شرح آیه مبارکه تطهیر_جلسه هفدهم_۱۳۶۹/۱۲/۱۱

《بِسم الله الرّحمنِ الرَّحیم، اَلحَمدُللهِ رَبِّ العالَمین، الصَّلاهُ وَ السَّلام علی خَیرِ خَلقه مُحَمَّد وَ عَلی آله الطَیبینَ الطّاهرینَ المَعصُومین وَ الْلَعْنَهُ الدَّائِمه عَلَی أعْدَائِهِمْ وَ مُخَالِفِیهِمْ وَ مُعَانِدیهیمْ وَ مُبغِضیهِم وَ مُنْکَری فَضَائِلهمْ وَ مَناقِبِهم مِنَ الان إلی قیامِ یَومِ الدّین.آمینَ یا ربَ العالَمین》

《أَعُوذُ بِاللّهِ مِنَ الشَّیْطانِ الرَّجِیمِ 》
《إِنَّما یُریدُ اللَّهُ لِیُذهِبَ عَنکُمُ الرِّجسَ أَهلَ البَیتِ وَیُطَهِّرَکُم تَطهیرًا》(سوره مبارکه احزاب/۳۳)

ذوات مقدسه ای که در این آیه کریمه به طهارت یاد شده اند،اهل البیت هستند،معنای اهلُ البیت چیست؟
به مناسبت هم ولادت امیرالمومنین علیه الصلاه و السلام و هم شهادت عقیلهُ العرب بی بی زینب سلام الله علیها امروز ما ناچار هستیم،اهلُ البیت را معنا کنیم،بیت در لغت به معنای خانه است،و روی قاعده استعاره به دو مصرعِ شعر هم،بیت می گویند.
یعنی شاعر با دو مصرع یک خانه می سازد،و حرفش را تمام می کند.
لغت بیت،را از این جهت خانه گفته اند،چون در او بیتوته می شود،خاصیتِ لغتِ عرب،این است که هر کدام از این الفاظ لطائفِ خاصی را داراست.
بیت،خانه است که در او بیتوته بشود،یعنی شب در او قرار گرفتن،شب را به صبح آوردن،آیا این بیتی که اَهل دارد(اَهل کسانی هستند که واردِ این خانه شده اند،در این خانه حقِ بیتوته دارند،خانه از آنِ آنهاست،آنها از آنِ خانه هستند)اهلُ البیت که گفته می شوند،اینها صاحبانِ کدام خانه هستند؟به چه مناسبت،ذوات مقدسه معصومین علیهم الصلاه و السلام را اهلُ البیت گفته اند؟
کسانی که در خانه،به بیتوته و تصاحب،حقِ مسلم دارند.کدام خانه است؟؟
یک حدیثِ متَفِقٌ علیه ما نقل کنیم،تا یک مقداری برایمان روشن بشود که اهلُ البیت یعنی کدام بیت؛
همه نقل کردند که خاتم انبیاء صلی الله علیه و آله و سلم درب همه خانه ها را بستند،از اصحابی که اینها از خانه شان به مسجد راه گشوده بودند.
《وَ سَدَّ الأَبوابَ إِلّا بابَه 》،اولا این حدیث معنایش این است که بیتی دیگر در عالم نمی ماند،همه خانه ها درش بسته است،یعنی مفهوم بیت را از همه خانه ها برداشتند،اِلا بابَه.
یک خانه بیشتر در عالم نیست،یک بیت در عالم بیشتر نیست،اهلُ البیت،آنهایی هستند که به این خانه روی آوردند.اصحاب رسولِ خدا صلی الله علیه و آله و سلم همه از حجره های خودشان و خانه های خودشان و بیوتِ خودشان به مسجد درب باز کردند.
جبرئیل نازل شد(مدتی هم بود این درها باز بود) یا رسول الله همه درها را ببند و هیچ دری را به مسجد باز نگذار،اینهایی که می خواهند از مسجد عبور کنند در یک حالتی قرار می گیرند که جایز نیست در آن حالت از مسجد عبور کنند.
رسول خدا فوری آن نقطه دقیقِ باطنی که باید به تحرک بیاید،و رسول الله را متوجه کند،آن نقطه به تحرک آمد،دلش زنگ زد،جبرئیل درِ همه خانه ها را ببندم،درِ خانه 《علی》را چه کار کنم؟؟؟
یا رسول الله تو خودت که گواه هستی برای همه نهی می آید برای 《علی》که نهیی نیست،این دل است.
یک حرف اینجا بزنیم خیلی قشنگ است؛
که رسول الله چگونه رسول الله شد؟؟
چون تلقیِ حقایق را با دلش کرد،هنوز جبرئیل نگفته است همه درها را غیر از درِ خانه《علی》ببند،
غیر از درِ خانه《علی》را جبرئیل نگفته است،رسول الله متوجه است،که این حکم باید غیر از درِ خانه《علی》باشد.

خوب،آیه خوانده شد،رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم اینجا دیگر هیچ چیز ابراز و اظهار نکردند،مثل دیگر اصحاب،امیرالمومنین علیه السلام هم به آن حالت قرار می گیرند که باید از مسجد عبور کنند.
معانیی که ما تا الان برای طهارت کردیم یادتان هست؟؟
که این طهارت غیر از طهارت همه خلق است،حتی غیر از طهارت سلمان است،غیر از طهارت ابی ذر است،غیر از طهارت مقداد است،بالاتر،طهارت 《علی》و اهل بیت علیهم السلام غیر از طهارتِ تمام انبیاء است.
یا رسول الله اگر خواستی دستِ 《علی》را بگیری،لمس کنی،[آیاتِ قرآن را نمی شود بی وضو مَس کرد،می دانید،حکم است دیگر،رساله عملیه حتما خواندید،به هیچ سوره ای از سوَرِ قرآن،خطی از خطوطِ قرآن،حرفی از حروفِ قرآن،
حتی نقطه باءِ بسم الله را بی وضو نمی شود دست گذاشت حتی نمی شود بوسید،بعضی ها خیال می کنند ما که می گوییم نمی شود دست گذاشت،یعنی قرآن را بی وضو می شود بوسید،نخیر نمی شود بوسید،نقطه باءِ بسم الله را،نقطه ای که در حروف قرآن است،حتی اعرابِ کلمات را،فتحه،کسره و ضمه،نصب و جَرّ و جضم،
علامات اعراب،در قرآن نمی شود بی وضو به آن دست زد،نمی شود بی وضو بوسیدش،مَس و لمس کلمات و آیات بدون وضو جایز نیست،حرام است،حتی بوسیدنش.یک کسی خیال نکند که می تواند.
جلد قرآن اشکال ندارد،نه جاهایی که نوشته است،آیات قرآن است،جلدی که هیچ نوشته نباشد،بوسیدنش عیب ندارد،ولی نمی شود حروف،کلمات،نقطه،اعراب،بدون طهارت نمی شود،《لَا یَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُون》،خوب،این حکم برای چه کسانی است؟
برای همه.
رسول الله چه؟؟خاتم انبیاء صلی الله علیه و آله و سلم می توانند بی وضو دست به قرآن بزنند؟؟؟
نخیر نمی شود،خاتم انبیاء هم باید وضو بگیرند.
وقتی می فرمایند نماز بخوانید،اول چه کسی نماز می خواند؟؟؟
اول خودِ رسول الله نماز می خواند،حکم است.
روزه بگیرید،این که مسائل من در آوردی که نیست که بعضی ها از خودشان گفتند،چون دیگر واصلِ شده دیگر نمی خواهد نماز بخواند روزه بگیرد،این مزخرفاتی است که عرفانِ کاذب در آورده،دیگر به یک جایی رسیده که عبادت از او ساقط است،دقت کنید عزیزانِ من،توجه کنید،هر که به خدا آشناتر است،هر که با اهل بیت آشناتر است،هر که بیشتر امیرالمومنین را دوست دارد به احکام پایبندتر است،گفت دیگر ما به جایی رسیدیم که ساقط است،《 وَ اعْبُدْ رَبَّکَ حَتَّى یَأْتِیَکَ الْیَقِین》،یقین آمده دیگر کاری‌ نداریم.
این همین عرفانِ شیطانی است،این همین تصوف شیطانی است،هر‌ چه با خدا آشناتر،هر‌ چه با رسول الله آشناتر،هر چه با اهل بیت دوستتر به احکام پایبندتر.
دوستِ امیرالمومنین محال است شب و روز بی وضو باشد،محال است،مگر تو نمی خواهی یادِ امیرالمومنین باشی؟؟
بی وضو؟
مگر تو نمی خواهی یادِ امام زمانت باشی؟؟بی وضو؟؟؟
این ذکر است،ذکرِ واقعی همان یاد است.
خوب،رسول الله فرمودند آی مردم نماز بخوانید،اینقدر مساله مهم است که اول خودش نماز می خواند،و حتی نوافل بر او واجب می شود،به تمام مومنین،خواندنِ نمازِ شب،نوافل لیلیه بر همه مستحب است،بر رسول خدا واجب است.
خوب،رسول خدا می تواند بی وضو نماز بخواند؟؟می شود؟؟
محال است،اول رسول الله باید در این حکم قدم بردارد،رسول الله هم نمازِ بی وضو نمی توانند بخوانند.
آیات قرآن را،کلمات و حروف قرآن را،اعراب قرآن و نقطه های حروف قرآن را،بی وضو نمی شود مَس کرد،رسول الله می توانند بی وضو مَس کنند؟؟لمس کنند؟؟
رسول الله هم نمی توانند.
اسماء اهل بیت هم (اهل بیت علیهم السلام هم اسم دارند،یک اسمِ تلفظی دارندو یک اسمِ تعینی)آنها را هم بی وضو نمی شود مَس کرد].

《محمد》،《علی》،《فاطمه》و بقیه اهل بیت علیهم السلام،بی وضو نمی شود دست زد.
اسمشان،چه تلفظی،چه تعینی،اگر یک کسی اسمِ امیرالمومنین شده باشد،به تعین،اینجا هم «لَا یَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ»،این فقه مالِ کسانی است که درجاتشان عالی است،فقه معمولی عامه مردم به اسمِ عین و لام و ی،نمی شود بی وضو دست زد،به دهانه عین هم نمی شود دستِ بی وضو زد،به نقطه حسن هم نمی شود بی وضو دست زد،نمی شود بوسیدش،رسولِ خدا هر وقت می خواستند دستِ امیرالمومنین را بگیرند اول وضو می گرفتند،آیه نازل شد،جبرئیل این آیه را آورد،《إِنَّمَآ أَنتَ مُنذِرٞۖ وَلِکُلِّ قَوۡمٍ هَادٍ 》(سوره مبارکه رعد/آیه ۷)،یا رسول الله تو منذر هستی،و برای هر قوم و گروهی یک هادی در عالم هست،
《أَنتَ مُنذِرٞۖ وَ عَلیٌ لِکُلِّ قَوۡمٍ هَاد》.
قوم موسی اگر به هدایت رسیده،《علی》پشتِ پرده بوده،عیسی اگر توانسته خودش و اصحابش به هدایت برسند《علی》دستِ عیسی و اصحاب را گرفته،ابراهیم اگر به هدایت رسیده که ملکوتِ سماوات را پیموده،《علی》دستش را
گرفته بالا برده،《وَ کَذَٰلِکَ نُرِی إِبْرَاهِیمَ مَلَکُوتَ السَّمَاوَاتِ》اگر آدم صفی شده به 《علی》شده است،اگر نوح نَجی شده به 《علی》شده،
《وَلِکُلِّ قَوۡمٍ هَاد》،《عَلیٌ لِکُلِّ قَوۡمٍ هَاد》.
《وَ دَعَا رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم بِطَهُورٍ》،فرمود آب وضو برای من بیاورید،جبرئیل رفت پیِ کارش،آبِ وضو آوردند،یعنی چه؟؟؟
قبلش وضو داشتند که جبرئیل آمد یا نیامد؟
بله وضو داشتند،ولی دو مرتبه می خواهد فعل و انفعال نسبت به 《علی》صورت بگیرد،تجدیدِ وضو لازم است،وضو گرفتند《 فَتَوَضَّأَ رَسُولُ الله صَلی الله عَلیه وَ آله وَ سَلم وَ أَخَذَ بِیَدِ عَلِیٍّ بنِ اَبی طالب عَلیهِ الصَلاهِ وَ السَلام》دستِ امیرالمومنین را گرفتند روی سینه خودشان گذاشتند،فرمودند 《یا عَلی أَنَا المُنذِر》،یعنی چه؟؟
جبرئیل که دیگر آیه را آورد،یا رسول الله شما دیگر معطل چه هستید؟؟
جبرئیل که امینِ وحی است شما معطل چه هستید؟
از طرفِ خدا و مگر جبرئیل می شود کارش ناقص باشد؟؟
پای هر سَمَت و مَنصبی را باید یک کسی که صاحبِ آن مَنصب است امضاء کند،مُهر کند،انگشت بزند،یا رسول الله،وَلو جبرئیل به من گفته《 أَنَا المُنذِر》اما اگر تو تصدیق نکنی آن چه فایده ای دارد؟ دستت را روی سینه ام بگذار بگو 《 أَنَا المُنذِر》،رسولِ خداست،دستِ《علی》باید روی سینه اش بیاید و أَنَا المُنذِر تحقق پیدا کند،و بقیه آیات قرآن هم همین است،در صوم همین است،در صلاه همین است،در حج همین است،در ثبوت جنت و نار همین است در بقیه اش هم همین است.
برگرداندند روی سینه امیرالمومنین علیه السلام و فرمودند 《یاعلی أَنتَ لِکُلِّ قَوۡمٍ هَاد》،هر کسی به هدایت رسیده به حقیقت رسیده،علی جان تو دستش را گرفتی.
حتی سلمان؟؟؟ حتی سلمان.
تو خیال کردی سلمان خودش،رسول الله را پیدا کرد؟؟
در مدینه دنبال رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم ،دربدر می گشت،بماند حالا قبلش چه دربدری کشید،مدینه که آمد رسول الله را در باطنش دریافت کرد،حالا می خواهد به ثبات برسد به ثبوت برسد،به ظهور برسد،عینیتِ ایمان نصیبش بشود.چه کار کرد؟؟
دنبال رسول الله می گشت،امیرالمومنین آمدند دستش را گرفتند،فرمودند یا سلمان نمی خواهد دربدری بکِشی،خودم تو را می رسانم.
مکرر رسول الله از جلوی چشمش رد شده بود،سلمان نشناخت،آنجا که دستش در دست امیرالمومنین بود از پیچ کوچه که رسول الله رد شدند شانه رسول الله را دید،داد زد《 یاعلی هذا رسول الله》.فرمودند چون دستت در دستِ من است شناختی.ابی ذر هم همین است،مقداد هم همین است،آنهایی که ماندند بعد از رسول الله،سه نفر یا چهارنفر،پنج نفر یا هفت نفر،همه آنهایی هستند که امیرالمومنین علیه السلام دستشان را گرفتند،واِلا《 اِرْتَدَّ اَلنَّاسُ بَعْدَ اَلنَبی إِلاَّ ثَلاَثَهً أَو اَربَعه أَو خَمسَه أَو سَبعَه》.

وارد خانه صدیقه طاهره سلام الله علیها شدند،از همه احوالپرسی کردند(باز این یک معانی و اسراری است،مگر می شود اسم《فاطمه》،اسم امام حسن و امام حسین را بی وضو برد؟؟
چطور رسول الله نام آنها را بردند،فاطمه جان حسنم چطور است؟ فاطمه جان حسینم چطور است؟
فاطمه جان خودت چطور هستی؟
همه را جواب دادند.ناگهان اخم های فاطمه زهرا سلام الله علیها در هم رفت،ابرو در هم کشیدند.
دخترم تو را چه شده ابرو بر هم کشیدی؟
یارسول الله چطور اخم درهم نکنم ،چطور ابرو درهم نکِشم؟شما از همه احوالپرسی کردید از 《علی》سخن نگفتید؟
فاطمه جان تو لائقی کفو 《علی》باشی،به تو خبر بدهم که وضو نداشتم.
وضو نداشتم یعنی چه؟؟
مگر می شود اسم امام حسین علیه السلام،اسم امام حسن علیه السلام را بی وضو برد؟
این یک وضوی تخصصی و اختصاصی می خواهد،همه آنها وضو داشتند《علی》دو مرتبه وضو می خواهد).
این یکی از معانیِ طهارت است.
《إِنَّما یُریدُ اللَّهُ لِیُذهِبَ عَنکُمُ الرِّجسَ أَهلَ البَیتِ وَیُطَهِّرَکُم تَطهیرًا》،چرا درِ خانه 《علی》را نبستی؟؟؟آیه نازل شد《إِنَّما یُریدُ اللَّهُ لِیُذهِبَ عَنکُمُ الرِّجسَ أَهلَ البَیتِ وَیُطَهِّرَکُم تَطهیرًا》.
《علی》علیه السلام به مسجد طهارت می دهد،《علی》طهارتش،طهارتِ ذاتیه است،نه به آنجوری که ما فکر می کنیم.
《علی》نفسِ طهارت است،حقیقتِ طهور است.همه طهارت های عالم،مفهوما از《علی》،حقیقتا از《علی》تنزل پیدا می کنند.
همه درها را بستند،اِلا درِ خانه امیرالمومنین علیه الصلاه والسلام.
این کدام بیت است؟؟؟
《فی بُیُوتٍ أَذِنَ ٱللَّهُ أَن تُرۡفَعَ وَیُذۡکَرَ فِیهَا ٱسۡمُهُۥ》

هر جایی که نام 《علی》برده بشود،هر جایی که ذکر 《الله》بشود،اسم خدا برده بشود،《عَلیٌ اِسمُ الله》.
《السَّلاَمُ عَلَى اسْمِ اللَّهِ الرَّضِیِّ وَ وَجْهِهِ الْمُضِی‏ءِ》اسمِ خداست آن اسمی که رَضی است.یعنی تا اسم او را نبری خدا خشنود نمی شود،یا اسمی است که خودش خشنودِ از حق است.
به خانه کعبه پا گذاشت،مسجدها چیست؟
بابای همه خانه های خدا کعبه است،مادرِ همه خانه های خدا قبله است.

《إِنَّما یُریدُ اللَّهُ لِیُذهِبَ عَنکُمُ الرِّجسَ أَهلَ البَیتِ وَیُطَهِّرَکُم تَطهیرًا》.
ای مریم به عیسی بارور هستی،مَخاض(درد زائیدن) به سراغت آمده.این طرف مسجد الاقصی دوید،آن طرف مسجد الاقصی دوید،که در خانه خدا زایمان نشود،جبرئیل آمد مریم بیرون برو،اینجا خانه خداست.
اینجا جای زائیدن نیست.
به روح الله باردارم،عیسی در بطن طاهر و مطهر من است.
هر که می خواهد باشد.مریم به اُخرُجی از مسجد الاقصی بیرون رفت.
فاطمه بنت اسد سلام الله علیها،دیوار خانه خدا شکافته شد که چه؟؟
که بگوییم بَه بَه بَه بَه《علی》ما را تماشا کنید که در خانه خدا به دنیا آمده؟؟؟
نه این نیست،در خانه خدا فاطمه بنت اسد سلام الله علیها پا گذاشتند،که حق به ملائکه بفرماید آی مَلائِکَتی تماشا کنید خانه من رونق گرفت،خانه من شرف گرفت،خانه من اعتبار یافت.
چرا؟؟
چون 《علی》علیه السلام در آن به دنیا آمده.
به عکس آنچه در تصورت می آید،که شرف می دهی به این شرف دهنده همه حقایق،چون در خانه خدا به دنیا آمد؟
نه این نیست،خانه خدا شرافت پیدا کرد چون 《علی》علیه الصلاه و السلام آنجا به دنیا آمد.

کیفیت این ولادت،آنجوری که نقل شده [این حدیث را نقل کنم] ؛
یک روز حضرت ابی طالب وارد خانه شدند فرمودند یا اُمِ علی(تعبیر اُمِ علی مالِ من است)،حضرت ابی طالب که اسم مبارکشان عِمران است به فاطمه بنت اسد فرمودند ای مادرِ علی،من دیگر 《علی》را با خودم به طرف کعبه نمی برم،تعبیرِ ماست،یک وضعی برای ما پیش آورده که هر دفعه،می خواهد برای ما دردسر درست کند،و ما می ترسیم دچار بشویم،این چه بچه ای است تو داری فاطمه جان؟
حضرت فاطمه بنت اسد سلام الله علیها خندیدند،به تبسم،گفتند چه شده یا اباطالب؟؟
فرمودند روی دوشم که می گذارم از کنار کعبه که می خواهم عبور کنم دستش را می کِشد این بُت ها را از آنها بالا،پایین می اندازد،هر دفعه که ما می رویم یک بُت را سالم نمی گذارد،ما به هر جور شده،فامیل ها،بنی هاشم،اینها جمع می شویم،یک جوری قریش نفهمند دردسر ایجاد بشود،دو مرتبه اینها را…
فرمود من به عجیب تر از این مساله به تو خبر بدهم.
در وقتی که به این مولود حامله بودم وقتی که بر کنار کعبه عبور می کردند همه ناچار بودند برای بُت ها خضوع کنند،به حالت رکوع خودشان را خم کنند،هر وقت من رد می شدم،می خواستم اینکار را به احترام انجام بدهم،این مولود پاهایش را در شکم من به قدری فشار می آورد که عرصه را بر من تنگ می کرد و نمی گذاشت من خضوع کنم.
یک لطافت؛
هر کس 《علی》با اوست،برای هیچ بُتی نباید خضوع کند،هر که 《علی》علیه السلام با اوست،
هر که با《علی》است بُت ها را در هم می شکند،هر که با 《علی》است از وهم و گمان و شک دور است،این که می بینی برای دنیا که بُت است،برای منصب و مقام که بُت است،برای پول که بُت است،برای هر چه که بُت است خضوع می کنی،مالِ چیست؟؟
مالِ این است که 《علی》در درونت نیست.
آنهایی که با 《علی》هستند هیچ وقت برای هیچ بُتی خضوع نمی کنند.
یقین نداری بُت با توست.
پا روی دوش پیغمبر گذاشته،اینها معنا دارد،بُت ها را شکسته،به پای پیغمبر ریخته،خانه خدا، دل است،دل،خانه خداست.
بُت در آن است،هُبَل است،لات است،عُزّیٰ است،مُنای است،مَنات است،اینها پر از بُت است،هیچ کس نمی تواند این بُت ها را بشکند،مگر 《علی》در این خانه قدم بگذارد،مگر امیرالمومنین علیه السلام پا بگذارد،دیگر پا که گذاشت،بُت ها خودش شکسته می شود.
حَسکانی،که خدا رحمت کند مرحوم آقای آشیخ حسنعلی نجابت را،رفیق ما بوده،یادشان کنیم،شبِ سالشان هم گذشت،مرحوم آقای نجابت این کتاب حَسکانی را ترجمه کرده است،روایت را جور دیگر نقل می کند؛
فاطمه بنت اسد فرمودند درِ خانه کعبه کوچک بود (مثل درهای زورخانه های سابق،که بتوانند به مردم خضوع بدهند،همه چیزها عوض شده،در زورخانه ها هم عوض شده،که بگویند بابا این زور و بازو و این پهنیِ سینه و این شهرت و نام را موقعی که وارد می شوی زیرِ پا بگذار،خضوع کن) درِ خانه کعبه کوچک بود ناچار بودند هر که وارد می شد باید رکوع می کرد و وارد می شد مثل درهای زورخانه سابق،فاطمه بنت اسد می فرمایند هر وقت من می خواستم وارد کعبه بشوم که خودم را به آن حالت رکوع در بیاورم و از این در وارد بشوم،این مولود پاهایش را در شکم من فشار می داد به من اجازه نمی داد که خضوع کنم،به خانه کعبه هم باید سرافراز وارد بشوی.ناچار بودم به زانو بنشینم با زانو سرافراز
وارد می شدم.
هر که 《علی》علیه السلام در وجود اوست عالم به او خضوع می کند،چون به اسم 《علی》هم نمی شود بی وضو دست زد،طهارت دارد.

خودِ امیرالمومنین هم دوست دارند،یک مقدار از مجلسمان به مناسبت میلاد و سُرورِ امیرالمومنین علیه السلام می کاهیم،درِ خانه بی بی زینب سلام الله علیهامی رویم ،اگر از خودِ امیرالمومنین سوال کنیم آقاجان ما از فضائل شما به عنوان سرور و عید بگوییم یا از مظلومیتِ دخترتان زینب سلام الله علیها،چه کار کنیم؟؟؟
کدام را انتخاب کنیم؟
آقا امیرالمومنین علیه الصلاه و السلام می فرمایند از《 زینب》 بگویید.
همین طور که شَرَفِ کعبه،همین طور که شَرَفِ قبله،همین طور که شرفِ صلاه،همین طور که شرفِ صوم به امیرالمومنین است،عزت امیرالمومنین علیه السلام به زینب سلام الله علیهاست.
او زِینِ اَب است.
فاطمه جان،برای دخترت (رسم است دیگر وقتی که خدا به کسی دختر می دهد،اسمش را از مادر می پرسند،او را صاحب نظر می بینند،اگر به یک خانواده ای پسر داده شود پدر را صاحب نظر می دانند،بله؟)
آقا امیرالمومنین سوال کردند فاطمه جان برای دخترت چه اسمی انتخاب کردی؟؟
صدیقه طاهره سلام الله علیها فرمودند علی جان تو باید برای این دختر اسم انتخاب کنی،من صاحب نظر نیستم.
چرا؟ دختر رسولِ خدا انتخاب اسم دختر به مادر است،صدیقه طاهره که به غیبِ عالم هستی اطلاع دارد بلکه خودش،غیب الغیوب عالم وجود است ،فرمود علی جان این نه آن دختری است که مادرها حقِ انتخاب اسمش را دارند،این به تو عزت می دهد،به تو شرف می دهد،اسمش را هم باید تو انتخاب کنی.
آقا امیرالمومنین علیه السلام فرمودند فاطمه جان بگذار پدرت از سفر بیاید،سزاوار نیست من انتخاب کنم تا ببینم رسول خدا چه می فرمایند.
رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم از سفر آمدند،مبارک باشد ،خدا به شما دختری داده؟
بله یا رسول الله.
پا به دهلیز خانه شروع به گریه کردند،یا رسول الله ما خیال نمی کردیم بعد از ولادت حسین دیگر شما بر مولودی گریه کنید.
فاطمه جان،علی جان،این گریه هم در مسیر حسین است،به او ربط پیدا می کند،جبرئیل به من خبر داد،که نامِ این دختر را زینب بگذارم.
یا رسول الله این که گریه ندارد،انتخاب اسم و تَسمِیّه بی بی به زینب،چرا گریه می کنید؟
می بینم که این دختر بعد از برادرش حسین بن علی،سید الشهداء به اسارت در آمده و می بینم که به خیمه های نیمه سوخته دارد نگاه می کند و دستهایش را به آسمان بلند کرده و من را صدا می زند،علی جان من نمی توانم آنوقت او را کمک کنم،دستهایش را به آسمان بلند کرده و دارد تو را صدا می زند،تو نمی توانی کمکش کنی،دستهایش را به آسمان بلند کرده،مادرش را صدا می زند،مادر نمی تواند کمکش کند.
او زِینِ اَب است.
عجب حادثه ای!!!
عجب واقعه ای !!!
داخل خانه ای که مولودی به دنیا می آید آن هم مثل زینب سلام الله علیها،خوشحالی است،سرور است،ولی در این خانه،این مولود با خودش غم آورد،با‌خودش غصه آورد،یک پارچه گریه شد،یک‌پارچه ضجه شد،می دانید آخرش‌چه چیز گریه را ساکت کرد؟؟؟
دیدید چه موجب شد که امیرالمومنین و فاطمه زهرا و رسول خدا گریه نکنند؟؟
دیدند بی بی زینب هم دارد گریه می کند.
صدای گریه زینب که بلند شد امام حسین دوید،دوید،خودش را به خواهر رساند،سرِ خواهر را به زانو گذاشت،چشمهای خواهر به صورت حسین افتاد،زینب ساکت شد،یک جای دیگر هم وقتی زینب، برادر را دید دست به گردن برادر…

«لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّهَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ»
دعاهایی که میفرمایند به اجابت مقرون،رحمه الله من قراء فاتحه و الاخلاص و الصلوات.
《اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم》
یاعلی مدد

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *