《بِسم الله الرّحمنِ الرَّحیم، اَلحَمدُللهِ رَبِّ العالَمین، الصَّلاهُ وَ السَّلام علی خَیرِ خَلقه مُحَمَّد وَ عَلی آله الطَیبینَ الطّاهرینَ المَعصُومین وَ الْلَعْنَهُ الدَّائِم عَلَی أعْدَائِهِمْ وَ مُخَالِفِیهِمْ وَ مُعَانِدیهیمْ وَ مُبغِضیهِم وَ مُنْکَری فَضَائِلهمْ وَ مَناقِبِهم مِنَ الان إلی قیامِ یَومِ الدّین.آمینَ یا ربَ العالَمین》.

 

«أعوذ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیطَانِ الرَّجِیمِ»

 

《لَوۡ أَنزَلۡنَا هَٰذَا ٱلۡقُرۡءَانَ عَلَىٰ جَبَلࣲ لَّرَأَیۡتَهُۥ خَٰشِعࣰا مُّتَصَدِّعࣰا مِّنۡ خَشۡیَهِ ٱللَّهِۚ وَتِلۡکَ ٱلۡأَمۡثَٰلُ نَضۡرِبُهَا لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمۡ یَتَفَکَّرُونَ》(سوره مبارکه حشر/۲۱).

انسان یک موجودی است که پروردگار عالم، هستی را، آفرینش را، به خاطر او خلق فرموده است، هر چه شرافت انسانی او بیشتر باشد، این علت هم نسبت به او بیشتر است، چون حضرت خاتم انبیاء صلی الله علیه و آله و سلم اشرف مخلوقات هستند، این نوع علیت که شاید هم علت فاعلی باشد در خاتم انبیا هم بیشتر متجلی است، لذا آن حدیث معروف «لَوْلاکَ لَمَا خَلَقْتُ الْأَفْلاکَ» برای این موجود نورانی رسیده.

ای حبیب ما اگر تو نبودی ما عالم را، هستی را، کون را، وجود را، نمی آفریدیم، «لَوْلاکَ لَمَا خَلَقْتُ الْأَفْلاکَ» خلقتِ هستی به خاطر وجود رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم است.

خلقتِ وجود رسول الله، به خاطر《علی》است.

《لَوْلا عَلِىٌّ لَما خَلَقْتُکَ》،ای حبیبِ ما اگر《علی》نبود تو را خلق نمی کردیم.

و این دو نور پاک و نور نَیر هردو خلقتشان به واسطه خلقت حضرت صدیقه سلام الله علیهاست که《 لَوْلا فاطِمَهُ لَما خَلَقْتُکُما》. قرآن که نازل می شود بر قلب اینجور موجودی نازل می شود، بر قلب خاتم انبیا که خضوع و خشوع مال این جبل الهی است،《لَوۡ أَنزَلۡنَا هَٰذَا ٱلۡقُرۡءَانَ عَلَىٰ جَبَلࣲ 》نه اینکه به کوهِ سنگی، ظاهر قرآن را دیدند، همین هایی که ظاهر قرآن را معنا کردند، حتی تفسیرش را هم معنا کردند، اینقدر از تمام هستی، قرآن و بقیه حقایق که با روح قرآن با ترجمان قرآن، با وجود آورنده قرآن، با هستی دهنده قرآن، که محمد و آل محمد علیهم الصلاه و السلام هستند، کاری

کردند که هیچ کس در عالم با هیچ موجودی این کار را نکرد. به جهتی که کشتن رسم است خوب( خُب)، گوسفند را هم می کشند، ولی وقتی این را می کشند برای این است که گوشتش را اقلاً بخورند. نه؟؟

پوستش را به دباغی بدهند، دو مرتبه این چرمی بشود، استفاده کنند.

ولی بابا شما با آل محمد علیهم السلام چرا این کار را کردید؟

آخر چه چیز را در نظر گرفتید؟ برای چه این کار را کردید؟

اینها نه نزاع مِلکی با کسی داشتند، نه سلطنت را می خواستند از کسی بگیرند، نه مُلک را می خواستند از کسی بگیرند، اینها که نمی خواستند از آن پلیدِ ملعون که در شام بود، پدر و پسر، از او که نمی خواستند این را بگیرند هنوز اضافه هم به او می دادند.

آخر این قتل هایی که در عالم می افتد، لشکر کشی می کنند، این مملکت با آن مملکت می جنگد، این یکی می خواهد منافع آن یکی را بگیرد، آن یکی می خواهد منافع این را بگیرد، غیر از این پس جنگ برای چیست؟

برای خدا دارند جنگ می کنند؟

این می خواهد او را تصاحب کند او می خواهد این را تصاحب کند.

اصلا قتل ها در عالم این است، اگر حیوان را، مرغ را هم می کشیم برای این است که گوشتش را بخوریم، غیر از این است؟

ولی بابا شماها با اهل بیت علیهم السلام این کار را کردید، اینها را کشتید، شماها از این ها چه می خواستید؟

نزاع مِلکی داشتید؟

نزاع ریاستی داشتید؟

نزاع سلطنتی داشتید؟

نزاع مملکتی داشتید؟

به اینها چه کار داشتید؟

بعد قرآن می فرماید《 أُولئِکَ کَالْأَنْعامِ》، بعد حق خودش استدراک می فرماید نه اگر حیوانی هم حیوانی را می دراند باز برای این است که گوشتش را بخورد، حتی شیر، حتی پلنگ، حتی گرگ، یک حیوانی را پاره پوره می کند، که گوشت او را بخورد، حق می فرماید《 أُولئِکَ کَالْأَنْعامِ》شما مثل چهارپایان و درندگان، نه نه نه 《بَلْ هُمْ أَضَلُّ سَبِیلًا》، اینها راهشان را بیشتر گم کردند.

هر چه می خواستید، برای شما مهیا بود، آقا سید الشهداء علیه الصلاه و السلام همه عالم را بر آنها عرضه کردند که دست بکشند، اقلاً همه این کارها که کردید عیب ندارد، علی اصغرم را بگذارید، دیگر به این کار نداشته باشید.

به چه جور؟ به التماس، 《اُسقونی شَربه مِن المَاء》،

《إن لَم تَرحَمونی فَارحَموا》این می دانید یعنی چه؟

یعنی از همه انبیاء، همه اولیاء بیشتر، چون آقا سید الشهداء دستشان را به سوی انبیاء دراز نکردند، نه به سوی ابراهیم، نه به سوی اسماعیل، نه به سوی آدم، نه به سوی نوح، نه به سوی عیسی، آقا امام حسین که به سوی آنها دست دراز نکردند

 

آنها دامن امام حسین علیه السلام را گرفتند.

امام حسین به پیشِ هیچ ولیی دست دراز نکردند، ولی روز عاشورا دست دراز کردند.

یعنی چه؟

یعنی منِ حسینی که همه محتاج من هستند خودم را نیازمند به شماها قرار می دهم، یعنی نجات اندر نجات برای همه عوالم هستی.

باز هم نیامد.

خُب به قلب این انسان قرآن نازل می شود؟

این همان انسان است؟ این انسانی است که قرآن می فرماید《أُولئِکَ کَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَل》.

می گویند اینهایی که آمده بودند با امام حسین علیه السلام بجنگند باز خودشان جیب های همدیگر را لخت می کردند، وقتی عده ای کشته می شدند، به درک واصل می شدند، آنهای دیگر می آمدند جیب های کشته ها را لخت می کردند، وقتی که لخت می کردند دیدند خیلی از آنها حواله یک ساع جو دارند، حواله چهار کیلو جو دارند، برای چهار کیلو جو آمدند امام حسین علیه السلام را بکشند.

بله این است که آدم می فهمد این موجود دوپا که های های های، هر چه فتنه است از این بر می خیزد، این اینقدر پَست می شود، اینقدر پایین می آید، پایین می آید، پایین می آید، پایین می آید.

محور در نجات( همه روایت ها را مطالعه کنیم، آیات قرآنیه را هم مطالعه کنیم، آن آیاتی که به ما وعده نجات و بخشش می دهند) محمد وآل محمد علیهم الصلاه و السلام هستند.

《یَٰعِبَادِیَ ٱلَّذِینَ أَسۡرَفُواْ عَلَىٰٓ أَنفُسِهِمۡ لَا تَقۡنَطُواْ مِن رَّحۡمَهِ ٱللَّهِۚ إِنَّ ٱللَّهَ یَغۡفِرُ ٱلذُّنُوبَ جَمِیعًاۚ …》(سوره مبارکه زمر/۵۳).

آقا یابن رسول الله این آیه وعده می دهد که هر کس هر چه گناه کرده خدا می بخشد، این ها همه مسلمان ها هستند؟

فرمودند: معاذالله، والا وعده خدا دروغ در می آید که جهنم خلق کرده، معاذالله.

《یَٰعِبَادِیَ ٱلَّذِینَ أَسۡرَفُواْ عَلَىٰٓ أَنفُسِهِمۡ لَا تَقۡنَطُواْ مِن رَّحۡمَهِ ٱللَّهِۚ إِنَّ ٱللَّهَ یَغۡفِرُ ٱلذُّنُوبَ جَمِیعًاۚ …》

خدا همه گناهان را از جمیع مسلمان ها می بخشد؟

عفو می‌کند؟

فرمودند: معاذالله، وعده خدا در قرآن است، که 《وَإِنَّ جَهَنَّمَ لَمُحِیطَهٌ بِالْکَافِرِینَ》(سوره مبارکه عنکبوت/۵۴)،

چقدر آیات جهنم داریم، پس اینها مالِ کیست؟

خداوند تبارک و تعالی( خدای نکرده، خدای نکرده) شوخی کرده؟ ترسانده؟

عرض کرد آقاجان پس معنای آیه چیست؟

《إِنَّ ٱللَّهَ یَغۡفِرُ ٱلذُّنُوبَ جَمِیعًاۚ 》،فرمودند این آیه خاص است برای شیعیان 《علی》.

خاص است فقط مالِ دوستان ما اهل بیت، شیعیان جدِ ما امیرالمومنین است.

کس دیگری گردن دارد؟ هیچ کس را خدا نمی بخشد مگر اینکه در این فرقه، در این راه باشد تا وعده خدا درست دربیاید، هم رحمتش ، آخر این آیه هم باید درست بشود《إِنَّ ٱللَّهَ یَغۡفِرُ ٱلذُّنُوبَ جَمِیعًاۚ 》،خُب چه کسی؟ این هم باید درست دربیاید.

《إِنَّا فَتَحۡنَا لَکَ فَتۡحࣰا مُّبِینࣰا ■

لِّیَغۡفِرَ لَکَ ٱللَّهُ مَا تَقَدَّمَ مِن ذَنۢبِکَ وَمَا تَأَخَّرَ وَیُتِمَّ نِعۡمَتَهُۥ عَلَیۡکَ وَیَهۡدِیَکَ صِرَٰطࣰا مُّسۡتَقِیمࣰا》(سوره فتح/۱_۲)

به طریق ولایت علی بن ابی طالب، صاحب ولایت کلیه و مطلقه، راهنمایی ات می کنیم.

《وَیَهۡدِیَکَ صِرَٰطࣰا مُّسۡتَقِیمࣰا》،ای رسول ما گناهان گذشته و آینده تو را بخشیدیم.

سوال شد یابن رسول الله مگر پیغمبر گناه دارد؟

فرمودند : نه عصمت او را احاطه کرده، این گناهان دوستانِ 《علی》است که خدا پای او می گذارد، این شرف است مالِ دوستان…

خداوند تبارک و تعالی اینقدر دوستان《علی》را دوست دارد، اینقدر به آنها احترام می گذارد، نمی گوید تو گنهکار، آی مش ممد تقی، آی مش نقی، آی حسن، مجید، می گوید پیغمبر تو، یعنی آنها را می آورد ضمیمه وجودی خاتم انبیاء می کند.

اینها منطق شیعه است، روز جمعه گفتم حرف تشیُع معلوم نیست، این حرفهایی که شما راجع به فضائل اهل بیت هست، همه اینهایی که ما بالای منبرها می گوییم و گفتند، هر چه پُر آن بالا بالا بالا بالا بالایش را که بگوییم اینها را سنی ها هم می گویند،سنی ها

هم قبول دارند، از ما بیشتر روایت دارند، پس شیعه چه می گوید؟

شیعه می گوید دوستِ《علی》.

آقا رسول خدا هم وقتی خواستند شیعه بسازند چه گفتند؟

روز غدیر، روز شیعه سازی است. روز غدیر یوم الله است، روز شیعه سازی است.

رسم دارند هر سال سالگرد دارند، روز عیدغدیر سالگرد است. ببینیم رسول الله چه کار کردند، آنجا متوجه حال چه کسی هستند.

《اللَّهُمَ والِ مَنْ والاهُ 》ببینید، خدایا آن کسی را دوست داشته باش که 《علی》 را دوست داشته.

متوجه شیعیان 《علی》است.

《مَنْ کُنْتُ مَوْلَاهُ فَهَذَا عَلِیٌّ مَوْلَاهُ اللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالاهُ وَ عَادِ مَنْ عَادَاهُ وَ انْصُرْ مَنْ نَصَرَهُ وَ اخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ 》شیعه درست می کنند.

آنهایی که او را دوست دارند خدایا تو دوست داشته باش.

دعای رسول الله هم رد نمی شود، معلوم باشد.

یک کسی را رسول الله دعا کنند، مگر می شود دعایش رد خور داشته باشد؟

سوار اسب آمد و گفت یارسول الله همه چیزهایی که شما گفتید، جنگ کنید، جنگ کردیم، به طرف قبله نماز بخوانیم، حج کنیم، همه اینها گوارای ما بود، این چیز تازه ای که شما در آوردید این چه بود؟

که پسرعمویت را به ما معرفی کردید، این از طرف خودت بود یا از طرف خدا بود؟

رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند من هیچ چیز را از طرف خودم نمی گویم هر چه گفتم از ناحیه خداست.

همین جور که بالای اسب بود( چون خدا دعای کافر را هم مستجاب می کند، اگر یک کسی مستجاب الدعوه شد خیال نکند که خیلی منزلت دارد. استجابت دعا، همه دعاهایت مستجاب باشد باز ارزش ندارد، با آن که هیچ در عمرش دعایش مستجاب نشود، اصلا دعایش مستجاب نمی شود اما سرش روی عتبه امام حسین علیه السلام است.خدایا هیچ دعای ما را مستجاب نکن هیچی، آنهایی هم که مستجاب کردی خواهش می کنیم سر جایش بگذار، اشتباه کردیم، اصلا دعای ما را مستجاب نکن به ما نه دنیا بده نه اینکه خیر دنیا، هیچ چیز از اینها نمی خواهیم که خودش می دهد حالا می داند که ما در دلمان می خواهیم دعا را با دل می گویند، ولی حالا داریم می گوییم که فقط سر ما را از عتبه امام حسین، آستانه اباالفضل، آستانه اهل بیت علیهم السلام بر ندار.

سر ما را آنجا قرار بده، هر چه دیگر. این خوب است)

گفت که خُب خدایا اگر این حرف از ناحیه توست، که رسولِ تو دارد 《علی》را معرفی می کند روی گردن ما می گذارد[ آخر بی شعور نمی دانست که دارد دوستان علی را روی دوششان می گذارد، آدم بی شعور، بی شعور است] از آسمان یک بلایی بر من بفرست که من دیگر زنده نمانم.

خدا هم زود دعا را مستجاب کرد، دیگر این که پیغمبر نیست، ولی هم نیست، وصی پیغمبر نیست.

گفتند آنهایی که 《أَلَمْ تَرَ کَیْفَ فَعَلَ رَبُّکَ بِأَصْحَابِ الْفِیلِ

》(سوره مبارکه فیل/۱) آنها پیرمرد بودند، فاصله ای نبود به جهت اینکه چهل سال گذشته بود، ناگهان دیدند یکی از آنها دارد در آسمان می چرخد.

این پیرمردها به جوان ها گفتند این از همان هایی است که آن سال ما جوان بودیم یادمان می آید این آمد آن بالا گِرا گرفت( گِرا؛ نشانه گرفتن) یک ضربدر می زنند آن نقطه وسط این گِرا است، مغز سر این زد بدون اینکه دیگر سوراخ زیادی پیدا بشود.

فقط پشت اسب را سوراخ کرد و از آن طرف…

آیه نازل شد 《سَأَلَ سَآئِلُۢ بِعَذَابࣲ وَاقِعࣲ》(سوره مبارکه معارج/۱) یک کسی از خودِ کفار سوال کرد و خداوند تبارک و تعالی هم مستجاب کرد.《لِلْکافِرینَ لَیْسَ لَهُ دافِعٌ》(معارج/۲) دیگر برای کافرین کسی نمی تواند عذاب را دفع کند.

یک کسی از مصر آمد(جاء رجلٌ من مصر علیه عَجَاجُ السفر) روی شانه ها و موهایش و صورتش هنوز گرد و خاک سفر بود، راحله اش را درِ مسجد بست، حالا بدون اینکه برود (مثلا رستورانی)، شامی بخورد، آبی به سر و صورتش بزند، که هیچ چیز از اینها آنوقت نبوده، آمد گفت که رسول الله کیست؟ نشانش دادند.

گفت یک آیه ای از شما به ما رسیده که ما در این آیه ماندیم. آیه را فرستادید ولی اینکه وسیله‌ اش را نفرستادید.

رسول الله خنده شان گرفت، فرمودند چیست؟

عرض کرد این آیه‌ای که《وَاعتَصِموا بِحَبلِ اللَّهِ جَمیعًا وَلا تَفَرَّقوا》(سوره مبارکه آل عمران/۱۰۳)،

به ریسمان خدا چنگ بزنید و تفرقه نداشته باشید آیه را گفتی، ریسمان را نفرستادی.

من دنبال آن ریسمان آمدم که دست بگیرم.

[چقدر ساده بودند هااا، سادگی خوب چیزی است به خدا از هر چیزی سادگی بهتر است.

خدا زرنگی را لعنت کند، زرنگی بد چیزی است.

همه اینهایی که پایشان روی پوست خربزه می لغزد زرنگ ها هستند، همه، زرنگی خیلی بد چیزی هست ها، همیشه دعا کنید برای خودتان، فرزندانتان، این دعا را بکنید که خدایا زرنگی را از ما و بچه هایمان بگیر.

در راه خدا و دین ساده می پسندند، اگر هم کسی زرنگ بود باید زرنگی اش را بی زحمت دم در بگذارد که سخت است، مثل علم می ماند، مگر می شود کسی علمش را بگذارد اوه اوه اوه تا جهنم که می رود آن را دارد.[ این روایت یادتان نرود از مصر آمد درِ مسجد شترش را بست، آن را به من یادآوری کنید تا بعد بگویم]

سال آتش سوزی، مکه بودیم که خیلی تلفات داد. واقعا این سیاه پوست ها که من اصلا عاشق چهره اینها هستم به خدا، غیر از سفر واجب که من مکه رفتم، هر سفر که من مکه رفتم فقط و فقط برای سیاه پوست ها رفتم که اینها را تماشا کنم.

فطرت دست نخورده، اصلاً بین آنها و خدا هیچ فاصله ای نیست، چسبیده به خدا، لذا می بینید همه آنها فقیر هستند، همه آنها تهی دست هستند، اینها می آیند کنار کعبه با خدا صحبت می‌کنند چه جوری دل آدم را می برند، معطلتان نکنم، مثل اینکه هر کدومشان یک موسی کلیم الله هستند.

این ایرانی ها که توی چادرها می‌سوختند، نمی توانستند در بروند، جیغ می کشیدند،

 

این سیاه پوست ها در منا بالای ماشین های باری میرفتند شیرجه می زدند وسط خیمه که ایرانی ها را بیرون بیاورند.

همین سیاه ها که می گویید در طواف هل می دهند، شانه می زنند، همین ها، اینها مثل پروانه می افتادند و اینها هم می سوختند، می دید آن یکی می رود نمی آید دو مرتبه این یکی می رفت.

ما در آن آتش سوزی مِنا بودیم یک آقایی که اهل علم بود و با ما در یک کاروان بود و خیلی معروف و مشهور بود این لَقْوه اش گرفت و زبانش… ( چون آتش سوزی اش جوری نبود که … هر که می دید همین جوری می شد) ما این پیرمرد را بغل گرفتیم و آوردیمش روی پلی که به طرف بالای منا، از رمی جمرات که بالا می آیند، این جرئت نگاه کردن به آتش را نداشت، چشمهایش را بسته بود، ما هی می کشیدیمش و بغل می کردیم، روی دوشمان، یک جوری هم مواظب بودیم که از منا خارج نشویم که اشکالی هم پیدا بشود، حالا اگر ضرورت پیدا می شد که من می بردم.

به من گفت آتش تا کجا آمده؟ گفتم‌ من لَهَب آتش را از دور می بینم اما هنوز با ما فاصله دارد، گفت لَهَب نیست، ثبتش در لغت لَهْب است، بگویید لَهْب .

گفتم خاک توی سرت کنن.

توی جهنم هم بروید باز دست نمی کشید؟

این لَقوه اش هم گرفته بود ها، زبانش هم بند آمده بود،

ما گفتم لَهَب او می گوید نخیر لَهَب نیست، لَهْب است.

من هم گفتم‌ خاک توی سرت کنند.

فوت کرد، خدا بیامرزدش، همه جا نقل می کرد می گفت فلانی یک خاک توی سرت کنند گفت که به هزارتا خدا رحمتت کند می ارزد.

یعنی وقتی که توی جهنم هم برود این اِنیّت را رها نمی کند، شب اول قبر هم که از او بپرسند، مَن رَبُک؟

می گوید با علما این جوری صحبت نکن.عه، ما باید از تو بپرسیم یا تو از ما بپرسی؟ همچین پشت گوشش بزنند که زبانش از آن طرف بیرون بیاید.

سزایش هم همین است، واقعا همین جوری است ها.

دیگر آدم خودش را پایین بگذارد. تا چه وقت؟

حالا دیگر خریدار هم ندارد، یک وقتی مردم نادان بودند خریدار داشت، حالا که خریدار هم ندارد.

مردم عاشق امام حسین و اهل بیت علیهم السلام هستند، مسیحی، نصرانی، یهودی، بی دین، عرق خور، قمارباز، اینها عاشق امام حسین علیه السلام هستند، اگر عقل هم دارید این طرف را بپایید.

تا شرف پیدا کنید، دنیا و آخرت آبرو به شما بدهند.

این طرف را بگیرد که دروغش هم راست است.

برای اینکه عزت پیدا کنید، مردم به شما توجه کنند، عزت بگیرید، اهل بیت علیهم السلام را بگیرید، باز هم خوب است.

《مُتَزَیِّنٌ بنا و نحنُ زَینٌ لِمَن تَزَیَّنَ بنا》یک قسم از شیعیان ما کسانی هستند که می خواهند به واسطه اسم بردن از ما، دور و بر ما چرخیدن، از ما تبلیغ و ترویج کردن آبرو پیدا کنند.

فرمودند ما به آنها آبرو می دهیم، انجام بدهند.

بابا جز در خانه اهل بیت و امام حسین هیچ جا خریدار ندارد.

ما این سفر که شام مشرف بودیم، مسجد اموی به آن بزرگی نماز خوان نداشت، حرم حضرت رقیه سلام الله علیها یک ساعتش بیشتر از بیست و چهارساعت آنجا جمعیت دارد، آن هم غریب، غریب ها پُر کردند.

چیست؟ اهل بیت علیهم السلام عالم را گرفتند و می گیرند.

و آن ظهور است، ظهور امام حسین علیه السلام، ظهور اهل بیت است. ظهور اهل بیت، ظهور امام زمان علیه السلام است.

همه عالم را می گیرند، هستی را، وجود را تسخیر می کنند. یعنی به جای اینکه حالا این دانشمندهای دنیا آپولو هوا نمی کنند؟؟ می آیند می نشینند از این طرف می گویند در درون محب امام حسین علیه السلام چیست که اینقدر پروا…

می آیند می نشینند این طرف را بررسی می کنند.

بعد از آپولوها بیشتر سروصدا دارد.

حرف‌هایی که تازه بچه‌های مجلس ما می‌زنند آن وقت دانشمندهای درجه یک دنیا می زنند. باورتان می آید؟؟

به خودِ سید الشهداء همین است که من می گویم ها، همین است، غیر از این نیست. به جهتی که خداوند تبارک و تعالی در قرآن وعده داده، به انبیاء وعده داده، به اولیاء وعده داده، به همه گفته اینکه من ضامن اجراء هستم که 《علی》را و دوستان《علی》 را بالا ببرم.

《إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّکْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ》(سوره مبارکه حِجر/ ۹) ما ذکر را پایین آوردیم خودمان هم آن را حفظ می کنیم.

[ ین ساعتمان را جای مُهر همیشه اشتباه می کنیم،

به جای اینکه ساعت نگاه کنیم مُهر…

اوایل که ما در این هیئت آسید ابوالقاسم منبر می رفتیم، با ساعت نگاه می کردیم، منبر زیاد می رفتیم، دو ساعت الی دوساعت و نیم صحبت می کردم، دو ساعت، دو ساعت نیم صحبت زیاد است، لباس هایم را که در می آوردم وضو بگیرم، می رفتند دست می کردند در جیبم ساعت را یک ساعت به عقب می برند که ما بیشتر صحبت کنیم. من هم می گفتم به یک ساعت دیگر نگاه کنید، بلاخره یکی راستگو بود.]

علی کل حال حرف اهل بیت علیهم السلام، حرف محمد و آل محمد تمام نشدنی است.

《وَ لَوْ أَنَّ ما فِی الْأَرْضِ مِنْ شَجَرَهٍ أَقْلامٌ وَ الْبَحْرُ یَمُدُّهُ مِنْ بَعْدِهِ سَبْعَهُ أَبْحُرٍ ما نَفِدَتْ کَلِماتُ اللَّهِ …》(سوره مبارکه لقمان/۲۷).

به به، ببینید قرآن چقدر قشنگ صحبت می کند، والله غیر از قرآن هر کتابی هست باطل است، بسوزانند دیگر، یعنی سوخته هست، به آتش محبت سوزاندند. قرآن چقدر قشنگ می گوید《وَ لَوْ أَنَّ ما فِی الْأَرْضِ مِنْ شَجَرَهٍ أَقْلامٌ وَ الْبَحْرُ یَمُدُّهُ مِنْ بَعْدِهِ سَبْعَهُ أَبْحُرٍ ما نَفِدَتْ کَلِماتُ اللَّهِ 》

[روایت را یادم بیندازید ها]

قرآن می فرماید اگر این دریاها هفت برابر[ اووووه هفت برابر!!! ] بشود و آنچه درخت در عالم هست قلم بشود[ خیلی درخت داریم ها، شما به تهران و ایران نگاه نکنید، جنگل ها هست، همه اینها را قلم قلم بتراشند] دریا را هم که هفت برابر بکنید مرکب بشود، کلمات خدا تمام نشدنی است.

《کَلِماتُ اللَّهِ 》چیست؟؟

آی امام صادق من نمی دانم 《کَلِماتُ اللَّه》چیست، هیچ کس دیگر هم نمی داند، شما که از قرآن خبر دارید در خانه شما نازل شده، قرآن را شما آوردید، بابای شما قرآن را آورده، چیست؟

یا رسول الله چیست؟

آن فضائل 《علی》است، فضائل اهل بیت ماست.

[یک روایت قشنگتری هست اگر آن را که شیعه می گوید بگوییم، آن مالِ سنی هاست، این روایتی که گفتیم سنی ها نقل کردند. شیعه چه می گوید؟

شیعه می گوید اگر اینکه درخت ها قلم شوند، دریاها هفت برابر بشود و مرکب شود، جن و انس کُتاب بشوند، ثواب ذکر یک فضیلت از فضائل امیرالمومنین علیه السلام را که یکی بالای منبر می کند(خودم را می گویم) نمی توانند بنویسند. نمی دانیم چقدر ثواب به ما دادند. این مالِ شیعه است.

خُب دیگر گریه برای امام حسین چقد ثواب دارد، آن را خدا می داند

این را باز برایتان بگویم، این روایت نیست، این مدرک دارد، مدرکش را هم هر کس می خواهد باید از دلِ قرآن بیرون بیاورد، این دیگر مدرک نوری دارد.

همه عالم ذکر فضائل امیرالمومنین بکنند، خُب، چقدر ثواب می برند؟

یک‌نفر یک قطره اشک برای امام حسین علیه السلام بریزد، ثوابش بیشتر از آنهاست.

یک قطره اشک بر امام حسین ثوابش بیشتر است از اینکه گفتیم اگر یک کسی یک فضیلت از فضائل امیرالمومنین را ذکر کند همه درخت ها قلم بشوند، دریاها مرکب بشوند، جن و اِنس بنویسند، نمی توانند اندازه ثوابش را بنویسند، حالا همه عالم همین کار را بکنند، چقدر می شود؟

(کامپیوترها که شکست، خُرد شد) آن را کنار بگذار، یک نفر یک قطره اشک بر امام حسین بریزد، از آنها ثوابش بیشتر است.

باز از آن بیشتر چیست؟

از آن بیشتر آن است که اهل ثواب نباشد. آخی.

بگوید من ثواب می خواهم چه کار کنم، چون این کار را می کنند، دوستان امام حسین به خدا ناز می کنند، خدایا ثواب هایت مالِ خودت، (فقط دوستان امام حسین هم حق دارند به خدا ناز کنند، کس دیگری حق ندارد ها. ناز فقط و فقط حسینیون) روز قیامت که می شود در صحرای محشر حلقه می زنند، دنبالشان می فرستند که بیایید به بهشت بروید، عده ای دور هم هستند، به خدا جواب می دهند که ما به بهشت نمی رویم، آنهایی که اهل بهشت هستند را ببر.

اینها مشغول یک کاری هستند که اصلا به بهشت اعتنا ندارند.

یابن رسول الله آن چیست؟

آنها دارند در خودشان 《یاحسین》می گویند.

بعد عظمت حق آنها را می گیرد، یک جوری می شود که آخرش یکی از اینها سر بالا می کند(یکی) جواب می دهد که 《حسین》کجاست، به ما بگویید ما آنجا برویم.

بعد خداوند تبارک و تعالی از اینها چه تعریفی می کند،

حق می فرماید《 أنتم الحُسینیون》،شما حقتان است. شماها حسابتان از دیگری جداست.

شب سوم این مجلس است، بنده هم این روایت را تمام کنم؛

این مرد مصری از راه رسیده راحله و ناقه اش را در مسجد بست.

گفت که یا رسول الله آیه را برای ما فرستادید برای چه وسیله اش را برای ما نفرستادید؟

آیه بدون وسیله ما می خواهیم چه کار؟

اما چقدر قشنگ، راست گفته ها، آیه را فرستادی وسیله اش کجاست؟

ریسمانش را بده،《 وَاعتَصِموا بِحَبلِ اللَّهِ جَمیعًا》، آن ریسمان کجاست تا دست بگیرم؟

اینقدر رسول الله از این خوششان آمد، اینقدر از سادگی اش خوششان آمد.

《مِنْ أخْلاقِ الْأنْبِیاءِ حُبُّ اَلطفال》، از اخلاقشان یکی این بود از بچه ها خوششان می آمد یکی از این ساده ها .

به پشت امیرالمومنین علیه السلام زدند، فرمودند《 هَذا حَبْلُ اللَّهِ الْمَتین وَاعتَصِموا بِه》، این هم باز روی سادگی اش خودش را انداخت در بغل امیرالمومنین، حضرت دو زانو روی زمین نشسته بودند، حضرت را بغل کرد و شروع به بوسیدن سر و پای حضرت کرد.

گفت خدایا تو شاهد باش، حالا نگاه کن دارم چه کار می کنم ( دیدید بعضی ها را غصه می دهد اینها حرفشان اینجوری است) 《علی》را بغل کردم که دست ملائکه ات به او نمی رسد که اینجور بتوانند بغلش کنند.

نه جبرئیل می تواند این کار من را بکند، نه اسرافیل می تواند،[ چه حرفهایی می زند] گفت خداحافظ ما رفتیم، مرا تا آخر عمر، دنیا و آخرتم بس است، دیگر کاری ندارم.

راهش را کشید که برود رسول الله [ از آن طرف آن ملعون‌ مستجاب الدعوه بود، البته مستجاب الدعوه نیست این را از باب هنر منبری گفتیم، او به دعای اولیاء خدا، به نفرین اولیاء خدا، که《 اللَّهُمَّ اَهلِک عَدُوَّهُ》خدایا دشمنان《 علی》را هلاک کن، آن ابابیل به نفرین آنها آمد، والا دعای چه مستجاب می شود، معلوم باشد، آن فن منبری بود]

فرمودند این جزء کسانی است که دعایش مستجاب است، برای هر که دعا کند، به جهت اینکه این دستش به دامن 《علی》رسیده، خدا دعای او را مستجاب می کند.

آمد که پایش را روی شتر بگذارد، دومی رئیس همه خرهای عالم ( نستجیرُ بالله، برای خرها می گویم نستجیربالله اهانت کردیم) آمد گفت ما چندتا حاجت داریم چون رسول الله فرمودند دعای تو مستجاب است.

گفت از تو خرتر من در عالم ندیدم، به جهت اینکه من که اینجوری شدم به واسطه 《علی》 است تو او را رها کردی سراغ من آمدی؟

اویس هم همین حرف را زد.

دامن امیرالمومنین علیه السلام را وقتی بر بالین صدیقه طاهره سلام الله علیها آمدند، اوایل کسالت بوده صدیقه طاهره دو دستی دامن علی علیه السلام را گرفتند فرمودند علی جان دستم به دامنت.

آقا با همان عطوفت خاص فرمودند چه می خواهی فاطمه جان، اینجوری الحاح نکن تو همیشه امر کن.

صدیقه طاهره فرمودند نه این دفعه با التماس از تو می خواهم قول بدهی که عمل کنی، صدیقه طاهره از امیرالمومنین قول گرفتند.

فاطمه زهرا عنوان کردند علی جان دعا کن فاطمه زودتر بمیرد، خودِ من همه اش دعایم همین است تو هم با من کمک کن.

این فرمایش خیلی خیلی امیرالمومنین را منقلب کرد.

سر به زانو نشستند، صدیقه طاهره فرمودند علی جان تو مگر خوشی من را نمی خواهی، تو مگر راحتی من را نمی خواهی، در دیار و شهری که مردمش به تو پشت کنند جای زندگی زهرا نیست، من می شنوم مردم به تو جفا می کنند.

آقا امیرالمومنین نتوانستند طاقت بیاورند در خانه بمانند،به خارج خانه رفتند.

صدیقه طاهره خیلی ناراحت شدند از اینکه 《علی》را اینجوری رنجاندند، خیلی ناراحت شدند که این چه تقاضایی بود، خودم دعا می کردم چرا اینها را به 《علی》گفتم.

لذا آن دم آخر حضرت صدیقه طاهره سلام الله علیها فرمودند علی جان من را حلال کن، دو مرتبه امیرالمومنین را گریاندند، فاطمه جان تو چه کار کردی، من جز خوبی، جز خوشی، جز آنچه که در عالم پیدا نمی شود…

فرمودند من از آن حرفی که به تو زدم الان پشیمان هستم، دعای خودم مستجاب شد دیگر.

 

«لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّهَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ»

دعاهایی که میفرمایند به اجابت مقرون،رحمه الله من قراء فاتحه و الاخلاص و الصلوات.

《اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم》

یاعلی مدد

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *