشتقاق است،نه بر اثر تحمل مشقت به او صابر بگویند،او فایده ای ندارد،یک جا جوش می آورد،یک جا می برد،ولی اگر به صبر مُتَصل باشد هیچ گاه نمی برد،چون صبر ذات است.برای اینکه تحقق بدهیم،ما نمازخوان هستیم نفهمیدیم در تمام این مدت،
《إِیَّاکَ نَعْبُدُ وَإِیَّاکَ نَسْتَعِینُ》،یعنی چه،امروز بفهمیم،این معنا را تحقق بدهیم،که خدایا جز تو اگر ما کسی را عبادت کنیم ،عبادتمان باطل است،خدایا جز تو اگر از کسی استعانت بجوییم ،اعانت و استعانت ما باطل است و دستِ رَد به سینه ما می خورد،برای اینکه فقط درِ خانه خدا را بزنیم باید چه کار کنیم؟؟
باید دامن صبر را بگیریم،《وَاسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ 》تا
《إِیَّاکَ نَسْتَعِینُ》درست بشود،برای اینکه جز خدا به هیچ نقطه دیگر توجه نداشته باشیم باید دامنِ صلاه را بگیریم تا 《إِیَّاکَ نَسْتَعِینُ》درست بشود.
صبر چیست؟؟؟
امام صادق علیه الصلاه و السلام فرمودند صبر وجودِ مقدس حضرت رسول خدا خاتم انبیاء محمد مصطفی صلی الله علیه و آله و سلم است.
صلاه وجود مقدس صاحبِ ولایت کلیه و مطلقه امیرالمومنین علیه السلام است.
حالا می خواهیم 《إِیَّاکَ نَسْتَعِینُ》را درست کنیم.در نقطه خودش که حصر است درستش کنیم.
هر کس می خواهد جز خدا کسی نبیند،هر کسی می خواهد جز خدا به کسی متوجه نشود،هر کسی می خواهد جز خدا به کسی متوجه نشود ،هر کسی می خواهد جز خدا کسی یار و یاورش نباشد ،و خدا معین او باشد،خدا کمکش کند،ناچار است که بگوید《 یا محمد》،ناچار است بگوید 《یاعلی》.
وهابی که هیچ چیز نفهمیده،نماز خوانده،خوانده،اینقدر 《 إِیَّاکَ نَعْبُدُ وَإِیَّاکَ نَسْتَعِینُ》گفته،این صفت را از فعل گرفته ،چون معنایش را نمی فهمد،در《وَاسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ وَالصَّلَاهِۚ》پایش برای رسیدن به مقصد و فهم، لنگ است.او می گوید «فَلا تَدْعُوا مَعَ اللَّهِ أَحَداً» با خدا کسی را نخوانید،خیال می کند گفتن 《یا محمد》و 《یاعلی》با خدا کسی را خواندن است.
نه،این خواندن خودِ خداست.اگر میخواهی خدا را صدا بزنی که جوابت را بدهد باید بگویی 《یاحسین》.
اگر میخواهی حق را صدا بزنی و لبیک بشنوی باید بگویی《یافاطمه》.
همه چهارده نورِ پاک ،اگر میخواهی خدا را صدا بزنی و زودتر از همه جوابت را بدهند باید بگویی《یازینب》،اگر میخواهی خدا را بخوانی و جوابت را بدهند باید بگویی 《یااباالفضل العباس》،آنان که چهارده نور پاک هستند و عصمت دامنشان را گرفته،بی بی حضرت زینب سلام الله علیها هم در معصومین داخل هستند.
این بحث سرِ جای خودش شده، مفصل بحث کردیم که چهارده معصوم ما قائل هستیم ،اباالفضل عباس علیه السلام را،بی بی زینب سلام الله علیها را ،علی اکبر علیه اکبر را، چه کار کنیم؟؟
اینها داخلِ در عصمت هستند،اینهایی که چهارده معصوم قائل هستند،اینها مقام عصمت حضرت زینب سلام الله علیها را ندیدند،بیا ضمیمه کن بگو پانزده معصوم،بیا اباالفضل العباس را ضمیمه کن بگو شانزده معصوم،بیا علی اکبر را ضمیمه کن بگو هفده معصوم.
ما که دوازده امام را به هم نزدیم، نگفتیم چهارده تا امام داریم،نمی گوییم پانزده تا امام داریم،نمی گوییم بیست تا امام داریم،می گوییم معصوم عددش توی چهارده تا منحصر نیست.
پس چطور گفتند چهارده معصوم ؟؟
بگویند،روایت است روی چشم ما،فرمایش اهل بیت است روی چشم ما،فرمایش اهل بیت علیهم السلام این است که مقام عمه ما زینب سلام الله علیها مقام عصمت است. عصمت هم به معنای خودش،نه آن که عامه مردم معنا می کنند،معنایی که مردم برای عصمت می کنند برای سلمان و ابی ذر است، معنای عصمت در اهل بیت علیهم السلام یک معنای دیگری است،امیرالمومنین صلوات الله و سلامه علیه،اولِ ائمه هستند،رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم اول معصوم هستند،ولی آخر معصوم ،ما از ائمه حضرت بقیه الله علیه السلام را بدانیم و عصمت را تمام کنیم ،همه ائمه علیهم السلام از ما بدشان می آید،به جهت اینکه مقام بی بی زینب را چه کار کردی؟ مقام حضرت سکینه را چه کار کردی که تَستَغرقُ فی ذات الله ؟
معصومین علیهم الصلاه و السلام عددشان حصر ندارد،لذا اضافه کنیم ،امام ششم شیعیان حضرت جعفر صادق علیه الصلاه و السلام فرمودند رَحِمهَ الله اُمَنّا [مادرشان کیست؟؟ دختر حضرت قاسم است.قاسم کیست؟ قاسم پسرِ محمد است،محمد پسرِ کیست؟
پسرِ ابی بکر است،ابی بکر یک پسر به نام محمد دارد،که امیرالمومنین علیه السلام فرمودند محمدٌ ابنی لکن مِن ابی بکر. این می دانی چه کار می کند؟؟
هر چه اندیشه ناصواب است از ذهن و فکر همه بیرون می کند، حتی اهل ولایت که خیال می کنند،به بعضی ها که انتساب دارند به بعضی ها،ولایت و محبت نمی رسد. چرا می رسد،پدرش اشقی الاشقیا است،پدر او لَعائِنُ الله است ،درست است؟؟
پسر یک کسی است که امیرالمومنین اَفضلُ الصلاه المصلین می فرمایند محمدٌ اِبنی !!
چه وقت به او این را دادند؟
خط گم است دیگر،مادرش اسماء است،بچه در سن دو سالگی،سه سالگی توی بغل مادر می آمد خانه امیرالمومنین،مادر بچه را بر می داشت به خانه مولا می آمد،یک مدتی که می ماندند به بچه اش می گفت پا شو برویم،بچه نمی رفت،مادر می رفت دنبالش می دوید،بچه می رفت در پناه امیرالمومنین علیه السلام .
مادر می گفت برویم پدرت منتظر است، بچه می گفت من بابایی جز این ندارم.
چه وقت می دهند؟ از کجا می دهند؟
اگر دنبال معانی و حقایق،جز از این طریق از راه دیگر بروید ،هیچ پیدا نمی شود، با حساب و با کتاب و دو دو تا چهارتا کردن های من و تو نیست،جای دیگر است.
من پدری جز 《علی》ندارم.
آقا امیرالمومنین علیه السلام نسبت به محمد اینقدر مقام و مرتبه قائل بودند که به اصحاب با وفایشان فرمودند یک وقتی جلو محمد از پدرش بد نگویید،علی کل حال این منسوب به آن پدر است،مواظبش باشید.
یعنی چه؟؟ دشنام ندهید، لعن نکنید،بد او را نگویید،این یعنی چه؟ هاااا؟
یعنی امیرالمومنین علیه السلام به خاطر یک دوستش ،به همین اندازه تبرئه می کند،من بیشتر از این نمی دوم،به همین مقیاسی که گفتم تبرئه می کند،
،پنج سانت،ده سانت،بیست سانت،نیم من نمی دانم.
آن که بانی همه ظلم هاست،به واسطه یک محب جلویش را می گیرد.این حقِ محبت است.
حق محبت نسبت به این خاندان خیلی بزرگ است.
محمد یک پسر دارد ،چقدر نسبت به امیرالمومنین فداکاری کرده،چقدر حالا سهم به گردن شیعیان توی عالم دارد،پسری به نام قاسم دارد،قاسم فقیه اهل مدینه است،
هر وقت خدمت امام زین العابدین علیه السلام می رفتند که از دین و مسائلش سوال کنند حضرت می فرمودند پیشِ قاسم بروید از او سوال کنید،این مرتبه اش.
یک دختر دارد که شد مادر امام،این دختر را برای امام باقر علیه السلام گرفتند که امام صادق علیه السلام فرمودند 《رحمه الله اُمَنا کانت صدیقه 》،مقام صدیقه از مقام معصومه بالاتر است.
در یک روایت دیگر 《رحمه الله اُمَنا کانَت معصومه》.
این خانم هر که هست ،این خانم با مژه هایش درِ خانه حضرت زینب را جارو می کند. او صدیقه باشد،او معصومه باشد،حق عصمت را به بی بی زینب سلام الله علیها ندهیم؟؟
این خانم در همه گرفتاری ها،درِ خانه بی بی زینب را می زند.]
ببینید،اینها استدلالِ ولایتی است،استدلال راه است،حق عصمت را ما برای صاحبانش قائل بشویم،معصومه هستند،بی بی زینب سلام الله علیها هم عصمت دارند.درِ خانه شان را بگیرید،اگر می خواهی برای تو روشن بشود معنای 《إیّاکَ نَعبُدُ وَ إِیّاکَ نَستَعِینُ 》،اقلاً روزی ۶۹ مرتبه مطابق با اسم نورانی اش به ذات مقدس بی بی صلوات بفرست، و بگو 《یا زینب》تا خدا جوابت را بدهد.
وهابی گفت که نه،حتی رسول الله را هم صدا نزن،نماز هم می خواند،مُتَصِف به صفت از فعل است.می فرمایند نه صبر را بگیر(وجود مقدس خاتم انبیاء)تا تو را صابر کنیم.صلاه را بگیر تا تو را مُصلی کنیم.
امام صادق علیه السلام فرمودند دل بستن به رسول خدا یک مقداری آسانتر است،به مردم پیشنهاد کنیم بیایید درِ خانه رسول الله، در 《اسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ 》باز یک عده ای که متوقف هستند، می آیند.ولی در 《اسْتَعِینُوا بِالصَّلَاهِ ۚ 》تکان نمی خورند.《وَ إِنَّهَا لَکَبِیرَهٌ إِلَّا عَلَى الْخَاشِعِینَ 》به آنهایی که بگوییم خوب،دامن رسول الله را بگیر،می گوید باشد اینجا را با استدلال با بیان،با توضیح می گوید قبول کردم.می گوییم دامن امیرالمومنین را در
《اسْتَعِینُوا》بگیر.
آنجا را می لنگد،مگر خاشع.
خاشع کیست،هاااا؟؟؟
آنکه قلبِ رامی دارد.
چه کسی قلب رام دارد؟؟
آنکه نفس را به کلی پی کرده باشد.
و ولایت به صاحبان نفس اماره نمی رسد،آنهایی که دارای نفس…
معنای نفس اماره را گفتیم هااا.
صاحب نفس اماره کیست؟؟
خیال کردی نفس اماره صاحبش آن کسی است که آدم را به گناه متداول دعوت می کند و می گوید بیا برو عرق بخور؟می گوید بیا برو قمار بکن؟
این را صاحب نفس اماره نمی گویند.
صاحب نفس اماره آن کسی است که میل دارد،رغبت دارد،خوشش می آید که بر دیگری امر کند،این صاحب نفس اماره است،خوب بفهمید.
اماره صفت مبالغه از امر است،آنکه دوست دارد هی فرمان بدهد،صاحب نفس اماره به ولایت راه ندارد چون صاحب ولایت دلش می خواهد فرمان بگیرد،از ولی فرمان بگیرد،مطیع باشد،عبد باشد،در ارتباط این دو آیه یک مطلب یادم رفت،《إیّاکَ نَعبُدُ وَ إِیّاکَ نَستَعِینُ
》،حصر را در عبادت و حصر را در استعانت از این دو آیه ما می فهمیم ،درست است؟؟بله
《اسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ وَالصَّلَاهِ》می گوید بروید سراغ رسول الله و امیرالمومنین تا 《إِیّاکَ نَستَعِینُ》درست بشود.
《إیّاکَ نَعبُدُ》هم همین جور درست می شود،عبادت رسول خدا صلوات الله علیه و آله و سلم،عبادت《الله》است،عبادت امیرالمومنین علیه السلام عبادت 《الله》است .هر کس از رسول خدا اطاعت کند،
《أَطِیعُوا اللهَ وَ أَطِیعُوا الرَّسُولَ》(سوره مبارکه نساء/۵۹)،این اطاعت است،
《مَنْ یُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطاعَ اللَّهَ》(سوره مبارکه نساء/۸۰).
جز خدا کس دیگر را می شود اطاعت و عبادت کرد؟ نه.
چون جز خدا نمی شود،[ببینید چون می خواهیم خوب این را توی حصر بیاوریم ]اطاعت و عبادت اولیاء،محمد و آل محمد علیهم السلام،این اطاعت از حق است،عبادت از خداست.
پروردگار متعال به ما توفیق فهم آیات،درک آیات،بینش دین،گرایش به حقیقت ولایت،و داخل شدن در وادی تشیع به معنی خودش ،امروز مرحمت کند.
[امروز روز آخر این مجلس است،درِ خانه بی بی صدیقه طاهره،فاطمه زهرا سلام الله علیها را بزنیم]
یک روایت از ائمه اطهار علیهم الصلاه و السلام؛
حضرت صادق علیه السلام فرمودند هر وقت که کار بر ما اهل بیت مشکل می شود خدا را به پهلوی شکسته مادرمان فاطمه سوگند می دهیم،ما خیلی خدا را به پهلوی شکسته صدیقه طاهره سوگند دادیم که نوید باز شدن راه کربلا…
امروز همه درِ و دیوار و فضای همه دنیا کربلاست.این از آن برکت است،این از آن نعمت وجودی است،خدایا می شود که یک وقتی این جمع ،این عده،این دلسوخته ها،کنارِ قبرش نشسته باشیم،توی صحن و سرایش نشسته باشیم،و آنجا دادِ دل بگیریم.
ای توتیای دیده ما خاک پای تو
وی کُنج خلوت دل عالم سرای تو
[توی دل نشستی می دانیم ،می دانیم توی دلِ ما هستی،خودت آدرس دادی فرمودی 《وَ قَبرُهُ فِی قُلُوبِ مَن والاهُ》،ولی برای ما کفایت نمی کند]
گاهی برآی از دل و در دیده جلوه کن
ای صد هزار دیده و دل مبتلای تو
[ ما هنوز از عالم تن رها نشدیم،ما هنوز از عنصر عالم طبیعت رها نشدیم،می خواهیم چشممان هم جمال تو را ببیند]
این زبانِ حال همه ماست ؛
دانم چه سان ز درد کِشم انتقام، اگر
دستم رسد به تربت دارالشّفای تو
ان شاءالله دعای ما اجابت می شود، و در صحن و سرای او گرد هم می نشینیم، و آنجا از نزدیک بر مصائب اباعبدالله،گریه می کنیم،مخصوصا اگر شبِ جمعه ای این توفیق نصیب شود،با مادرش زهرا سلام الله علیها،هم ناله و هم گریه می شویم،از درب کفشداری گودی قتلگاه که هر کس مشرف شده می داند،از تَل زینبیه که پایین می آید،یک کفش داری روبروست،دستِ راستِ کفشداری گودی قتلگاه است،از آنجا مشرف بشویم،صدای مادرش فاطمه سلام الله علیها را بشنویم ،بی بی جان امروز ما به این نیت به این تصمیم مصیبت شما را می خوانیم ،علیِ مظلوم را هم ناله و هم گریه قرار می دهیم،دختر شما زینب کبری سلام الله علیها را هم ناله قرار می دهیم،که شما شفاعت کنید و ما را توفیق زیارت مَکرِمت بفرمایید.
به امیرالمومنین التماس کرد علی جان خواهش من از تو این است که بر بالین من گریه کنی ،اشک بریزی،دوست دارم قطرات اشک تو بر صورت و سیمای من بچکد،چون از پدرم شنیدم رسول خدا می فرمود اشک مظلوم زبانه آتش جهنم را خاموش می کند،علی جان من از تو مظلومتر سراغ ندارم.
«لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّهَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ»
دعاهایی که میفرمایند به اجابت مقرون،رحمه الله من قراء فاتحه مع الاخلاص و الصلوات.
《اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم》
یا علی مدد