آقا امام جعفر صادق علیه الصلاه و السلام فرمایش می فرمودند شاگردانشان هم نشسته بودند ،امامِ صادق[خوب دقت کن]می گویم امامِ صادق دارند صحبت می کنند،توی آن جمعیت خوب شاگردان هم شناخته شده بودند که اینها چه کسانی هستند،یکنفر غریبه توی اینها بود که لباس کشاورز و دهقانی می پوشید آنجا آمده بود مهمانِ یکی از اصحاب حضرت بود، از دِهات آمده بود ،حضرت فرمود فلانی این شخص کیست؟
عرض کرد آقا از فامیل های من است.
شغلش چیست؟؟
عرض کرد آقا کشاورزی می کند،زارع است.
حضرت فرمودند ،خوب دیگر چه کار می کند؟؟
عرض کرد گاهی هم درباره جد غریب شما اباعبدالله علیه السلام مرثیه می گوید،شعر می گوید.
حضرت فرمودند دیگر من نمی توانم صحبت کنم،اصلا نباید حرف بزنم.
پا شو تو درباره جد غریب من سخن بگو.
[این یک ادبی هست توی همه کلام ،آن سخنی که امام جعفر صادق علیه السلام می فرمایند ،آن حرفی که امام جعفر صادق می فرمایند،آن فرمایشاتی که امام جعفر صادق می فرمایند،موقعی که مرثیه خوان امام حسین علیه السلام می آید حرف تعطیل است،سخن تعطیل است، اگر همه این ادب را می داشتند خدا می داند که چه برکتی بر مردم می بارید ،لذا من نمی توانم صحبت کنم مگر ایشان خواسته باشد بنشیند که آن هم باز صحبت نمی کنم ،آن چیزی که اصل است همین است،بقیه آن حرف ها خودگیری و خود خواهی و همه آن موانعی است که نمی گذارد به اولیاء خدا راه پیدا کند، مرثیه خواندن بر امام حسین…]
پا شد خیلی مؤدب ایستاد و شروع کرد.
فرمودند نه اینجوری نمی خواهم، راه امام حسین اینجوری آداب پذیر نیست که تو لباست را مرتب کنی، آنجوری بخوان که برای زن ها توی عشایر می خوانی،چطور بی سر و سامان و آشفته .
لذا ردایش را انداخت و خودش را رها و آزاد کرد ،یعنی توی این راه خودگیری نیست.
فرمودند صبر کن،صبر کرد.
دستور دادند یک پرده، پارچه ای آوردند بین مردها زدند و فرمودند حرمسرا بیایند پشت پرده بنشینند،اهل بیت،آل الله بیایند علویات بنشینند.فرمودند مجالس ما اهل بیت وقتی ذکر مصیبت می شود مادرمان زهرا دوست دارند زن و مرد با هم صدا به صدای هم بدهند گریه کنند،یا حسین[ من خواهش میکنم امشب شام غریبان امام حسین است جز چراغ های قرمز همه چراغ ها را خاموش کنند]
نمی خواهد که عاشورا باشد،نمی خواهد که ایام محرم باشد،به خودشان قسم وقتی که این روایت یادم می آید ولو اینکه ایام عید غدیر باشد من جگرم می سوزد، این روایت خیلی دل را آتش می زند، بچه های سید الشهداء علیه السلام این در به درهای توی بیابان …
روایت این را دارد ؛ مقدمه اش را عرض میکنم،این اصل روایت نیست، “کانوا یَدوذونُ بَعضُهُم به بَعض “،
اینها از بی پناهی که داشتند این یکی به آن یکی پناه می برد،همدیگر را بغل کرده بودند،نمی دانستند چه کار کنند،بعد روایت اینجاست که جگر را می سوزاند ،آقازاده ها را که جمع آوری کردند اول شروع به زدن اینها کردند ،چون گریه می کردند،ببینید ،دقت کنید،خوب دقت کنید اینجا مجلس امام حسین است به نام سید الشهداء به نام عزای سید الشهداء علیه السلام، خوب دقت کنید،جمع شدیم که ما حرف مصیبت او را بشنویم،چند تا بچه که توی ایوان که با هم صحبت می کنند،می دودند،بازی می کنند، به عشق امام حسین علیه السلام به راه دوستی سید الشهداء ،پدر و مادرشان هم اینجا نشستند ،این بچه ها چند مرتبه که بدوند همه شما می گویید ساکت بچه،یکی پا می شود آنها را می نشاند،ساکتشان می کنید.
ببینید اینها دشمن هستند این بچه ها دارند گریه می کنند،دارند کشته های برادر و پدر و عمو را می بینند،آنها چطور می توانند تحمل کنند؟ گریه را نمی توانستند تحمل کنند می زدند که بچه ها ساکت بشوند،نقطه روایت این است ،نگاه کن،روایت این را دارد که این بچه ها آستین هایشان را توی دهانشان کرده بودند و گریه می کردند که صدایشان بلند نشود ،آستین ها را توی حلقومشان کرده بودند که نفس هایشان بگیرد و تازیانه نخورند و گریه کنند، یا حسین،تو را به آن بچه های در به درت ،آن بچه های ستم دیده ات، آن بچه های عطشانت،آن بچه های گرسنه ات،که امشب توی بیابان در به در هستند، بی بی زینب سلام الله علیها اینها را جمع می کردند به سکینه می سپردند،می رفتند یکی یکی ،چندتای دیگر را بیاورند،برمی گشتند،می دیدند بچه ها نیستند،دو مرتبه می رفتند جمع شان می کردند بر می گشتند می دیدند بچه ها نیستند، چه کار کند این خانم؟؟؟
پرستاری بیمار بکند؟؟؟
زین العابدین علیه السلام را مواظبت کند؟
بچه ها را دلداری بدهد؟؟
اینها را از اطراف بیابان جمع کند،چه کار کند؟؟
ناگهان دستش را گذاشت روی سرش، خوب دقت کن که اگر ما《 یاعلی》 می گوییم هم ندا با زینبیم، امشب 《یاعلی》 می خواهیم بگوییم ولی هم صدا با زینب سلام الله علیها.
دستهایش را روی سرش گذاشت،رویش را به طرف نجف کرد و صدایش را بلند کرد به واعلیا،واعلیا،واعلیا.
لذا ببین نه رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم ،تنها توی گرفتاری اش 《علی》 را صدا زده،جد آنها رسول الله، توی تنهایی،توی بی کسی،توی گرفتاری،مامور شده خطاب آمده «نادِ عَلِیاً مَظهَرَ العَجائِب» صدایش بزن،《علی》 را صدا بزن از بی کسی رهایی پیدا می کنی،
لذا دخترش هم بابایش را صدا زد،بچه ها همه یاد گرفته بودند حضرت سکینه ،همه اینها رویشان را کردند به طرف نجف صدایشان به ” واعلیا ” بلند شد،امشب توی این نکته با زینب هم صدا و هم ندا بشو و او را صدا بزن.
وقتی که می گویی 《یاعلی》 ببین که زینب سلام الله علیها تو را تعلیم می دهد این ذکر مبارک را.
به اصطلاح صحبت می کنم،حضرت زینب سلام الله علیها را امشب مرشد خودت قرار بده،که هست،او عالمهِ غیرمعلمه است،فهمهِ غیرمفهمه است،او همه چیز است،امشب بیا متابعت او کن، امشب با او 《یاعلی》 بگو،ببین اثرش چیست.
زمانه بر سرِ جنگ است یا علی مددی
رفقا،عزیزان من، من میخواهم صد و ده مرتبه با من 《یاعلی مدد》 بگویید ،و صد و ده مرتبه هم《 یاعلی 》بگویید،هر دو ذکر عاشوراست.
آقا سید الشهداء علیه السلام سوال کردند بابا آی قومی که آمدید من را بکُشید ،آخر من هیچ حرامی را حلال کردم؟
گفتند نه
هیچ بدعتی توی دین گذاشتم ؟؟
گفتند نه
هیچ از شما کسی را کشتم که به خونخواهی آمدید؟؟
گفتند نه
پس برای چه آمدید من را بکُشید؟؟
گفتند بغضا لأبیک،چون دشمن بابایت هستیم می خواهیم تو را بکُشیم.
لذا ما می گوییم《 لعن علی عدوک یا علی》از عاشورا یاد گرفتیم،عاشورا به ما درس داده،عاشورا به ما تعلیم داده که دشمنِ علی را لعن می کنیم، زیارت عاشورا قوامِش به لعن است،دوامش به لعن است، امشب دشمنان علی را که لعن می کنیم از عاشورا ما تعلیم یافتیم.
زمانه بر سرِ جنگ است یاعلی مددی
مدد ز غیر تو ننگ است یا علی مددی
《اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم》
یاعلی مدد