شب دهم محرم

《بسم الله الرحمن الرحیم》

صلی الله علیک یا اباعبدالله

صلی الله علیک یا اباعبدالله

صلی الله علیک یا اباعبدالله

 

در سجده زیارت عاشورا می خوانیم:«اللَّهُمَّ لَکَ الْحَمْدُ حَمْدَ الشَّاکِرِینَ لَکَ عَلَى مُصَابِهِمْ …

خیلی دقت ،فکر ،اندیشه،هر چه دارید از استعداد خرج این کلمه کنید که سر به سجده میگذارید و این کلمه را می گویید.حل نمی شود این موضوع مگر این دو سه روایتی که در واقعه کربلا رخ داده را بفهمید.آیا اینجا جای حمد و شکر است؟

امام حسین علیه السلام را سر بریدند بچه هایش را قطعه قطعه کردند، «آل الله»را به اسارت بردند من سر به سجده بگذارم بگویم «اللَّهُمَّ لَکَ الْحَمْدُ حَمْدَ الشَّاکِرِینَ لَکَ عَلَى مُصَابِهِمْ ؟

این زیارت عاشورا را که میخوانید اگر این کلمه اش را بفهمید همه زیارت عاشورا را درک کرده اید.

دو سه روایت دارد؛

شیخ عباس قمی در “نفس المهموم” و سید بن طاووس در “لهوف” نقل میکنند به سند معتبر؛

” لما جلس شمر علی صدر ابی عبدالله لیحز رأَّسَ…

یکمرتبه داریم اینکه” لقطع رأَّسَ” ،فرق دارند کلمه قطع یعنی شمشیر را یکمرتبه میکشد و از هم جدا می شود اما “لیحز رأس” اول این سر را با یک دست میگیرد و مدام تکان میدهد که میخواهد جدا کند. نتوانست .چرا ؟

چون امام حسین تبسم میکردند .تبسم با “ضحک” فرق دارد.در تبسم لب ها کنار میروند و دندانها دیده میشوند و ضحک این است که صدای خنده بلند می شود .(هر دو روایت هست ،فَضَحَکَ الحُسَینُ علیه السلام )امام حسین خنده بلندی(ادامه دار) توی صورت شمر کرد.????بلند شد رفت چند قدمی اینطرف و آنطرف بعد دو مرتبه آمد نشست، باز سر را با دست چپ گرفت تکان داد و با یک دست هم خنجر را گرفت (معمولا خنجر در دست راست است) دوباره بلند شد دور امام حسین گشت و باز آمد نشست و سر را گرفت تکان داد خنده نگذاشت کارش را بکند امام را به رو خواباندند و از قفا مشغول شد،????(اینجا یک واقعه هست که فراموش شده فاصله حضرت زینب سلام الله علیها با گودی قتلگاه از تل زینبیه یا بی بی آمدند پایین یا آن بالا بودند و همینجور نگاه میکردند) وقتی امام حسین علیه السلام به بی بی زینب فرمودند خواهرم مراقب باش یک وقتی سینه چاک ندهی و لطمه به صورت نزنی.

بی بی فرمودند یعنی حسین جان میگویی سرت را جدا کنند من بایستم و نگاه کنم ؟!

همانجور هم شد و بی بی نگاه میکردند .

در عالم دو نفر در دو جا کاری کردند که هیچ کس جز خدا و خودشان نمی داند، یکی اینجا که امام حسین زدند زیر خنده؛

 

بوسه زدی به خنجر تقدیر و سرنوشت

خون قضا بریخت به دست رضای تو

 

نشاطی هست در قربانگاه عشق

که مقتولی ملول از قاتلی نیست

 

دادی به خنده پاسخ قاتل به قتلگاه

برروی ما بخند که جانها فدای تو

 

معلوم می شود بی بی زینب سلام الله علیها در همان حالی که امام حسین علیه السلام میخندیدند در بهت بود بهتی که تا الان هم عقده گشایی نشده است.یا حسین یا حسین یا حسین????????

این الحمدالله که در سجده زیارت عاشورا میگویید برای آن گودی قتلگاه است بعد از همه این حوادث خودتان را به این معرفت برسانید که چه خبر و حادثه ای بوده است.

 

صلی الله علیک یا اباعبدالله

صلی الله علیک یا اباعبدالله

صلی الله علیک یا اباعبدالله

میل یک واحد مسافت است که معادل۱۸۳یا۱۸۵ متر است.

و شعاع ده میل از تربت سیدالشهداء را می شود به عنوان شفا بخشی از آن استفاده کرد(۱۸۵۰متر)

و در روایت دیگرامام صادق علیه الصلاه و السلام فرمودند:

یُؤْخَذُ طِینُ قَبْرِ الْحُسَیْنِ ع مِنْ عِنْدِ الْقَبْرِ عَلَى قَدْرِ سَبْعِینَ بَاعاً.

” سبعین باعا “(هر باعی قریب به دو متر است که دو تا هفتاد متر)

عَنْ أَبِی بَکَّارٍ قَالَ:

از ابى بکار، وى گفت:

أَخَذْتُ مِنَ التُّرْبَهِ الَّتِی عِنْدَ رَأْسِ قَبْرِ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ علیهم السلام فَإِنَّهَا طِینَهٌ حَمْرَاءُ

از تربتى که بالاى سر قبر حضرت حسین بن على علیهما السّلام بود مقدارى برداشتم، این تربت سرخ رنگ بود،

فَدَخَلْتُ عَلَى الرِّضَا علیه الصلاه و السلام فَعَرَضْتُهَا عَلَیْهِ فَأَخَذَهَا فِی کَفِّهِ

پس بر حضرت رضا علیه السّلام وارد شده و آن را به حضرت عرضه داشتم. آن جناب تربت را در کف دستشان نهاده

ثُمَّ شَمَّهَا ثُمَّ بَکَى حَتَّى جَرَتْ دُمُوعُهُ ثُمَّ قَالَ هَذِهِ تُرْبَهُ جَدِّی.

و بوئیدند، سپس چنان گریستند که اشک‏ هاى مبارک‏شان جارى شد، سپس فرمودند.این تربت جدم مى‏ باشد.

(عرض کردم هر کس امام رضا علیه السلام را برای چیزی دوست دارند برای امامتشان،واجب ولایتشان،و…همه اینها درست اما من برای این دوست دارم که امام حسین علیه السلام را دوست داشتند و تبلیغ می کردند. رسول الله و خدا را هم برای همین دوست دارم)

این که حضرت فرمودند این تربت جدم است این بیان عاطفی است دیگر استدلال و چطور است و این خاک چه میکند و اینها استدلال پذیر نیست.

همه چیزهایی که با دلیل ثابت می شود یکی دیگر با دلیل رد میکند الا مسائل محبت و ولایت اهل بیت که منطقه احساس وجود هر کس آنها را میپذیرد .آن دیگر با برهان رد نمی شود.

از حضرت ابى عبداللَّه علیه السّلام نقل کرده اند که آن حضرت فرمودند:

طِینُ قَبْرِ الْحُسَیْنِ ع فِیهِ شِفَاءٌ وَ إِنْ أُخِذَ عَلَى رَأْسِ مِیلٍ.

تربت قبر امام حسین علیه السّلام در آن شفاء بوده اگر چه به قدر سر میل ( دو معنا دارد یکی مسافت دور مثلا۱۸۵۰ متر آنطرفتر هم بردارید شفاء بخش است و دیگری میلى که با آن سرمه مى‏ کشند به این اندازه هم باشد در شفاء جواب میدهد) باشد.(برای خیلی ها جواب داده است)

از امام صادق علیه السلام پرسیدند چگونه از خاک قبرمطهر سید الشهداء جد شهید شما مصرف کنیم ؟فرمودند: هرگاه یکی از شما بخواهد تربت بردارد،باید با نوک انگشتان خویش بردارد،( اینها همه شرط است )آن هم به اندازه یک نخود کوچک، با احترام بگیرید و این خاک را مقداری زیر و رو کند و آن را ببوسد و بر هر دو دیده گذارد و بر سایر بدن نیز بمالد و بگوید:

اللّٰهُمَّ بِحَقِّ هٰذِهِ التُّرْبَهِ ، وَبِحَقِّ مَنْ حَلَّ بِها وَثَوىٰ فِیها، وَبِحَقِّ جَدِّهِ وَأَبِیهِ وَأُمِّهِ وَأَخِیهِ وَالْأَئِمَّهِ مِنْ وُلْدِهِ ، وَبِحَقِّ الْمَلائِکَهِ الْحافِّینَ بِهِ إِلّا جَعَلْتَها شِفاءً مِنْ کُلِّ داءٍ ، وَبُرْءاً مِنْ کُلِّ مَرَضٍ ، وَنَجاهً مِنْ کُلِّ آفَهٍ ، وَحِرْزاً مِمَّا أَخافُ وَأَحْذَرُ.

خدایا به حق این تربت و به حق آن‌که در آن فرود آمد و در آن دفن شد و به حق جدّ و پدر و مادر و برادرش و امامان از فرزندانش و به حق ملائکه‌ی در برگیرنده‌اش، از تو می‌خواهم که آن تربت را شفای از هر درد و بهبود از هر بیماری و نجات از هر آفت و پناه از آنچه می‌ترسم و حذر می‌کنم قرار دهی.

سپس از آن تربت استفاده کند(تناول کند)

و من میگویم این دعا را بنویسید با خودتان داشته باشید و تربت را هم داشته باشید اثر شفا بخشی در وجودتان پیدا می شود.و هر وقت هم خواستید میل کنید این دعا را هم بخوانید.

در روایت دیگری که راوی آن نقل نشده گفته اند این دعا را بگویید :

« اللهُمّ بِحقّ هذِهِ التُربَهِ الطاهِرَهِ ، وبِحَقِّ البُقعَهِ الطَّیِّبهِ ، وَبحقِّ الْوَصیِّ الَّذی تواریهِ، وَبحقِّ جَدِّهِ وَأبیهِ ، وَاُمِّهِ وَأخیهِ ، وَالمَلائِکَهِ الَّذِین یَحُفُّونَ بِهِ، والملائکهِ الْعُکُوفِ عَلى قَبْرِ وَلیّک ، یَنْتَظِرُونَ نَصْرَهُ صَلّى الله عَلَیْهِمْ أجْمَعِینَ ، اجْعَلْ لی فیهِ شِفاءً مِنْ کُلِّ داءٍ ، وَأماناً مِنْ کُلِّ خَوْفٍ ، وَغِنىً مِنْ کُلِّ فَقْرٍ، وَعِزّاً مِنْ کُلِّ ذُلٍّ ، وأوْسِعْ بِهِ عَلیَّ فی رِزقی ، وَأصِحَّ بِهِ جِسْمی».

این تربت برای کسانی که دنبال پول و مادیات هم هستند خوب است.و اینهایی که میخواهند پیش مردم در اجتماع عزیز باشند از این تربت استفاده کنند .و اگر میخواهید رزق واسع و صحت جسم داشته باشید این تربت را با خودتان داشته باشید.و این دعا را که در بالا گفته شد را بخوانید.

(اگر دعا هم نخواندید اثرش را می دهد)

حَدَّثَنِی مُحَمَّدُ بْنُ یَعْقُوبَ عَنْ عَلِیِّ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ رَفَعَهُ قَالَ قَالَ:

محمّد بن یعقوب، از علىّ بن محمّد، وى حدیث را بطور مرفوعه نقل کرده و گفته است:

 

الْخَتْمُ‏عَلَى طِینِ قَبْرِ الْحُسَیْنِ علیه السلام أَنْ یُقْرَأَ عَلَیْهِ إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ فِی لَیْلَهِ الْقَدْرِ.

ختم بر تربت قبر حسین علیه السّلام و متمّم فائده آن این است که سوره‏ إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِی لَیْلَهِ الْقَدْرِ را بر آن خوانده و به آن بدمند.

باید تربت را مختوم قرار بدهید و مهر و موم کنید(باندرول).علتش این است که اجنه خیلی به تربت علاقه دارند آنها هم به این تربت استشفاء میکنند.و وقتی هم که آنها می آیند از این تربت استفاده کنند خاصیت تربت یا کم می شود یا برداشته می شود، پس هر وقت میخواهید آن را بردارید در یک پوشش قرار دهید که رطوبت وعرق به آن نرسد و آن را با یک انا انزالناه مهروموم کنید.و همراه خودتان نگه دارید. چطور همه چیز را همراه دارید این تربت را هم داشته باشید.

با اناانزلناه از دستبرد شیاطین در امان می ماند.

عن الحسن بن علیّ بن أبی المغیره عن بعض أصحابنا :قُلتُ لِأَبی عَبدِ اللّهِ علیه السلام : إنّی رَجُلٌ کَثیرُ العِلَلِ وَالأَمراضِ وما تَرَکتُ دَواءً إلّا تَداوَیتُ بِهِ . فَقالَ لی : وأینَ أنتَ عَن طینِ قَبرِ الحُسَینِ علیه السلام ؟ فَإِنَّ فیهِ الشِّفاءَ مِن کُلِّ داءٍ ، وَالأَمنَ مِن کُلِّ خَوفٍ ، فَقُل إذا أخَذتَهُ : اللّهُمَّ إنّی أسأَ لُکَ بِحَقِّ هذِهِ الطّینَهِ ، وبِحَقِّ المَلَکِ الَّذی أخَذَها ، وبِحَقِّ النَّبِیِّ الَّذی قَبَضَها ، وبِحَقِّ الوَصِیِّ الَّذی حَلَّ فیها ، صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وأهلِ بَیتِهِ ، وَاجعَل لی فیها شِفاءً مِن کُلِّ داءٍ ، وأمانا مِن کُلِّ خَوفٍ . ثُمَّ قالَ : أمَّا المَلَکُ الَّذی أخَذَها فَهُوَ جَبرَئیلُ علیه السلام أراهَا النَّبِیَّ صلی الله علیه و آله ، فَقالَ : هذِهِ تُربَهُ ابنِکَ تَقتُلُهُ اُمَّتُکَ مِن بَعدِکَ .وَالنَّبِیُّ الَّذی قَبَضَها مُحَمَّدٌ صلی الله علیه و آله.وَالوَصِیُّ الَّذی حَلَّ فیها فَهُوَ الحُسَینُ علیه السلام سَیِّدُ شَبابِ الشُّهَداءِ . قُلتُ : قَد عَرَفتُ الشِّفاءَ مِن کُلِّ داءٍ ، فَکَیفَ الأَمانُ مِن کُلِّ خَوفٍ ؟ قالَ : إذا خِفتَ سُلطانا أو غَیرَ ذلِکَ فَلا تَخرُج مِن مَنزِلِکَ إلّا ومَعَکَ مِن طینِ قَبرِ الحُسَینِ علیه السلام ، وقُل إذا أخَذتَهُ : «اللّهُمَّ إنَّ هذِهِ طینَهُ قَبرِ الحُسَینِ وَلِیِّکَ وَابنِ وَلِیِّکَ ، أخَذتُها حِرزا لِما أخافُ وما لا أخافُ» ، فَإِنَّهُ [قَد] یَرِدُ عَلَیکَ ما لا تَخافُ . قالَ الرَّجُلُ : فَأَخَذتُها کَما قالَ لی فَأَصَحَّ اللّهُ بَدَنی ، وکانَ لی أمانا مِن کُلِّ خَوفٍ مِمّا خِفتُ وما لَم أخَف کَما قالَهُ . قالَ : فَما رَأَیتُ بِحَمدِ اللّهِ بَعدَها مَکروها.

از حسن بن علی بن ابی مُغَیره ،از یکی از راویان شیعی : به امام صادق علیه السلام گفتم : من مردی هستم که بیماری های فراوانی دارم و دارویی نیست که به کار،نبرده باشم .

(خاصیت تربت این است که مطب همه دکترها را تعطیل میکند)

امام علیه السلام به من فرمود:«چرا از تربت قبر حسین علیه السلام غافلی ؟ در آن ، شفای هر دردی و امان از هر ترسی است . پس چون آن را بر گرفتی ،

(عرفی شیرازی می گوید:

منجنیق فلک سنگ فتنه می بارد

من ابلهانه گریزم به آبگینه حصار

 

بروید اینجاها امان است و سردسته آن ولایت علی بن ابیطالب است .

“ولایه علی بن ابی طالب حصنی،فمن دخل حصنی امن من عذابی.”

ولایت علی بن ابیطالب دژ محکم من است، پس هر کس داخل قلعه من گردد، از آتش دوزخم محفوظ خواهد بود.سلسله این حدیث معتبر میرسد به جبرئیل،میکائیل ،لوح و قلم و خود خدا. راجع به ائمه دیگر هم در مواقعی که لازم باشد همینجوری ذکر شده است .این خاک تربت امام است که اینکارها را میکند حالا ببینید عشقق چه کار میکند. ما نمی دانیم!!!)

ادامه روایت ؛

بگو : خدایا ! من ، از تو به حقّ این تربت ، و به حقّ فرشته ای که از آن بر گرفته ، و به حقّ پیامبری که آن را در مُشتْ فشرده ، و به حقّ وصی ای که در آن جای گرفته ، می خواهم که بر محمّد و خاندان محمّد ، درود فرستی(عظمت صلوات را ببینید که در تربت هم با این قدرت و پرزوری باز باید با صلوات همراه بشود ) و شفای هر درد و امان از هر ترسی را در آن ، قرار دهی ».سپس فرمود : «فرشته ای که آن را بر گرفت ،جبرئیل علیه السلام بود (وقتی روز عاشورا جبرئیل آمد به امام حسین علیه السلام کمک کند حضرت فرمودند حاجتی به تو نیست برو. عرض کرد که یابن رسول الله پس اجازه بدهید که من همین افسار ذوالجناح را چند قدم بگیرم .جبرئیل تا الان هر وقت میخواهد افتخار کند اینکه واسطه وحی است را نمی گوید بلکه می گوید در کربلا من چند قدمی افسار ذوالجناح را گرفتم)

که آن را به پیامبر صلی الله علیه و آله نشان داد و گفت : این،تربت پسرت است که امّتت پس از تو ، او را می کُشند(جبرئیل باورش نمی شد). و پیامبری که آن را ، در مُشتْ فشرد ، محمّد صلی الله علیه و آله بود ، و وصی ای که در آن جای گرفت ، حسین علیه السلام ، سَرور جوانان شهید است» .(این روایت مهم است و روایات زیادی هست که نشان می دهد پیامبر مانند اهل سنت به هر چیزی سجده نمی کردند ایشان به خاک تربت امام حسین که جبرئیل برایشان آورده بود و رسول الله هم به اهل بیت دادند اما پنهانی داشتند.و هیچ کوتاهی در حرمت تربت نکردند.هنوز حادثه کربلا رخ نداده بود ) .

گفتم : شفا از هر درد را فهمیدم . امان از هر ترس چیست ؟ فرمود : «هنگامی که از سلطانی یا هر چیز [و هر کسِ] دیگری ترسیدی ،از خانه ات بیرون نرو ،جز آن که از تربت قبر حسین علیه السلام به همراه داشته باشی،(به شیخ مرتضی زاهد تهرانی گفتند آقا هر کس میخواهد عمامه سرش بگذارد باید اجازه بگیرد شما اجازه دارید ؟

گفتند : خیر

به ایشان گفتند پس چطور در کوچه و بازار و مسجد می روید ؟

شیخ گفتند : تا حالا کسی کاری به من نداشته من اجازه ام این تربت سیدالشهداء است که لای عمامه است.

آقا شیخ عباس قمی از استفاده از تربت امام حسین و ارتباطشان با اینکارها آقا شیخ عباس شده و آقای بهجت هم با مرجعیت و نمازها به این مقام نرسیدند پدر ایشان این شعر معروف؛ مکن ای صبح طلوع…را میخواندند و آقای بهجت با آن شعر پدرشان به اینجا رسیدند.

هر چیزی از راه امام حسین علیه السلام به ثمر میرسد و اوج و کمال میگیرد.شما خیال کردید اینکه رفت نجف و شاگرد آقای قاضی بود و سیر و سلوک کرد به اینجا رسید؟ اگر خود آقای بهجت بدانند که آن شعر پدرشان این اثر را داشت خیلی خوب است .

اگر یک کسی برای امام حسین یک قطره اشک بریزد تا دامنه قیامت هرچه بچه ای از او متولد میشود همه آمرزیده اند.پدرانشان هم تا حضرت آدم آمرزیده اند.

پیاله بر کفنم بند تا سحرگه حشر

به می ز دل ببرم هول روز رستاخیز)

 

و چون آن را بر گرفتی ، بگو : خدایا ! این ، تربت قبر حسین ، ولیّ تو و فرزند ولیّ توست . آن را برای حفظ خود از آنچه بیم دارم و ندارم ، برداشته ام که گاه آنچه از آن نمی ترسیدی ، بر تو وارد می شود ».

آن را همان گونه که فرموده بود،بر گرفتم و خداوند،بدنم را سالم کرد و امان من از ترس هر آنچه می ترسیدم و نمی ترسیدم،بود،همان گونه که فرموده بود،و به حمد خدا،پس از آن،ناخوشی ای ندیدم .

خدایا ما را حسینی زنده بدار و حسینی بمیران و ما را اهل اقرار و اعتراف به این روایات قرار بده.

خدایا یک وقتی نشود که در دل و فکر ما شک و تردیدی راجع به این فرمایشات قرار بگیرد.

الهی آمین

《اللهم صل علی محمد و ال محمد و عجل فرجهم》

 

یاعلی مدد

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *